کاوشی در آینده
سه شنبه 28 اسفند 1403 - 01:00:00

کورش الماسی 

طبیعی است که افراد، گروها و جناح‌ها با همه تفاوت‌هاشان، هریک دغدغه آینده مدیریت کلان سیاسی را داشته باشند.  شاید مبنای توصیه‌های رهبری در آخرین دیدار با اعضا مجلس خبرگان در اواخر سال گذشته، انعکاس همین امر بوده است. رهبری در مورد “آینده ساختار مدیریت کلان” خطاب به مجلس خبرگان اشاره فرمود: (...”مجلس خبرگان در واقع مهم‌ترین کار را بر عهده دارد؛ این «تعیین رهبری» و «مراقبت از حفظ صلاحیّت رهبری» جزو کارهای بزرگ است؛ ... یعنی شاید بزرگ‌ترین کار در مدیریّت جامعه‌ی ایرانی در جمهوری اسلامی باشد... مجلس خبرگان در گزینشها و انتخابهایی که خواهد داشت، این را باید مراقبت بکند که اصول ثابت جمهوری اسلامی مورد غفلت قرار نگیرد؛ این خیلی مهم است. یعنی انتخاب رهبری با رعایت و ملاحظه‌ی اصول ثابتی باشد که در جمهوری اسلامی آن اصول جزو مسلّمات و ثوابت است”...) 
بطور کلی می توان دو نوع پیش‌بینی را  برای درک آینده، متصور شد. یک، آینده‌نگری علمی و دو؛ پیشگویی متافیزیکی.
 پیشگویی متافیزیکی؟ از نگاه کاربردی، این نوع آینده‌نگری، نه مبتنی بر «داده‌ها» بلکه مبتنی بر برخی باورها (فرض, هراس، کنجکاوی، امید، آرزو، تمایل، اشتیاق و...) به وقوع یا عدم‌وقوع برخی پدیده‌ها و امور و شرایط است. 

پیش‌بینی علمی؟ به طور کلی دو نوع کارکرد می‌توان برای فعالیت علمی در نظر گرفت. یک شناخت ساختارمند پدیده‌ها و امور به منظور کنترل، مهندسی و هدایت پدیده‌ها و امور در راستای تهیه و تامین انواع نیازهای انسانی و اجتماعی. و دو، نتیجه‌گیری از “داده‌های بدست آمده” به منظور پیش‌بینی و کنترل، مهندسی و هدایت آیندهِ امور، پدیده‌ها و شرایط انسانی و اجتماعی.  بنابراین، آینده نگری علمی، مبتنی بر “داده‌های عینی، قابل ‌فهم و قابل‌ارزیابی” است.
لذا خصیصه اجتناب‌ناپذیر پیشگویی(آینده‌نگری) متافیزیکی، اینست که این نوع آینده‌نگری  فرازمانی و فرامکانی یا به عبارتی در هر زمان و مکان بی‌توجه به شرایط عینی مطرح می‌شود. اما آینده‌نگری علمی تابع و برآیند شرایط، و داده های عینی و قابل ارزیابی در زمان و مکان مشخص، انجام می‌شود. اینکه اعتبار یا عدم اعتبار آینده‌نگری علمی، تابع داده‌های مشخص است. اما پیشگویی متافیزیکی، بی‌توجه (حتی برخلاف) شرایط عینی برای «برخی اذهان» معتبر است. در راستای درک کاربردی آینده‌نگری علمی تبیین کلی و مختصری از  مفاهیم آینده و ساختار ارایه می‌شود. 
آینده؟ مفهوم آینده معطوف به بود، نبود یا چگونگی بودنِ، برخی پدیده‌ها و امور و شرایط انسانی، اجتماعی و طبیعی است. اینکه آینده تابع و برآیند رفتار و عملکرد ما در زمان حال است. به عبارتی، رفتار و عملکرد ما در زمان حال، آینده را شکل می‌دهد. شاید اصلی‌ترین دلیل نگرانی و دغدغه میهن‌دوستان و دلسوزان نسبت به آینده، این است که کشور در زمان حال، گرفتار انواع و انبوه چالش‌های اجتماعی و ملی است. 
ساختار؟ به بیانی کلی، قرار گرفتن تعدادی عناصر و اجزاء  با کارکردها و وظایف گوناگون در یک نظم رفتاری، به منظور تحقق برخی اهداف، ساختار را ایجاد می‌کند. به عبارتی، فهم کاربردی و شفاف ساختارها(سیاسی) تابع و برایند،  اهداف خاصی است که ساختارها برای تحقق آنها ایجاد شده است.
پر بیراه نیست اگر گفته شود، اینکه، “برخی” به دنبال تداوم ساختار مدیریت کلان کنونی و “بسیاری” در پی ساختارهای آلترناتیو کاربردی هستند، انعکاس دونوع آینده‌نگری است که در بالا به آن اشاره شد. اما، حقیقت امر این است که  هم اقلیت و هم اکثریت، صرفا به دنبال تحقق برخی “آرزوها” و “رویاها” هستند. چراکه، نه آنها که در “آرزوی” تداوم ساختار مدیریت کنونی و نه آنهایی که در “رویای” آلترناتیوهای احتمالی هستند، توجهی به این حقیقت که  سیاست عرصه ممکنات است، ندارند. یقینا بسیاری مخالف این گفته خواهند بود، اما هم اقلیتی که آرزوی تداوم و هم اکثریتی که رویای آلترناتیو احتمالی را دارند، “شناخت، آگاهی و درک مبهمی” از سازوکارها و فرایندهای منجر به “ایجاد یا تحول” یک ساختار مدیریت خاص دارند.
باید گفت که “آینده ساختار مدیریت کلان” نه توسط اراده‌های خواستار تداوم وضع کنونی و نه توسط آرزومندانِ ساختارهای کلان آلترناتیو،  تعیین نخواهد شد. چراکه، ساختار مدیریت کلان، ممکن و قابل‌حصول برایند و تابع “شناخت” سازورکارها و فرایندهای عینی است. به عبارتی، تحقق آرزوها و رویاها برایند و تابعی از “بسترسازی آگاهانه و برنامه‌ریزی هدفمند”، برای ساختارهای مطلوب است. مستلزم اذهان و عواملی است که درک و شناخت شفاف و کاربردی از سازوکارها و فرایندها واقعی و عینی دارند. 
درک و شناخت سازوکارها و فرایندهای تداوم‌بخش یا آلترناتیو، معطوف به هدایت و کنترل “جریان طبیعی” تغییر، تحول و تکامل است. به عبارتی، پدیده‌ها، امور و ساختارهای سیاسی، فارغ از اراده‌های سیاسی متناقض و متضاد خود، “جبرا”، تحول و تکامل خواهند یافت و تنها امکان هدایت و کنترل “مسیر جریان” تغییر و تحول را دارند و نه “خود جریان” تغییر و تحول.
اگر بپذیریم که ساختارها، سازوکار تحقق اهداف خاص هستند، آنگاه، تدبیر و ایجاد ساختار به منظور تحقق هدف، یعنی حرکت از نقطه‌‌ی «غیبت خواسته ما» به سوی نقطه «وجود و تحقق خواسته ما» است. اگر درک کنیم و بپذیریم که حکمرانی در عصر کنونی، ابزار تحقق اهداف ملی است، آنگاه، یک نتیجه‌گیری اجتناب‌ناپذیر خواهد بود، اینکه “ساختارهای مدیریتی” که ابزار تحقق اهداف ملی نباشند، امکان ثبات، کارآمدی و تداوم نخواهند داشت. به این دلیل ساده، که تداوم ساختارهای غیرپویا در بسترجامعه پویا خلاف قوائد، منطق و اصول حاکم بر بود و نبود پدیده‌ها، امور و شرایط در عالم هستی، است.  
چه کسی می‌تواند این حقیقت که شرایط داخلی، منطقه و جهانی در 1403 هیچ شباهتی به شرایط داخل و خارجی در  1368 را ندارد، نادیده بگیرد؟ ازاینرو، به دولیل کاربردی، پیشگویی و بیش‌بینی، دغدغه‌مندان در مورد آینده ساختار مدیریت کلان، قابل تحقق نیست. گروهِ آرزمندان تداوم ساختار فعلی، فاقد اهداف جمعی هستند. و گروه آرزومندانِ مدیریت آلترناتیو، فاقد شناخت کاربردی از ملزومات(داخلی و خارجی) ضروری برای ایجاد ساختارهای آلترناتیو. لذا هر دو نامحتمل خواهند بود.


http://eradehmellat.ir/fa/News/6033/کاوشی-در-آینده
بستن   چاپ