فاطمه امامی
ایران شاید یکی از جمله کشورهایی باشد که برای زنان شاغل و باز نشستگی آنها قوانین خوب و شایستهایی ایجاد کرده باشد بازنشستگی بیست سال با حداقل سن 42 سال ( تأمین اجتماعی) و بازنشستگی سن 55 سال و موارد دیگر که بسیار عالی است و هم چنین مرخصی زایمان و ساعت شیر که تا سن شش سال بچه اجرا میشود، تمام این موارد احترام به جایگاه زن و مادر میباشد ولی آیا اینها برای اطمینان خاطر دادن برای مادر کافی است؟
مادران به دلیل چنین وضعیتی در پستهای مدیریتی دچار چالش میشوند به هرحال با بار مسؤولیت زیاد کارفرما و محیط کار برای زنان، و این همه فرصتدادن برای زنان، مشکلاتی را در مسیر اجرا ایجاد میکند.
ما در بعضی موارد در پستهای بسیار حساس با زنانی روبرو هستیم که یا بچّهدار نشدهاند و یا ازدواج نکردهاند که از نظر حضور تمام وقت و بدون چالش در سرکار مورد اعتماد و پایداری بیشتر هستند.
فرزند و مشکلات آن بر عهده پدر و مادر میباشد این که مادر شش ماه تا یکسال مرخصی داشته باشد عدم حضور او در محیط کار بهطورحتم از نظر جایگاه شغلی و پستهای معتبر در دوران شغلی او اثر خواهدگذاشت. پس برای کاهش چنین مشکلاتی چه بهتر که پدر هم در داشتن مرخصی از نظر قانونی همیار زنان باشند این روند باعث مشارکت مردان و احساس مسؤولیت نسبت به این روند در محیطهای کار میگردد.
چون زن اگر احساس کند که او فقط وظیفه بچه داری و به دوش کشیدن همه مشکلات را دارد هرگز تن به ازدواج و بچهدار شدن نخواهد بود.
کسانی که قانون بازنشستگی زودتر را برای زنان پیشبینی کردند. خواسته یا نا خواسته به حضور کمتر مشارکت اجتماعی مادران در عرصه اجتماع رأی دادند که این امر باعث سرخوردگی زنان در این امر میگردد.
عدم حضور کمتر مادران در مشارکت اجتماعی و پستهای مدیریتی، حذف یک تجربه است.
مادر بودن خود سنبل صبر و اندیشه نوین تر نسبت به جایگاه قبلی آن مادر نسبت به قبل از ازدواج و بچهدارشدن است. در محیط کار و بویژه پستهای مدیریتی صبوری و اندیشه یک مادر را به همراه داشتن، بسیار تأثیرگذار خواهدبود.
چالشِ داشتنِ فرزند و مدیریت فراز و نشیب زندگی آنها، زنان را بهترین مدیران در مواقع بحران میکند. پس قدر و ارزش مادران را بدانیم چون در وجودشان جوهره مدیریت نهفته است. و به بهانه کمک به آنها حضورشان را در اجتماع و پستهای کلیدی کوتاه نکنیم.