علی مهری
سلسله مقالات آسیب‌شناسی جنبش‌های مدنی و دموکراتیک و رفرمیستی در ایران ژورنالیسم دیکتاتور
دوشنبه 16 مهر 1397 - 11:55:14



صحبت از ژورنالیسمی چون کیهان و کیهانیانی مانند وطن امروز و پارس و سیاست روز و .... نیست. که تکلیف آن‌ها روشن است و کوس رسوایی‌شان در هر کوی و برزن به صدا درآمده و در شکل‌گیری افکار عمومی علیه آزادیخواهان ره بجایی نبرده و ناتوان از شکل دادن به جنبش‌هایی همچون عدالت‌خواهی از طبقات محروم جامعه علیه دولت منتخب و مستقر هستند و تلاش‌هایشان نیز همیشه بستری شده است برای موج‌سواری ضدانقلاب و براندازان علیه کل نظام برخواسته از انقلاب یعنی جمهوری اسلامی و بر این اساس طرف سخن ما این بی‌هنران نیستند که تنها کارکردشان ترغیب قضات بی‌اختیار و زبونی است که دین و ایمانشان را به لقمه نانی فروخته‌اند و آزادیخواهان و عدالت‌خواهان واقعی این مرزوبوم را به سلابه کشیده‌اند
بل سخن و خطاب ما مطبوعات اصلاح‌طلبی است که انصافاً در عرصه ژورنالیسم مرزهایی را درنوردیده‌اند که اگر بهای لازم به ایشان داده می‌شد می‌توانستند در عرصه بین‌الملل نیز حرفی برای گفتن داشته باشند.
آنچه باعث شد این حقیر قلم برداشته و این مطلب را بنویسم. داستان امید و الیاس بود که در روزنامه سازندگی در شماره 148 (مورخ 11 شهریور 1397) به چاپ رسیده بود.
جناب رحیمی به استادی هرچه‌تمام‌تر آن را آغاز پرداخته و تمام کرده بود. اصولاً تیمی که در رأس آن قوچانی بزرگ باشد، انتظاری بیش از این نیست. از شاهکارهایی بود که می‌توان رؤیت کرد و خواند و لذت برد. از شاهکارهایی که افکار عمومی را می‌تواند قلقلک بدهد و پای‌کار بکشاند. و درگیری و مشغله ذهنی ایجاد بکند. در ابن توانایی و قدرت قلم هیچ شکی نیست و حتی از این هم فراتر هیچ ایرادی هم نمی‌توان گرفت. بلکه مشکل از اینجاست که در خلأ عرصه عمومی که درواقع کنترل مطبوعات را بر عهده دارد. این یکه‌تازی تقدیم کسانی می‌شود که علاقه‌مندند بر فراز جامعه و احزاب و بدون پاسخگویی به بدنه اصلاح‌طلبی هر آنچه را بکنند که دلشان می‌خواهد و مگر به‌جز مطبوعات چه کسی می‌توانست از عارف آن چهره وارسته و اخلاقی را که سر به آستان قدسیت می‌زد بسازد. اما آیا او یک انسان معمولی و توهم یک ژن برتر نبود؟ و مگرهای دیگری که به‌جز مطبوعات چه کسی از تکرار، تکرار را خلق کند؟ و حالا که می‌نشینیم و کلاهمان را قاضی می‌کنیم. آیا حق مردمی را که باور کردند داستان‌های زیبای ما را و حماسه دیگری را تکرار کردند، این بود؟ از چه کسی باید پرسید؟ از عارف و عارف‌هایی که از پی قلم‌های ژورنالیست‌ها خواهند آمد یا از ژورنالیستی که آن‌ها را چنین ساخته و به خورد مردم داده است؟
نقش مطبوعات همین است حفظ و بقای کارکرد سیستم. این درست، اما مطالبات مردم و خصوصاً طبقات محروم زحمتکش،    مزد بگیران و حقوق‌بگیران را که روز بروز ناتوان‌تر می‌شوند، از سیستم و حاکمیت مطالبه کند؟ چه کسی در مقابل چهره‌سازی‌ها و دعوت غیررسمی به مشارکت در انتخابات که پیشاپیش و بدون توجه به خواست مردم تنظیم می‌شود باید پاسخگو باشد؟ بدیهی است که این سیستم یک‌جایش لنگ میزند و آن عرصه عمومی است جایی که در آنجا می‌توان مطالبات مردم را از سیستم و حاکمیت پیگیری کرد؛ هم از صاحبان قدرت و هم با کنترل مطبوعات و شکل دادن به سیستم دموکراتیک.
در تاریخ معاصر ایران متأسفانه به نقش مطبوعات در آسیب‌شناسی جنبش‌های دموکراتیک و ضرباتی که به تحزب و جامعه مدنی از این طریق واردشده و درنتیجه موجبات ناکامی جنبش‌ها و یاس و ناامیدی مردم را فراهم کرده، توجه نشده است.
در همین بازه بیست‌ساله اخیر نگاهی گذرا و مطبوعات نشان می‌دهد که تمامیت خواهان هر دو جناح توانستند با کنترل مطبوعات و گاهاً با افزایش مطالبات و بلبشو و آشفتگی فکری که به فعالین سیاسی تزریق کردند، چه‌سان جنبش مدنی را به بیراهه بوده و از بدنه اصلی جامعه جدا کرده و با حذف احزاب و نادیده گرفتن تحزب ضربات جبران‌ناپذیری به جنبش‌های دموکراتیک وارد کنند و الا معلوم است که افراد و اشخاص با کمک و زورافزایی رسانه‌ای بود که توانستند بر احزاب پیشی بگیرند و سیستم مونولوگ و دیکتاتور مآبانه را در جنبش اصلاح‌طلبی هم نهادینه کنند و بدین‌سان با تصمیم‌گیری پشت درهای بسته و به‌دوراز مردم و مطالبات آن‌ها باور کردند که در جایگاهی هستند که حتی بر مردم و اعتراضات آن‌ها بشورند. و مردم را مورد مواخذه و عتاب قرار دهند (سخنان تاجزاده و ...) و این بیراهه‌ای آشکار بود و هرگز نمی‌توان آن را اصلاح‌طلبی قلمداد کرد.


http://eradehmellat.ir/fa/News/115/سلسله-مقالات-آسیب‌شناسی-جنبش‌های-مدنی-و-دموکراتیک-و-رفرمیستی-در-ایران-ژورنالیسم-دیکتاتور
بستن   چاپ