آسیب شناسی معرفتی جامعه ی ایرانی (با نگاهی به گفتمان اصلاح طلبی) گفتمان مسلط جامعه ایرانی و استبداد
دوشنبه 16 مهر 1397 - 16:45:51
|
|
مفهوم مترقی امامت در تشیع با عصمت ایرانی تلفیق شده و بحث عصمت انبیاء و امامان به جهان تشیع و اسلام تزریق میشود. و تشیع سنتی و تاریخی متولد میشود. ازاینپس گفتمان مسلط ایرانی گفتمان تشیع سنتی و تاریخی است. در این گفتمان خداوند به کنار میرود و کار جهان به انبیاء و امامان که جنسی از نور (موجوداتی مافوق انسان) از نوع اهورامزدا (غیرزمینی) دارند و شیطان (اهریمن) واگذار میشود. در این گفتمان پیامبر اسلام و امامان از نوری هستند که هستی از نور آنان خلق میشود و معصومیت نیز همزاد نور؛ همانطور که در ثنویت وجود دارد؛ و آن حاکمان را از یکسو حاکم مطلق میخواند و از سوی دیگر بری از هرگونه اشتباه و نسیان و خطا! و بینیاز از مشورت و بنابراین عقل تعطیل است. انسانها در این آئین یا سرسپردهاند و مطیع و امت و خودی؛ رستگاری دنیا و آخرت نصیبشان و خطاها و معاصیشان همراه حکمت بوده و مبدل به نیکی میشود و اینچنین بهشتی زمینی برای مطیعان و کودنان و کسانی که خود را به کودنی و نفهمی میزنند فراهم میشود (کودن سالاری). و یا اهل خرد و اندیشه و پرسش گری و بنابراین خروج از نور ولایت و حمایت اهورائی و داخل شدن در چرخه بهایم که دانائیشان اسباب زحمت است و نیکیهایشان بر باد و اینچنین جهنمی زمینی برای اهل خرد و شایستگان به وجود میآید. اینچنین تبعیض و بیعدالتی از دل گفتمان مسلط که لازمه مناسبات استبدادی است و حمایت و اقناع تودهها (قدرت فائقه) را نیز فراهم میسازد, استخراج میشود. دو اصل مترقی امامت و عدالت تحریف و فراموش میشود چراکه ثنویت اصل پذیرفتهشده گفتمان ایرانی بوده و کسی حتی نسبت به این مسئله نمیتواند تشکیک کند. اصل عصمت امامان (به مفهومی اهورائی که آنان را مافوق انسان و از جنس نور میداند و موجد تعطیلی عقل است) در هر گفتمان شیعی جاری و ساری است و کسی در آن خللی وارد نمیکند و حتی برعکس هرقدر دامنه این عصمت گستردهتر میشود با گفتمان جامعه و طبع ایرانی سازگارتر. چراکه گفتمان ایرانی مؤید و موجد نابرابری است. حتی حرکتهای فکری اصولی و اخباری که در تاریخ تفکر شیعی – بر سر عقل واجتهاد-باهم سر ناسازگاری داشتهاند از این منظر تفاوتی باهم نداشته مهر دو مبنای ثنویت را پذیرفتهاند و اصل عصمت را خدشهدار نمیکنند. در دوره پهلوی, شبه مدرنیسم رضاخانی با استفاده از نظریهپردازی گوبینو و خلق ایدئولوژی نژاد آریایی و برتری آریائیها بر سایر اقوام و ملل این تفاوت و تبعیض را جنبه نژادی داده و بر اساس این ایدئولوژی، و سازگار نمودن آن با مفهوم «از ما و بر ما» (خودی و غیرخودی) و بازگشت به ثنویت زرتشتی و ماقبل اسلام، مشروعیت رفتارهای فراقانونی خود و بهتبع آن اعمال تبعیض وبی عدالتی را تأمین میکند و اینچنین از فرگرد نوگرائی و مدرنیزاسیون و نظام آموزشی آن، با بازگشت به گذشته قبل از اسلام و استخراج فره ایزدی و مشروعیت ناشی از پاکی اهورایی و انتساب آن به خاندان پهلوی بهعنوان جانشین شایسته کوروش و داریوش مبنای مشروعیت و توجیه رفتارهای فراقانونی و اعمال تبعیض و خلق حلقههای «از ما و بر ما» (خودی و غیرخودی) را فراهم میسازد. از این منظر حکومتهای استبدادی و متفکران و ایدئولوگهایشان تفاوتی باهم ندارند و همگی به خودی و غیرخودی قائل هستند.
http://eradehmellat.ir/fa/News/124/آسیب-شناسی-معرفتی-جامعه-ی-ایرانی-با-نگاهی-به-گفتمان-اصلاح-طلبی-گفتمان-مسلط-جامعه-ایرانی-و-استبداد
|