علی مهری -احمد حکیمی پور- رحیم حمزه
آسیب شناسی معرفتی جامعه ی ایرانی (با نگاهی به گفتمان اصلاح طلبی) گفتمان مسلط جامعه ایرانی و استبداد
دوشنبه 2 مهر 1397 - 17:05:31
|
|
قبل از اشاره به چیستی و مبانی فلسفی گفتمان مسلط جامعه، به رابطه استبداد و چگونگی شکلگیری قدرت در درون این گفتمان پرداخته میشود. بعد از آن چیستی و مبانی فلسفی آن بررسیشده، بدیهی است با پرهیز از مبانی فلسفی آن گفتمان جدیدی خلق میشود. البته خلق گفتمان جدید کاری جمعی است که همگی با کمک همدیگر باید انجام داده و کار ما با توجه دادن به این مسئله ونیز سامان دانایی جامعه خاتمه میپذیرد:
استبداد کارکردی و گفتمان استبدادی همانطور که میدانیم یکی از شاخصهها و ویژگی استبداد عنصر «فراقانونی» بودن آن است. دیگر ویژگیهای استبداد در امتداد این مسئله شکل میگیرد. فراقانونی بودن استبداد موضوع ناشناختهای نیست. نویسنده کتاب «یک کلمه» که در دوره ناصرالدینشاه آن را نوشت وجه تمایز جامعه ایرانی و اروپایی را بهدرستی شناسایی کرده بود. اینکه علتهای فراقانونی بودن چیست؟ کاتوزیان و دیگران در خصوص جغرافیای اقتصادی و عنصر کمآبی و جان فوران به ساختار ایلی و اقتصاد غارتی و چپاولی (و نیکی کدی و دیگران به سایر موارد) اشاراتی داشتهاند و این تحلیلها در بحث ما خلل وارد نمیکند گرچه چگونگی آن در بحث ما فرصت دیگری میطلبد، علیایحال عنصر فراقانونی برای ورود به بحث ما کافی است. نقش کلیدی فراقانونی بودن میتواند موضوع و محور خوبی برای دیالکتیک گفتمان مسلط و قدرت استبداد باشد. اگر همه مردم از استبداد الگوی فراقانونی را بگیرند که میگیرند دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشود. لذا فراقانونی باید محدود بشود در نهادها و افرادی که پایههای استبداد را تحکیم میبخشند (نوعی ساختار اشرافی) و لذا تبعیض ضرورت خود را آشکار میکند -و تبعیض هم به همراه خود فساد و ناکارآمدی را وارد سیستم میکند البته بحث همزاد بودن استبداد با تبعیض و فساد در فرصت دیگری باید موردبحث قرار گیرد-. از فراقانونی بودن به تبعیض میرسیم که مفهوم دیرآشنای خودی و غیرخودی (از ما و برما) که جامعترین و رساترین مفهوم گفتمان مسلط ماست و بهخوبی میتواند تبعیض را عملی بکند بدون هیچگونه اعتراضی- چراکه همه بهنوعی آن را میپذیریم و با آن آشنا. و این مختص نیروهای انحصارطلب و راستگرا و حامیان استبداد نیست امری طبیعی و بدیهی و حتی در میان نیروهای آزادیخواه، مشروطهخواه در طول یکصد و پنجاه سال اخیر و نیز اصلاحطلب فعلی است. در انقلاب اسلامی هم کاملاً واضح و آشکار وجود دارد. از مفهوم « از ما و برما» (خودی و غیرخودی)، حاکمیت رابطه بر ضابطه، بسته بودن و محدود بودن تحرک اجتماعی میان خودیها و نیز سانترالیسم استنباط میشود و سانترالیسم نیز متضمن مداخله جویی حکومت بر امور مردم و جامعه حتی در امور غیرعمومی است. این مفهوم باید از سوی گفتمان اشرافی حمایت شود تا امری بدیهی و طبیعی قلمداد شده و کارکرد پیدا کند که اتفاقاً همینطور هم هست. و این گفتمان مسلط جامعه است که آن را طبیعی و عاقلانه و منطقی نشان میدهد. گفتمان مسلط جامعه ایرانی (گفتمان نابرابر) ثنویت در گفتمان ایرانی تسلط تام و کاملی دارد. اهورامزدا مظهر و اسطوره پاکی و عاری بودن از عیب و نقص و مظهر «ما» و اهریمن اسطوره زشتی و پلیدی «برما»، در این گفتمان حضوری دائمی دارند. اگرچه ایزد یا خداوند یا یزدان آفریدگار است، اما خداوند کار دنیا را به دستان این دو سپرده است. با آمدن اسلام این ثنویت (از ما و برما) در داستان آدم و شیطان تداوم پیدا میکند. خداوند مظهر و اسطوره پاکیها و شیطان مظهر ناپاکی و رجس؛ اما در اسلام خداوند در مقابل شیطان نیست، بلکه آدم در مقابل شیطان است و حتی آدم هم مقابل شیطان نیست، انسان خود در معرض خیر و شر است (مقامش بالاتر از شیطان و فرشتگان است) و این مسئله ثنویت را کمرنگ میکند. لذا مفهوم بهشت و جهنم به معنای حلقه «از ما و برما» کارکرد سیاسی و اجتماعی بهتری میتواند داشته باشد. با توجه به اینکه شاه ظلا... است و تمام منابع مادی و معنوی درید قدرت او است و نیز منشأ مشروعیت و»ما». جامعه به دو منطقه بهشتی و جهنمی تقسیم میشود و در تقسیم منابع نیز مفهوم خداوند به هرکه بخواهد میبخشد و از هرکه خواهد بازمیستاند، منشأ مشروعیت نابرابری. ازآنجاکه شاه ظلا... است به نیابت از جانب خداوند میتواند این کار را انجام دهد و این حق پذیرفتهشده تلقی میشود. ایرانی نمیتواند بدون تصور عصمت، حاکمان (مظهر»ما») را تحمل کند. این ثنویت در ساختار سیاسی و اجتماعی جامعه ایرانی را بهوضوح در اشعار فردوسی به معنای ایران و توران میبینیم که ایران و نجبای ایرانی و اسطوره آن یعنی رستم اسطوره پاکی «ما» ست و توران و افراسیاب (غیر ایرانی) اسطوره ناپاکی و «برما» با ورود تشیع این ثنویت نیز حاصل میشود.
http://eradehmellat.ir/fa/News/101/آسیب-شناسی-معرفتی-جامعه-ی-ایرانی-با-نگاهی-به-گفتمان-اصلاح-طلبی-گفتمان-مسلط-جامعه-ایرانی-و-استبداد
|