معضلاتِ حل معضل!!
جمعه 17 مرداد 1404 - 10:09:15

علیرضا مقدم 

یک روز گرمِ نیمه‌تعطیل اداری، جایی حوالی چایخانه اداره آب و فاضلاب، جعفر و قنبر کنار کولر آبی کهنه زهوار دررفته که مثل پیرمردی فرتوت نفس‌نفس می‌زنه، نشسته‌اند دارند چای می‌خوررند. صدای کولرشبیه مرثیه‌ای برای کم‌آبی می‌ماند و بجای خنک‌کردن جگرآدم را کباب می‌کند!
چایی قنبر توی استکان کمرباریک و نعلبکی لب پر وچای جعفرتوی ماگی با تصویر نیچه که سبیل‌هاش از حجم ماگ بیرون زده! دیده می‌شود!
بالاخره همه باید بدانند که  "این بابا فیلسوفه، اونم فیل سوف دیجیتال!"
جعفر روزنامه را مماس با چشمش گرفته وپُر افاده‌تراز گربه‌ای که تازه از خواب بیدار شده می‌خواند: «تشکیل کارگروه حل معضلاتِ معضل، باحضور اساتید عالی‌رتبه در تفکربنیادی باراهکارهای ساختاری در برون‌رفت از وضعیت عدم توانایی در حل مشکلات ساختاری تشکیل شد!» چشماش وق می‌زند و دوباره می‌خواند! و یکبار دیگر ازنو، اما بار سوم مثل کلاس اولی‌ها هجی می‌کند و شمرده شمرده می‌خواند و دست آخر که متوجه نشده و می‌گویید:
 قنبرکم! تو چیزی فهمیدی از این؟
قنبر که از بس چای خورده داره به ارتعاش می‌افتد می‌گوید: اینقدر که تو خوندی حفظ شدم! میگه ... یعنی چون مشکل را نمی‌توانند حل کنن،یه مشکل جدید تعریف می‌کنند به اسم «ناتوانی در حل مشکل»! بعد براش کارگروه می‌زنند! درست مثل من که وقتی پول توت ندارم، توی هراتاق که چای می‌برم از قیمت قند می‌نالم!
جعفر: «دنبال مشکلی می‌گردیم که نمی‌گذارد مشکل حل بشود؟ آره؟!»
قنبر: «دقیقاً!»
جعفر: «واووو هوشمندانه‌اس!»
قنبر نگاه معروف عاقل اندر سفیه‌اش را لیزری می‎اندازد توی چشم جعفر و بعد از اینکه او را حسابی می‌سوزاند ادامه می‌دهد: اووووف ! نه داداش!
مسأله اصلی اینجاست که بعد از آن می‌روند بودجه می‌گیرند برای «آسیب‌شناسیِ بودجه‌های ناموفقِ آسیب‌شناسی!»
فهمیدی؟
جعفر که داره کله‌اش مثل سماور  بخار می‌کند، با حالت مکاشفه عارفانه: یه بار توی کلاس موفقیت می‌گفت : انسان باید خودآگاه بشود. منم رفتم جلوی آینه و دو روز هی تکرار کردم "جعفر! خودتو بشناس!"
داشتم کم کم  خودمو می‌شناختم که از شناختن خودم وحشت کردم ! باور می‌کنی؟! کم مونده بود خیس کنم...
قنبر: ها..ها.. پس  اژدهای درونت رو ملاقات کردی!
و ادامه داد:
ببین جئفری! اونارو ولش کن، همه چیز رو با فلسفه فکرونان و خربزه بسنج!
بگو چطوری؟...
ما تو این مملکت نه‌تنها با بحران طرفیم، بلکه با بحرانِ تعریف بحران هم تو بحرانیم! مثلاً یکی آب می‌ریزد روی فرش، فرداش کنفرانس می‌گیرند درباره "تعامل سیال‌ها با الیاف سنتی دربستر زیست‌ِ فرهنگی!" درسته؟
جعفر: دقیقاً درسته! آن‌هم نه برای خشک‌کردن فرش...که برای "تبیین روایتِ فرش‌پژوهیِ آب‌محور!"
جعفر ناگهان با برق در چشم، دفترچه‌شو درمیاره و یادداشت می‌کند  "سازمان کل امور تفکر در باب شناخت دلایل ناتوانی در اجرای راهکارهای نظری!" اسم پروژه‌مان همین است!خوشگله؟! نه؟!
قنبر با جدیتی که فقط در مراسم ختم دیده می‌شود: طولانیه! ملت هنگ می‌کنند!
جعفر:  مهم نیست! لازم نیس بفهمند! مهم اینه که اسمش در سامانه ثبت شرکت‌ها جا بشود... و با آن بتوان وام گرفت!
قنبر شیهه می‌کشد: وام ؟! دمت‌گرم، من عاشق  کارفرهنگی‌ام! امشب طرح آن‌را می‌نویسم.
جعفر دست و پاشو گم می‌کند : وای...وای...بازم شروع شد. تو الان می‌روی یک مقاله 50 صفحه‌ای می‌نویسی در آن از ملاصدرا تا بیل گیتس و دایی‌ جان لوله‌کش ات را نمونه می‌آوری!
قنبر: مقاله چیه دادا؟! گورِبابایی...
 یه چیز «فان نک شن نال! » یعنی کاربردی! یعنی نان بیاورد تو سفره!!
جعفر: آها! این خوبه! درست مثل همان‌هایی که راه‌حل را خودشان می‌سازند، ولی بعدش از خود راه‌حل به‌عنوان بحران جدید استفاده می‌کنند! یعنی وقتی مسأله تمام شود،کار و بارمی‌خوابد! بازار داغ‌ترین جنسمون «بحرانه»، نه حل بحران!
قنبر چشماش برق می‌زند: تو نابغه‌ای رفیق!
ولی بعدش انگار خودش هم باور نکرده باشد ادامه می‌دهد : ما الان دقیقاً چی را حل کردیم؟!
جعفر با ژستی شبیه اساتیدطب سنتی درپاسخ به سؤالی که می‌پرسد فلان علف برای چی خوبه، و استاد جواب می‌دهد"برای همه چی!"میگه: ما برای حل مشکل نیستیم"ما مأمورخلق مشکل‌ایم!
قنبر نیشخند می‌زند: مابرای سخت‌کردن آمدیم، نی برای سهل‌کردن...
اما درست همان لحظه، تلفن زنگ می‌خورد! و عیش آنها را بهم می‌ریزد. 
قنبر گوشی رو برمی‌دارد:کارگروه معضلاتِ حل معضل، بفرمایید!
صدای رئیس جدی و عصبانی: مش قنبر! مش قنبررر! اینقده پا توکفش من نکن! جلدی شیش‌تا چایی بیار اتاق من! مهمون داریم از کارگروه آگاهی‌بخشی. لیوان‌ها برق بزنه‌ها، ما داریم بحران کشور را مدیریت می‌کنیم!
قنبر دمق می‌شود و درحالی‌که باسینی چایی خارج می‌شود با ناامیدی می‌گوید: دست زیادشده داداش! دست زیادشده!
و از گوشه آبدارخانه کولر قراضه همچنان داره با صدای "ترق ترق تَ تَ تق"برای ختم محیط زیست می‌نالد...



http://eradehmellat.ir/fa/News/6169/معضلاتِ-حل-معضل
بستن   چاپ