سخن سردبیر (34): روابط خارجه، تداوم گذشته در آینده
دوشنبه 8 فروردين 1401 - 12:00:34

معمولاً روزهای پایانی سال یا باید در مورد وقایع خوب و بدی که در طول سال اتفاق افتاد، سخن گفت یا نگاهی به آینده پیش رو انداخت. ازآنجاکه اذهان بسیاری با گرایش‌ها، اهداف و منافع متناقض به ارزیابی، تحلیل و یادآوری وقایعی که گذشت، می‌پردازند، این موجز ترجیحاً کنکاشی در “آینده مبهم” و قابل پیش‌بینی است. 
یکی از معضلات بی‌پایان ملی که بی شک تمام فعل‌وانفعالات اجتماعی و ملی را تحت‌تأثیر قرار داده؛ متشنج، ناکارآمد و پرهزینه بودن روابط خارجه است.
پربیراه نیست اگر گفته شود که روابط خارجه یک معمای غیرقابل‌فهم است. غیرقابل‌فهم به این دلیل که در هر زمینه‌ای؛ اقتصادی، فرهنگی، علمی، صنعتی، آموزشی، تجاری، پزشکی، مهندسی و ... وقتی چالشی ایجاد می‌شود، متولیان و متخصصین به بررسی، تحلیل و ارزیابی چالش می‌پردازند و بعد از مدتی، راهکاری تدبیر و چالش پیش‌آمده را حل‌وفصل و روند فعالیت (اقتصادی، علمی، صنعتی و ...) به “حالت عادی” برمی‌گردد. اینکه دست‌اندرکاران عرصه‌های اقتصادی، آموزشی، صنعتی، کشاورزی، پزشکی، راه‌سازی و ... نتوانند در مدت چهار دهه برای یک معضل یا چالش راهکاری تدبیر کنند، قابل‌فهم نخواهد بود. هیچ فعالیتی نمی‌تواند به مدت چهار دهه و با وجود یک چالش اساسی (روابط خارجه ناکارآمد) تداوم داشته باشد.
بنابراین، اینکه چرا متولیان و دست‌اندرکاران روابط خارجه نتوانسته‌اند در چهار دهه گذشته راهکاری برای تنش‌زدایی و سودمند کردن روابط خارجه تدبیر کنند، یک پرسش یا معمای غیرقابل‌فهم است. در طول دهه‌های گذشته تحلیل‌های بی‌شماری پیرامون روابط خارجه نگاشته و ارائه شده است. اما ظاهراً به دلایلی مدیریت روابط خارجه تحت تأثیر نظرات و تحلیل‌هایی که از سوی تحلیل گران با گرایش‌های فکری گوناگون ارائه می‌شود، نمی‌باشد.
اگر بپذیریم که تعاریف، برآیند کارکرد پدیده‌ها به‌منظور تحقق اهداف و انواع نیازهای انسانی هستند، آنگاه، روابط خارجه همانند بسیاری از امور انسانی و اجتماعی تعریف مشخص دارد. بدین معنی که به دلایل گوناگون کشورها نمی‌توانند برخی از نیازهای ملی خود را مبتنی بر امکانات، منابع و تخصص‌های بومی تهیه و تأمین کنند، به همین دلیل تلاش می‌کنند با برقراری رابطه با دیگر کشورها، برخی نیازهای بومی را برآورده کنند. جنگ و جدال و غارت کشورهای دیگر به‌منظور تهیه و تأمین برخی نیازهای بومی متعلق به دورانی است که حکومت‌ها مبتنی بر احساسات، اراده و منویات فردی و گروهی و نه “خرد جمعی” استوار بود. به عبارتی در جهان خرد بنیاد معاصر برای تهیه و تأمین برخی نیازهای بومی، لازم نیست کشورها با یکدیگر بجنگند. به این دلیل ساده که تجارت و دیپلماسی جایگزین جنگ شده است. تنش و جنگ در روابط بین‌الملل در جهان معاصر حاکی از ابهامات ذهنی، اهداف ضد ملی یا مهندسی امور ملی توسط بیگانگان است. 
شاید فهم روابط خارجه از رهگذر فهم ساختار نوین خردبنیاد حکمرانی، ساده‌تر باشد. بدین معنی که در جهان معاصر تنها دو نوع حکومت وجود دارد. یک، حکومت‌هایی که مبتنی بر قانون اساسی به‌عنوان نقشه راه تحقق منافع ملی هستند و دو، حکومت‌هایی غیرکاربردی، سنتی و منقرض که مبتنی بر اراده، اهداف، منویات و تمایلات فردی و گروهی هستند. اگر تعریف فوق از چیستی حکمرانی منطقی تلقی شود، آنگاه، می‌توان نتیجه گرفت که “کیفیت روابط خارجه” برآیند این حقیقت اجتناب‌ناپذیر است که آیا منافع ملی بنیاد ساختار مدیریت کلان هست یا منافع فردی و گروهی. 
با توجه با استدلال فوق می‌توان ادعا کرد که ناکارآمدی و تنش در روابط خارجه و دیگر شرایط اجتماعی و ملی در عرصه‌های گوناگون اقتصادی، معیشتی، آموزشی، بهداشت و درمان، صنعتی، کشاورزی و ... در سال آینده همچون دهه‌های گذشته تداوم خواهد داشت. چراکه، “تحول و بهبود، مستلزم برنامه‌ریزی علمی مبتنی بر اهداف ملی” است. در ساختار مدیریت کلان سیاسی که مفهوم منافع ملی برای تمام عناصر و نهادهای حاکمیتی ناشناخته و فاقد اهمیت است، چگونه می‌توان انتظار تحول و بهبود در عرصه‌های اقتصادی، روابط خارجه، آموزش‌وپرورش، صنعت، تجارت و ... داشت. حکمرانی مطلوب و کارآمد در جهان خرد بنیاد معاصر، برآیند بی‌قیدوشرط خلع قدرت فردی و جناحی و تسلط قدرت ملی (جمعی) است. به عبارتی منشأ قدرت سیاسی نه اراده، اهداف و منویات فردی و جناحی بلکه قانون (اساسی) به‌مثابه تبلور اراده و خرد ملی (جمعی) است. 



http://eradehmellat.ir/fa/News/1387/سخن-سردبیر-34-روابط-خارجه،-تداوم-گذشته-در-آینده
بستن   چاپ