تحزب، سیاست و امکان سوسیال‌دموکراسی در ایران
دوشنبه 19 خرداد 1404 - 15:42:39

رحیم حمزه 

در روزگاری که سیاست در ایران همچنان با پرسش‌های بنیادینی چون «قدرت از آنِ کیست؟»، «مردم در کجای معادله‌اند؟» و «نهادهای سیاسی چگونه ساخته می‌شوند؟» دست‌وپنجه نرم می‌کند، پرداختن به مسئله تحزب، نه تنها یک ضرورت سیاسی بلکه یک ضرورت تمدنی است. تمدن‌سازی در روزگار مدرن، بدون تکیه بر عقلانیت نهادی ممکن نیست. تحزب، یکی از مظاهر این عقلانیت است؛ اما در ایران، همچنان در وضعیت تعلیق به‌سر می‌برد: نه کاملاً ممنوع، نه واقعاً آزاد؛ نه مؤثر، نه بی‌اثر.
ما در وضعیتی زندگی می‌کنیم که از یک‌سو، دولت خواهان نظم است و از سوی دیگر، جامعه خواهان نمایندگی. تحزب، تلاقی این دو خواسته است. اما نظام سیاسی ما، به دلایل تاریخی و ساختاری، هیچ‌گاه با نهاد حزب کنار نیامده است. حزب، مزاحم تصور می‌شود، نه مکمل. در این تصور، وفاداری شخصی جای ساختار سازمانی را می‌گیرد، و تصمیم‌گیری پشت درهای بسته، بر گفت‌وگوی نهادینه ترجیح داده می‌شود.
در این بستر، احزاب یا به باشگاه‌های انتخاباتی بدل شده‌اند که تنها هنگام توزیع قدرت فعال می‌شوند، یا در حاشیه‌ی ساخت قدرت، منزوی مانده‌اند. این وضعیت، نه تنها بر سیاست، که بر کیفیت حکمرانی، توزیع منابع، عدالت اجتماعی و حتی امنیت ملی اثر گذاشته است.
در این میان، برخی از ما در پی احیای تحزب هستیم، اما نه هر حزبی؛ بلکه حزبی که بر شانه‌های عقلانیت، مشارکت، گفت‌وگوی آزاد و عدالت اجتماعی ایستاده باشد. اینجا، پای یک مفهوم دیرپا و در عین حال نو در میان است: سوسیال‌دموکراسی.

🔷 سوسیال‌دموکراسی: نه ادامه سوسیالیسم، نه تسلیم به نئولیبرالیسم
در ادبیات سیاسی جهان، سوسیال‌دموکراسی را گاه دنباله‌ی اصلاح‌طلبانه‌ی سوسیالیسم می‌دانند؛ اما این نگاه، نادقیق و گمراه‌کننده است. سوسیال‌دموکراسی، نه ادامه‌ی اجتناب‌ناپذیر سوسیالیسم است و نه چرخشی تاکتیکی به سمت سرمایه‌داری. بلکه پروژه‌ای مستقل است که کوشیده در میانه‌ی دوگانه‌ی آزادی و عدالت، راهی سوم بگشاید.
سوسیال‌دموکراسی، برخلاف سوسیالیسم کلاسیک، به مالکیت عمومی ابزار تولید به‌عنوان تنها راه عدالت باور ندارد. در عوض، بر تنظیم بازار، مالیات تصاعدی، خدمات عمومی گسترده، تأمین اجتماعی سراسری و مشارکت سیاسی همگانی تأکید می‌گذارد. در این مدل، فرد حق دارد ثروتمند شود، اما جامعه نیز حق دارد او را در برابر نیازمندان مسئول بداند. عدالت، نتیجه‌ی اجماع مدنی است، نه محصول اجبار ایدئولوژیک.
از سوی دیگر، سوسیال‌دموکراسی، برخلاف لیبرالیسم اقتصادی، به بازار بی‌مهار و دولت حداقلی باور ندارد. دولت در اینجا، نقش داور و تنظیم‌گر دارد، نه کارفرمای کل. قدرت دولت از مردم می‌آید، اما در قبال جامعه نیز پاسخ‌گوست. نهادهای عمومی، پل ارتباطی میان این دو سطح‌اند.

🔷چرا سوسیال‌دموکراسی به تحزب نیاز دارد
سوسیال‌دموکراسی، بدون تحزب، تحقق‌ناپذیر است. این مدل، بر *برنامه‌محوری*، *پیوستگی در تصمیم‌سازی*، و *پاسخ‌گویی نهادینه* بنا شده است؛ اموری که تنها از دل ساختار حزبی مدرن بیرون می‌آیند. حزب، در این معنا، نه ابزار کسب قدرت، بلکه موتور گفت‌وگوی اجتماعی، ناظر بر دولت، و تربیت‌کننده‌ی نسل‌های آینده سیاست‌مداران است.
اگر در ایران، تحزب هنوز به رشد واقعی نرسیده، یکی از دلایل اصلی، غیبت الگوی روشن سوسیال‌دموکراسی است؛ الگویی که هم از پوپولیسم دوری می‌کند، هم از بوروکراسی خشک، هم از رادیکالیسم بی‌ریشه و هم از محافظه‌کاری بی‌افق. ما به حزبی نیاز داریم که عدالت را با عقلانیت پیوند بزند، نه با شعار؛ و آزادی را نه در رقابت بی‌مهار، که در مشارکت آگاهانه مردم بجوید.

🔷جامعه ایران: آماده برای تجربه‌ای تازه
جنبش‌های نوین اجتماعی در ایران، از جنبش سبز تا جنبش زن، زندگی، آزادی، همگی حامل نوعی بلوغ اجتماعی‌اند که به دنبال نمایندگی مؤثر، شفافیت نهادی، و عدالت ساختاری هستند. اگر این جنبش‌ها، خواهان عدالت جنسیتی، عدالت زیست‌محیطی، عدالت قومی یا عدالت نسلی‌اند، همگی به پیش‌شرطی مشترک نیاز دارند: تحزب واقعی و نهادهای مدنی آزاد.
سوسیال‌دموکراسی، تنها مدلی است که می‌تواند این خواسته‌های پراکنده را به برنامه‌ای منسجم تبدیل کند. مدل‌های دیگر یا صرفاً اقتصادی‌اند، یا نخبه‌گرا، یا مبتنی بر نوعی سنت‌گرایی ناکارآمد. سوسیال‌دموکراسی، هم از رفاه عمومی سخن می‌گوید، هم از دموکراسی؛ هم از جامعه‌گرایی، هم از فردیت؛ هم از توزیع منصفانه، هم از تولید پایدار.

🔷 حزب اراده ملت: آزمایشگاهی کوچک برای تجربه‌ای بزرگ
ما در حزب اراده ملت ایران، تلاش کرده‌ایم در همین فضای بسته نیز به بازسازی تحزب واقعی فکر کنیم: با تأکید بر شفافیت درون‌حزبی، پرهیز از هیجانات مقطعی، گفت‌وگو با طبقه‌ی متوسط فرهنگی، و دفاع از حقوق شهروندی در معنای مدرن آن. برای ما، حزب نه ابزار انتخابات، که نهاد یادگیری است. و سیاست، نه کسب قدرت صرف، که کنش معطوف به معنای زندگی جمعی است.
ما باور داریم که آینده ایران، نه از مسیر حذف صداها، نه از طریق فردگرایی افراطی یا استبداد تکنوکراتیک، بلکه از مسیر سوسیال‌دموکراسی نهادمند، عادلانه و مسئول‌پذیر می‌گذرد. تحزب در این مسیر، دیگر نه یک انتخاب سیاسی، که یک ضرورت تاریخی است.

🔷 سخن آخر: راه آینده از دل نهادها می‌گذرد
توسعه‌ی پایدار، در هر کجای جهان، بدون نهادهای سیاسی قوی و پاسخ‌گو ممکن نبوده است. ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. هر اصلاحی، اگر قرار است پایدار باشد، باید به نهاد منتهی شود. و هر نهادی، اگر قرار است دموکراتیک باشد، باید بر بستر تحزب واقعی شکل بگیرد.
سوسیال‌دموکراسی، با همه دشواری‌هایش، مسیر آزموده‌ی جهان برای پیوند زدن آزادی، عدالت و پیشرفت است. تحزب، پیش‌شرط این مسیر است؛ و ما، خود را وقف این راه کرده‌ایم.



http://eradehmellat.ir/fa/News/6139/تحزب،-سیاست-و-امکان-سوسیال‌دموکراسی-در-ایران
بستن   چاپ