در رابطه با کاهش نرخ باروری زنان دیدگاههای مختلفی مطرحشده است و آن چیزی که روشن است دلیل این تحول به توانایی جسمی زنان و مردان برای زادوولد ارتباطی ندارد و عوامل دیگری هم مؤثر واقع میشود.
با ورود زنان به عرصه تحصیل و کار، تمایل آنان به داشتن تعداد زیاد فرزند کاهشیافته است یا اینکه وقتی در شرایط فعلی زنی بخواهد 6 یا 8 ماه مرخصی زایمان بگیرد ممکن است شغلش را از دست بدهد و این موضوع در عمل بر میزان باروری تأثیر مستقیم دارد.
در یکی از ابعاد دیگر، خانوادههای پرجمعیت زیادی وجود دارند که به اتکای فراوانی و جوانی افراد، فعالتر و بانشاط بوده و بهسلامت و صحت زندگی میکنند. اگرچه خانوادههای پرجمعیتی هم وجود دارد که به دلیل شرایط اقتصادی و اجتماعی، تعداد افراد خانواده برای آنها ایجاد مشکل کرده است و اینکه اگر خانوادهای پرجمعیت در بستر فقر اجتماعی قرار گیرد مشکلاتش افزوده میشود. در مقابل خانواده کمجمعیت بهمراتب نگرانیهای کمتری در پیش رو دارند.
چند مورد از خطرات کاهش جمعیت در جامعه میتوان به 1. تغییر نظامهای تربیتی و مفاهیم اخلاقی 2. کاهش نشاط اجتماعی - اقتصادی 3. کاهش حجم و رشد جمعیت ملی و........
البته بخش بزرگی از کاهش باروری به تغییرات اندیشهای و گرایش زوجین در باروری است که با طیف وسیعی از عوامل اجتماعی ارتباط دارد.
همچنین تحصیلات زنان، نیروی کار زنان، هنجارهای فرهنگی میتواند بر سطح زادوولد تأثیر گذاشته باشد.
در بین این موارد تحصیلات زنان بر حد متوسط و فرزند آوری ارتباط مستقیم دارد.
در کشورهای درحالتوسعه که زنان برابری جنسیتی بیشتری کسب میکنند و بهواسطه تحصیلات و کسب شغل، عرصه اجتماعی را بیشتر تجربه میکنند و بهتبع آن به دنبال تحقق انتظارات و آمال و آرزوهای فردی خود میروند، از باروری خود میکاهند چون فرزند آوری را مانع دستیابی به آرزوها و اهداف فردی خود میبینند.
از طرفی دیگر میزان باروری هر خانوار بستگی به جایگاه و پایگاه اجتماعی والدین دارد بهگونهای که خانواده با توجه به پیشرفت و ترقی حاصلشده در جامعه و موقعیتی که بهعنوان یک عضو دارا است به باروری و فرزند آوری میاندیشد.
لذا نتیجه میگیریم این کاهش و افزایش باروری، همه جوانب را میتوان برایش در نظر گرفت، که فرهنگ /اقتصاد/میتواند گزینههای مهمتر آن باشد.