بامعنا و محتوایی وابسته محرکهای واقعی.
اینجا همه چیز واقعیت ست، نمایش پر از اتفاق ست حتی اگر حقایق به طور متوالی بهوسیله کاراکترها تعمداً مستتر یا hidden باشند
کورش شاهونه در ابتدا به نظر میرسد monster سال قبل را تکرار میکند، اما بهمرور متوجه میشوید قرارست تا از محتوایی بیشتر، لذت ببرید.
اینبار کاراکتر، ژان، زنی زیبا اما نابیناست، نِیت همسر او با بازی حمید رحیمی در ابتدا عاشقی مینماید که خلأ چشمهای زیبای همسرش را عاشقانه پر میکند، اما تلخی پنهانی رخ مینماید. نیت خیانت میکند، چون بیناست و ژان همه چیز را میداند، اما بنا به شرایط، تصمیم میگیرد بر ندیدن ادامه دهد، حتی آنچه را که میداند.
جین و همسرش دوستان ژان و نیت حضوری بهاندازه دارند، به مقداری کاملاً اندازه، تا آنچه که از واقعیت پنهان مطلع کردند.
حضور مأمور اورژانس دلهره عجیبی به فضا القا میکند، برای چندی مخاطب معلق میماند او قرار است کجای داستان باشد... و خاکستری میماند، هم دلسوز ژان و هم نکوهنده نِیت و پس او تمامی کنشها شما را با درگیری درست به انتهای هیدن میرساند
و در نهایت شما با تمام وجود ژان را همراهی میکنید. وقتی که تصمیم میگیرد که “ببیند”