فاطمه امامی
فرنوش خواهرم سخت بیمار شده بود، مدّتی بود تنگی نفس داشت و بیحال بود و رنگ پوستش زرد شده بود و دل دردهای شدید داشت، از این دکتر به آن دکتر او را میبردیم؛ ولی فایده نداشت هیچ دارویی روی آن اثر نداشت تب کرد و به هیچ جوری تب قطع نمیشد. آخرش یک دکتر عفونی به ما معرفی کردند پس از آزمایش و عکس ریه دکتر تشخیص داد که کیست هیداتید گرفته است.
انگار دنیا روی سرمان خراب شد چطور خواهر عزیزم به این انگل وحشتناک آلوده شده بود؟!
به دکتر گفتیم چطور فرنوش تو خانواده آلوده شده؟ دکتر گفت: «آلودگی از راههای مختلف است از میوه و سبزیجات آلوده و یا گوشت گوسفند آلوده، سگ آلوده و یا حتی مدفوع گوسفند آلوده».
به دکتر گفتیم ما در خانه که سگ نداریم؟
میوه و سبزیجات را هم خوب میشوییم پس چطور گرفته؟! دکتر گفت: با توجه به رفتار زندگی و رعایت بهداشت شما یک احتمال قوی وجود دارد آن هم استفاده از سبزیجات یا سالاد رستوران که گزارش شده معمولاً خوب شسته نمیشود یا اصلاً نمیشورند.
از فرنوش سؤال کردیم تو رستوران رفتی؟ که سالاد بخوری؟! گفت: آره چند وقت پیش با دوستام که رفتیم برای خرید کتاب میدان انقلاب، گفتیم رستوران برویم، من فقط سالاد خوردم بقیه گفتند نمیخورند؟!
پدرم نسبت به ما بیشتر حالش بد شد، دیدم نشست روی اولین صندلی رنگ صورتش مثل گچ شده بود.
مجبور شدیم فرنوش را در بیمارستان بستری کنیم.
پدرم در این مدّت حالش بسیار منقلب و پریشان بود، پدرم یک رستوران دارد، مجبور شدم از فرشاد مدیر داخلی رستوران پدرم، حال او را جویا شوم؛ بهش گفتم: یک مدتی است پدرم پریشان است شما میدانید چی شده؟!
گفت: نه پدر شما بسیار کمک حرف شده ولی از وقتی خواهر شما مریض شده به کارگرها گیر میدهد که سبزیجات و کاهو را خوب و تمییز بشورند.
بهش گفتم: «مگر قبلاً نمیشستید؟!»
گفت: «نه».
پدر شما نمیگذاشت میگفت نیاز به شستن نیست تمیزاست، نشسته یا خوب نشسته سالاد میکردیم من یک بار یواشکی دادم کارگرها شستند فهمید مرا تهدید به اخراج کرد ولی الان گیر داده چند بار بشویید نمیدانم چه شده؟!
حالم خیلی خراب شد حالا فهمیدم پدرم چرا در رستوران خودش نمیگذاشت سالاد و سبزیجات سفارش بدهیم.