بخشی از کتاب حاما، حزب ما...
روایت بنیادین حزب اراده ملت ایران
سه شنبه 2 ارديبهشت 1404 - 22:00:18

 نوشته زهره رحیمی و افشین فرهانچی

حزب اراده ملت ایران خود را میراث دار کسانی میداند که قریب 150 سال است، نسل به نسل هشت گوهر ارزشمند را آماج می‌کنند. بسیاری دلسوزان، روشن‌اندیشان، سیاستمداران، صاحبان قلم، کنشگران، پژوهشگران، اهالی فرهنگ و ادب و هنر، و حتی مردمانِ همین کوچه بازار‌های نام‌آشنا، برای تراشیدن گرانسنگ‌هایی در آرزوی خلق یکی از این جواهر هشتگانه، عمر و جان و مال و آزادی و آسایش خویش را صرف یا فدا کرده‌اند.
آن هشت گوهر اما، از این قرارند؛ امنیت، آزادی، عدالت، قانون‌مداری، مردم‌سالاری، استقلال، حقوق‌بشر و توسعه 
آری هر صفحه تاریخِ این مرز و بوم را در طی این چند دهه می‌کاوید، مجاهدتی یا مقاومتی یا مساعدتی برای پیمودن صخره‌های صعب‌العبور و غول‌پیکر به امید و تمنای گوهری از این هشتگانه می‌یابید. با این همه، هربار که این تلاشگران، اندکی به مقصد نزدیک شدند، در همدستی و همداستانیِ عواملی چند، آن گوهر نایاب از کف برفتهُ و سنگ‌تراشان به خوان نخست بازگشته‌اند.
هربار، از پسِ هزاران هزار تلاش خویش، هزاران هزار حسرت درو کرده و گاه به شوربختی، تمامی دستاوردهای گذشتگان خویش را نیز از کف داده‌اند. چه بسیار مُفسران و پیشگویان و تاریخ‌نویسانی که این ناکامی را به توطئه‌های بیگانگان، یا بیسوادی و جهل مردمان، یا نفع‌طلبی و سودپرستی بازیگران سیاسی و یا حتی به جبر جغرافیا و تاریخ این سرزمین، نسبت داده اند؛ و حقیقت اینکه اینهمه در میان بوده است و هیچکدام به تنهایی مقصر نبوده است.
به هرحال آنچه نزد ما ایرانیان از هر چیزی هویداتر، اینکه؛ امروز در این نقطه ایستاده‌ایم. در زمانه‌ای که هر جامعه و کشوری برای ربودن گوی پیشرفت و رضایت و رفاه و قدرت، از هیچ ظرفیت آشکار و نهان خویش درنمی‌گذرد. کرور کرور سرمایه‌های انسانی و فکری و مالی ما از سرزمین می‌گریزند و کرور کرور بازمانده، این سرنوشت تلخ و نامراد را محتوم می‌پندارند. در حالیکه ناکامی و ناامیدی در حال جویدن تمامی ارزشها از جمله پایه‌های اخلاقی و تمدنی ماست، این پرسش بنیادی و خطیر، ذهن هر وطن‌دوستی را به مصاف می‌کشد که "آیا اینْ، پایان قصه ایران و ایرانی است؟" 
و آیا هیچْ، همان میراثی‌ست که ما به گواهی تاریخ، برای آیندگان جهان باقی خواهیم گذاشت؟ 
اینجا و دقیقا اینجا خانواده کوچک و کم‌شمار و کم‌توان ما با سه دهه عمر، هم‌آوازِ این دغدغه مشترک می‌شود ...
آری در اواخر دهه 60، پس از اتمام جنگی 8 ساله، آنهنگام که آواری از خسارات انسانی و مالی و سیاسی بر ما چیره گشته بود، جمعی دانشجوی خُرده‌بین، در بوفه دانشگاه یا اتاق‌های خوابگاه پسرانه در کوی، وقت به وقت، به پرسشی مهم گرد هم می‌آمدیم.
از خودمان می‌پرسیدیم این ناترازی بین عایدی و خسران، در فراز و نشیب‌های تاریخی ایران از برای چیست؟ چگونه است که ما در تمامی نقاط عطف تاریخی و سیاسی کشورمان، تن می‌سپاریم به بیشینه زیان، و تن می‌سپاریم به کمینه سود؟ از چه رو در تمامی تحولات سیاسی ایران، از مشروطه تا شهریور 20، از ملی‌شدن نفت تا انقلاب 57 به هزینه‌هایی بس گزاف در مقابل دستاوردهایی بغایت ناچیز رضایت داده‌ایم؟ و آیا این بی‌توازنی و بی‌تعادلی در ضرر و فایده را، گریزگاه و چاره‌ای هم هست؟
اینچنین بود که «حزب اراده ملت ایران» بر مدار یک پرسش بنیادین تولد یافت. 
این حزب، دو قاعده را سرمشق خویش کرد؛ یکی را برای گفتمان درونی و دیگری را برای مناسبات بیرونی. 
در درون، خود را هرمی وارونه تجسم کردیم، چونان که راس تشکیلات، همیشه بار سنگین قاعده را بر دوش بکشد. گویی هرچه مسئولْ ‌تر، زیر بارْ تر.
در برون نیز از آنجاکه این سرزمین بیشمار مامور و کاردار و گعده‌ی مدعی، به خویش دیده‌ است که بجای آواربرداری، باری مضاعف بر دوش ملت گذارده‌اند، با خود پیمان بستیم که دستکم ما نیز مرارتی نباشیم بر مرارت‌های تاریخی وطن، و اگر روزی چنین بود و نمودی داشتیم، خودخواسته به حضور سیاسی خویش پایان دهیم. 
از اینرو هرچند خُرد و کم‌بنیه، اما تا امروز استقلال خویش پاس داشته‌ایم. نقطه تاریک در پرونده نداریم و خود را کم‌حاشیه مراقبت کردیم. فسادستیزیم و آلوده مناسبات آشکار و پنهان مفاسد نشدیم. همچنین از چلچراغ قدرت، به هر قیمت آویزان نگشتیم. از بدنه جامعه جوانه زدیم و از اینرو مسیری پرمشقت را برای صعود پیش رو داریم. 
اما در نهایت ما چه تصویری از خویش داریم و در پی ساختن چه تصویری در ذهن مخاطبان و گروه‌های هدف خویش هستیم؟
باتوجه به تجارب مکرر تاریخی ایران، ما به سهم خویش در پی کاستن از هزینه‌های سیاسی و اجتماعی جامعه و سرزمین‌مان، در جریان تحولات و یا در تثبیت‌هاییم.
ما جمعی از طبقه متوسط و متوسط به پایین جامعه، کارمند و کارگر یا کارمندزاده و کارگر زاده‌ایم، دهقان یا کسبه خردیم. معلم و پرستار و پزشک و مدرس و مزدبگیر، یا کارآفرین محلی هستیم. پس امید آن داریم تا بتوانیم بخشی از این گروه‌ها و مطالباتشان را سخنگویی کنیم.
ما در پی خلق نقطه کانونی برای ترویج و گسترش ارزش‌های سوسیال‌دموکراسی در ساحت سیاسی ایران هستیم تا تمامی شهروندان با گرایشاتی اینچنین را گرد هم آریم و همبستگی و دیگرخواهی را چون دو ارزش بلندآوازه‌ی آزادی و عدالت، در جای‌جای روابط و تعاملات جامعه تبلیغ کنیم.
ما در پی پیشنهاد الگوهای عملیاتی و کاربردی برای مدیریت حوزه‌ها و سطوح مختلف مبتنی بر ارزش‌های بنیادی خویشیم. 
و در میان ابعاد چندگانه توسعه، در حال گام برداشتن برای توسعه سیاسی جامعه بر مدار تحزب و تشکل‌یابی هستیم. بگونه‌ای که مشارکت شفاف و پاسخگو را از بدنه و از درون، تمرین و در قالب حکمرانی حزبی برای کارآمدی ملی نسخه کنیم.
کشور ما ایران، هرچند کشوری سرشار از سرمایه و برخوردار از تمدن و تاریخی کهن است. اما چیزی در آن درحال ویرانی‌ست. شکافی عمیقا وسیع و کماکان رو به افزایش بین حکومت و بخش قابل‌توجهی از مردم ایجاد شده است. در منطقه و جهان کمتر دوست و هم‌پیمان، و بیشتر مخالفان و منتقدان و دشمنانی داریم که روابط دیپلماتیک ما را تنش‌زا و لغزان و آسیب‌پذیر می‌کند. منابع طبیعی و محیط‌زیست گرانمایه کشور رو به نابودی و تخریب گذاشته‌اند. اعتبار و وجهه شهروندی ما در میان دیگر شهروندان جهان، مدام رو به نزول است. شکاف‌های نسلی و قومی و اقتصادی که در همه‌جای جهان هست اما درصددِ تدبیر و مدیریت آن هستند، روز به روز در جامعه ما عمیقتر و لاینحل‌تر می‌شوند. بیکاری، ریشه دوانده و در سایه تورم  و ناامنی دارایی و سرمایه، هرگونه امید و چشم‌انداز مثبتی را برای شهروندان، بویژه نسل جوان به خاموشی کشیده است. نتایج آموزشی در سطوح مختلف تحصیلی و دانشگاهی بشدت رو به افول گذاشته است و نیروهای توانا و نخبه قصد عزیمت دارند. نیاز مراقبتی و حمایتی از سالمندان و بیماران مزمن و خاص و توان‌یابان و آسیب‌دیدگان روانی و اجتماعی و افراد معتاد سر به فلک گذاشته، و بسیاری از مردم نگران زندگی و آینده‌اند. 
در این میان، گویی قوه‌ای عاقله و وجدانی دلسوز و مدیری وطن‌دوست در جمع تصمیم‌گیران بالادستی وجود ندارد یا در فشار هژمونی حاکم، از توان و فرصتِ چیره‌دستی، برخوردار نیست.
اکثر کسانی که از حدود 30 سال قبل تاکنون در حزب اراده ملت ایران گرد هم آمده‌اند، در این حرف‌ها و دردها مشترک‌اند و رویای مشترک خویش را با تلاش برای نمایندگی اقشار متوسط و حرکت به سمت تحقق حکمرانی حزبی و اتخاذ نگاه خردمحورانه و مبتنی بر منافع ملی و حقوق بشر در سیاست پی می‌گیرند.

مهم است به وجود کشورمان افتخار کنیم؛
ولی مهمتر اینست که؛
کشورمان به وجود ما افتخار کند …


پاینده ایران و مانا حزب اراده ملت ایران



http://eradehmellat.ir/fa/News/6072/روایت-بنیادین-حزب-اراده-ملت-ایران
بستن   چاپ