هرگاه «الف»، «ب» را وادار به انجام کاری کند، که «ب» در غیر اینصورت انجام نمی‌داد، اینجا قدرت اِعمال شده است. البته «الف» می‌تواند به روش‌های مختلفی بر «ب» تأثیر بگذارد. این تفاوت همان چهره‌های متفاوت از قدرت است.
یک چهره از قدرت، شامل اعمال و گفتار آگاهانه‌ای است که به نوعی بر محتوای تصمیمات تأثیر می‌گذارد. این اعمال می‌تواند در قالب استفاده از زور یا ارعاب، با تامین سود متقابل و بده‌وبستان، و یا با ایجاد حس دوستی و وفاداری محقق شود.
چهره دیگر قدرت، توانایی جلوگیری از یک تصمیم یا رفتار سیاسی است. نوعی تنظیم یا کنترل سیاسی که در واقع به نوعی از طرح موضوعات یا پیش‌روی پیشنهاداتی جلوگیری می‌کند. این نوع اعمال قدرت می‌تواند با لابی و یا با قدرت رسانه‌های عمومی و برانگیختن توجه عموم مردم صورت پذیرد.
نوع دیگری از قدرت به عنوان کنترل فکر ظهور و بروز می‌کند. توانایی تأثیرگذاری بر دیگری از طریق شکل دادن افکار، خواسته‌ها و نیازهای او. نوعی تلقین یا کنترل روانی است که با مفهوم قدرت «نرم» همپوشانی دارد. بطور مثال قدرتی که تبلیغات تلویزیونی برای شکل دادن به سلیقه و انتخاب بینندگان به عنوان مصرف کننده دارند. در زندگی سیاسی نیز، همین شکل از تأثیرگذاری در تبلیغات مشاهده می‌شود.