عزت‌الله یوسفیان ملا، نماینده ادوار مجلس در گفت‌وگو بااراده ملت تشریح کرد:
بهای گزاف عضویت در احزاب
سه شنبه 4 مرداد 1401 - 17:36:50

به گزارش نشریه حزب اراده ملت ایران، اراده ملت، فائزه صدر: احزاب آخرین و مهم‌ترین منزل در مسیر توسعه سیاسی هستند و به عنوان ابزار دموکراسی در جلب مشارکت سیاسی مردم، نقشی مهم ایفا می‌کنند.
وجود احزاب و تشکل‌های سیاسی کارآمد و پذیرش آنها از سوی مردم، مهم‌ترین عامل توسعه سیاسی یک کشور محسوب می‌شود. با توجه به وظیفه مهم و برجسته‌ای که احزاب در انتخابات و سوق دادن مردم برای مشارکت سیاسی دارند، باید آنها را عنصر اجتماعی مهمی دانست که به عنوان نیروی محرکی قوی در گذار جامعه از سنت به مدرنیته نقش دارند.
احزاب با ایفای این نقش فرایند نوسازی جامعه و توسعه سیاسی را سرعت می‌بخشند. اما کارکرد فاخر احزاب در ایران تنها به تشکیل ستاد و فعالیت‌های انتخاباتی تنزل کرده و از سوی در متن جامعه نسبت به این گروه‌های سیاسی اقبال چندانی دیده نمی‌شود. اراده ملت در گفت و گویی با عزت‌ الله یوسفیان ملا، نماینده ادوار مجلس به بررسی این مسئله پرداخته که در ادامه می‌خوانید:

چرا احزاب در کشور ما تنها در بازه زمانی انتخابات فعال می‌شوند و کارکرد آنها در رقابت‌های انتخاباتی یا فعالیت‌های رسانه‌ای محدودی تعریف شده است؟

بعد از انقلاب در کشور وقتی یک حزب تشکیل می‌شد، افرادی که در جلسات حزب دور هم جمع می‌شدند هیچ وقت یک هدف یا هدف‌های یکسان نداشتند و فکرشان با تشکیلات حزب یکی نبود.
کمتر پیش‌آمده حزبی چه در جریان فکری اصول‌گرا و چه در جریان فکری اصلاح‌طلب تشکیل شود که اعضای آن صددرصد در خدمت اهداف حزب باشند. گاهی حتی اعضا به صورت نسبی هم با طرز تفکر حزب خود هم راستا نیستند و از پیوستن به این گروه اهداف دیگری را دنبال می‌کنند. مثلاً وقتی اصلاح‌طلب‌ها در قدرت هستند کلی اصول‌گرا، اصلاح‌طلب می‌شود.
چون به دنبال پست و مقام در دولت است. وقتی رئیس دولت از اصلاح‌طلب‌ها انتخاب شده یا با حمایت اصلاحات در انتخابات پیروز شده گروه‌های معتدل اصول‌گرا و مستقلین و حتی پایداری چه‌ها می‌شوند اصلاح‌طلب! ولی وقتی آقای رئیسی در انتخابات پیروز می‌شود حتی اصلاح‌طلب‌های معتدل هم به سمت او می‌آیند و در کنار اصول‌گراها قرار می‌گیرند.
تا وقتی چنین وضعیتی در کشور جریان دارد تفکر حزبی جای خود را در دید سیاسی پیدا نمی‌کند. این مسئله را در چهارچوب آسیب‌شناسی تحزب در ایران طرح می‌کنم. وقتی حزبی موفق نیست مسئله صددرصد بیرونی نیست.
مسائلی در داخل این مجموعه‌ها وجود دارد که مانع از این می‌شود که احزاب به سمت هدف پیشرفتی داشته باشند. در هیچ کجای دنیا کسی نمی‌تواند بگوید فردی که وارد حزبی شد صددرصد با آن حزب هم عقیده است همه نسبی هستند ولی نسبت یکی بالاتر و نسبت دیگری پایین‌تر است اما به‌هرحال باید نسبتی بین آن افراد و آن حزب باشد.

حاکمیت چقدر در محدودکردن کارکرد احزاب مقصر است؟

وقتی هر هشت سال یک‌بار دولت تغییر می‌کند و تا جناح بعدی بر سرکار می‌آید تمام نفراتی را که دولت قبل شایسته مسئولیتی دانسته از آن پست برمی‌دارد و نفرات خود را می‌نشاند؛ در چنین شرایطی اصلانمی توانیم به حزب و کارکردش فکر کنیم.
صرفاً وابستگی به یکی از اعضای حزب رقیب دولت کافی است که جای شما را عوض کنند و مسئولیتتان را از شما بگیرند. یا برای انتخابات نامزد شوید و صلاحیت شما را رد کنند. وقتی نگاه به حزب این است دیگر نمی‌توانیم بگوییم چرا کارکرد احزاب محدود است؟!
باید بپرسیم چرا احزاب تا حالا جمع نشده‌اند؟! امروز بسیاری از اصول‌گرایان در رأس مسئولیت‌های دولتی هستند. ولی اگر دولت بعدی اصلاح‌طلب باشد، بلافاصله این افراد کنار گذاشته می‌شوند.
یا وقتی دولت اصول‌گرا بر سر کار می‌آید استانداران تمام استان‌های کشور عوض می‌شوند! حال تمام این استانداران حتماً باید حذف می‌شدند؟! در این طرز تفکر، حزب معنایی ندارد.بلکه عضویت به یک حزب یا نزدیک بودن به یک حزب باعث مشکل است.
در مسئله رد صلاحیت‌های اخیر بسیاری از افراد شاخص به استناد بند 3 ماده 30 قانون انتخابات به عنوان هوادار سازمان‌ها و گروه‌های قانونی رد صلاحیت شدند. حال اینکه همه آن‌ها از چهره‌های شاخص انقلاب و نظام و عضو احزاب قانونی کشور هستند.
ولی می‌بینیم در هر دوره‌ای به طور سلیقه‌ای فعالیت در یک حزب به طور نانوشته ممنوع دانسته می‌شود. اینجا است که حزب نه‌تنها گره‌ای از مشکلات کشور باز نکرده بلکه برای اعضا خود حزب هم هزینه درست کرده است.

به هزینه عضویت در احزاب اشاره کردید. آیا می‌توان گفت دلیل عدم اقبال جامعه به احزاب از همین مقاله ناشی می‌شود؟ چون با وجود ارتقای بینش سیاسی در کل جامعه ایران، همچنان شاهد تضعیف احزاب و کم‌شدن کارکرد اجتماعی آنها هستیم.

بله دقیقاً همین مقاله است. جوان کشور در دانشگاه فعالیت سیاسی دارد. فعالیت فرهنگی و اجتماعی دارد. مردم خیریه‌ها را می‌گردانند. همین مردم و جوانان با حضور و فعالیت‌های خود چراغ مساجد را روشن نگه می‌دارند.
این انرژی مردم برای کار و فعالیت اجتماعی نشان می‌دهد که جامعه استعداد و علاقه به فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی را دارد. ولی همان جوان وقتی از دانشگاه خارج شد، وارد حزب نمی‌شود.
چون فعالیت سیاسی در حزب برای جوان امتیازی که ندارد هیچ، بلکه برایش هزینه هم دارد. می‌شود یک پرونده و شاید مانع از استخدام او باشد. شما می‌بینید حتی یک اصول‌گرای شناخته شده هم وقتی می‌خواهد رئیس‌جمهور بشود می‌گوید من مستقل هستم. چون عضویت در حزب برایش هزینه ایجاد می‌کند!

برای تقویت احزاب چه راهکارهایی را توصیه می‌کنید؟

ابتدا باید حزبی باشد. امروز بیشتر جریان‌ها مطرح هستند تا احزاب. حزب باید مجوز داشته باشد مرام‌نامه داشته باشد تشکیلاتی عمل کند عضوگیری کند آموزش بدهد. حزب این است و باید یک کارنامه‌ای داشته باشد و دست پر مقابل مردم حاضر شود و بگوید ما فلان کار را انجام داده‌ایم. فلان لیست را به مجلس فرستادیم و فلان مطالبه مردم را به سرانجامی رساندیم. یا از فلانی حمایت کردیم و او را به پاستور فرستادیم و فلان کارها برای کشور انجام شد. مردم پشت آن حزب قرار می‌گیرند و اینجا است که مدل موفقی از حزب ارائه می‌شود. در چنین شرایطی حاکمیت در برابر اراده مردم و خواست مردم کوتاه می‌آید و نفرات آن حزب میدان می‌دهد. همین مدل موفق باعث تقویت سایر احزاب خواهد شد.

 


http://eradehmellat.ir/fa/News/1613/بهای-گزاف-عضویت-در-احزاب
بستن   چاپ