سخن سردبیر (42): شاخصی تحت عنوان هزینه فرصت
سه شنبه 21 تير 1401 - 00:34:14

تقریباً 19 سال پیش در 29 مهر 1382 اولین مذاکره هسته‌ای ایران با سه کشور اروپایی در سعدآباد برگزار شد و در پایان این مذاکره با تصویب بیانیه‌ای، ایران برای بازدید بازرسان آژانس انرژی اتمی از تأسیسات اتمی خود اعلام همکاری کرد و گازدهی در سانتریفیوژهای نطنز را در راستای راستی‌آزمایی و اثبات صلح‌آمیز بودن فعالیت هسته‌ای ایران، به صورت داوطلبانه و برای مدت محدود تعلیق کرد. انگلیس و فرانسه نیز متعهد شدند تا از ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل جلوگیری کنند. این مذاکره شروع یک مسیر پرفرازونشیب برای ایران و قدرت‌های جهانی بود، مذاکراتی که در این سال‌ها بخشی از تاریخ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایرانی‌ها شده است. در آخرین نوع از این مذاکرات که معمولاً بی‌نتیجه پایان می‌یابد، علی باقری‌کنی و رابرت مالی به عنوان نماینده ویژه ایالات متحده آمریکا در امور ایران در دوحه قطر با یکدیگر دیدار کردند که بدون نتیجه به پایان رسید و رابرت مالی در مصاحبه با خبرنگاران بیان کرد: مذاکرات باید بین ایران و خودش اتفاق بیفتد که آیا واقعاً بازگشت به برجام را می‌خواهند یا خیر!

در اقتصاد و مدیریت شاخصی تحت عنوان هزینه فرصت وجود دارد. طبق این فاکتور به علت محدودیت منابع، با انتخاب هر گزینه، از گزینه‌های دیگر چشم‌پوشی می‌کنید. اقتصاددانان، ارزش گزینه‌ چشم‌پوشی‌ شده برای دستیابی به خواسته مطلوب را، هزینه فرصت می‌نامند. حال این سؤال پیش روی حاکمیت ایران قرار می‌گیرد که هزینه فرصت برنامه هسته‌ای ایران چقدر است؟ به عبارتی دیگر، هزینه‌ای که ایرانیان در قبال تحریم مناقشه هسته‌ای در این دو دهه پرداخت کرده‌اند چقدر است؟ آیا اصلاً کسی در رأس حاکمیت ایران این شاخص اقتصادی را محاسبه کرده است؟ و یا شاید این فاکتور آگاهانه از روند تصمیم گیری در مورد مناقشه هسته‌ای در رأس حاکمیت ایران پاک شده است؟!

علی اکبر صالحی هزینه برنامه غنی‌سازی ایران را هفت میلیارد دلار می‌داند اما کارشناسان اقتصادی این هزینه را حداقل دو هزار میلیارد دلار می‌دانند. این یعنی ایران بهترین دوران طلایی را برای توسعه و پیشرفت تنها در قبال غنی‌سازی اورانیوم از دست داده است. غنی‌سازی که حتی به‌سختی و با کمک روس‌ها توانسته در نیروگاه بوشهر برای ایرانیان برق تولید کند. هزینه فرصت برنامه هسته‌ای ایران در تمام عرصه‌ها همچون اقتصاد، سلامت، آموزش، تکنولوژی و حتی فرهنگ باعث عقب افتادن ایران از کشورهای منطقه شده است.

دولت حسن روحانی و محمدجواد ظریف با دستاورد برجام تلاش کردند این کلاف تودرتو برنامه هسته‌ای ایران را پایان دهند تا فرصت و مجالی برای نفس کشیدن اقتصاد ایران به وجود بیاید؛ اما برجام ظاهراً مخالفان سرسخت و جدی داشت که در نهایت شکست خورد. ظهور ترامپ، لابی اسرائیل و قدرت‌های منطقه خاورمیانه در کنار بخشی از حاکمیت تندرو داخلی، در یک جبهه مشترک با تمام توان تلاش کردند که برجام به سرانجام نرسد تا مناقشه هسته‌ای ایران باقدرت‌های اروپایی و آمریکایی حل نشده باقی بماند. ظاهراً شرایط نه جنگ و نه صلح که درد و رنج فراوانی برای مردم ایران فراهم کرده برای این دو گروه ایده‌آل و خوشایند است.

بعد از دو دهه تحریم‌های جهانی و فرصت‌سوزی جمهوری اسلامی باید این موضوع در رأس تحلیل‌ها و گفتگوهای داخلی قرار بگیرد. مردم ایران به‌عنوان بازنده اصلی این مناقشه باید پاسخگویی در قبال هزینه فرصت غنی‌سازی اورانیوم را به مطالبه عمومی از حاکمیت تبدیل کنند، چرا که ابعاد پیامدهای منفی این تحریم‌ها آن‌چنان گسترده است که زندگی را برای ایرانیان غیر قابل تحمل کرده است. پیامدهای برنامه هسته‌ای ایران نباید یک موضوع ممنوعه باشد، هر فرد، گروه و جریان سیاسی باید درباره سرنوشت برنامه هسته‌ای نظر بدهد و تنها منافع سیاسی یک جبهه خاص مطرح نشود. فراموش نکنیم طبق اصل 59 قانون اساسی، در برخی از موارد، قانون‌گذاری و اعمال قوه مقننه در مسائل مهم اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی، مراجعه به آرای مستقیم مردم است.

تلاش‌های رابرت مالی و بایدن در یک سال گذشته برای احیای برجام بی نتیجه باقی مانده و مماشات دولت بایدن با جمهوری اسلامی برای دموکرات‌ها پر هزینه شده است و به‌زودی این استراتژی دولت آمریکا برای توافق با ایران تغییر خواهد کرد و ایرانیان یکبار دیگر فرصت طلایی برای توافق را از دست خواهند داد. البته هزینه این فرصت‌سوزی‌ها برای ایران به یک امر معمولی و عادت تبدیل شده است و باقری کنی از اعضای تیم سابق سعید جلیلی یکی‌یکی مذاکرات بی‌نتیجه را به پایان می‌رساند تا لایه‌های تحریم برای ایرانیان بیشتر و گسترده‌تر شود.


http://eradehmellat.ir/fa/News/1596/سخن-سردبیر-42-شاخصی-تحت-عنوان-هزینه-فرصت
بستن   چاپ