آیا برای هشدارها سرانجامی هست؟
سه شنبه 29 شهريور 1401 - 17:04:16

تابستان امسال و در میان هزاران خبر ریزودرشتی که در رسانه‌های مختلف انتشار یافت، خبر پیشنهادات فرهنگستان علوم ایران برای تدوین برنامه هفتم توسعه جایگاهی پیدا نکرد و افراد زیادی به آن نپرداخت. از یک طرف خود برنامه توسعه هفتم دیگر چندان هیجانی برنمی‌انگیزد و نوشته‌نشده آماده رفتن به بایگانی‌ها است، و از یک طرف هم فرهنگستان علوم و دانشمندان و فرهیختگان حاضر در آن محلی از اعراب برای ساختار برنامه نویسی کشور و مدیران و مجریان امور ندارند. اما به‌عنوان یک منبع و مرجع مهم و تا حدودی بی‌طرف می‌تواند محل ارجاع بحث امروز ما قرار گیرد. ابتدا نگاهی بی اندازیم به بندهای تأسف باری از گزارش این فرهنگستان:

•  باوجود بهبود وضعیت دسترسی به آموزش در ایران و افزایش نرخ باسوادی و دسترسی به آموزش ابتدایی، همچنان حدود 30 درصد از جمعیت 18 تا 24 سال، تحصیلات متوسطه دوم ندارند که این میزان بسیار بالاتر از متوسط کشورهای اروپایی (10.3 درصد) است. مضافاً اینکه بر اساس آخرین سرشماری (1395) 56 درصد از جمعیت کشور فاقد تحصیلات کامل متوسطه بوده‌اند.
•  بر اساس نتایج آزمون تیمز و پرلز؛ دانش آموزان ایرانی از کیفیت مناسب آموزش و یادگیری برخوردار نیستند؛ مثلاً در ریاضیات پایه‌های چهارم و هشتم 32 درصد از دانش آموزان، نمره کمتر از 400 (کمترین سطح صلاحیت به‌عنوان آستانه فقر آموزش) کسب کرده‌اند. این شاخص در سطح بین‌المللی 8 درصد است
•  در شاخص جهانی دانش که درصدد برقراری پیوند معنادارتر میان توسعه و دانش است؛ ایران در سال 2021 از میان 154 کشور، رتبه 104 احراز کرد درحالی‌که در سال 2020 در میان 138 کشور در رتبه 80 قرار داشته است.
•   در حال حاضر سهم آموزش‌وپرورش از تولید ناخالص ملی در ایران 2.3 درصد و میانگین جهانی 4 درصد است.
•  در حال حاضر بیش از 16 درصد مدارس (بالغ‌بر 1800 مدرسه) غیردولتی هستند که جمعیتی قریب به 2 میلیون نفر (حدود 13.5 درصد کل دانش آموزان) را شامل می‌شود.
•    بر اساس این گزارش چگالی جمعیت فرهیخته کشور (نسبت افراد با تحصیلات دانشگاهی در نیروی کار، به کلِ نیروی کار) که بر اساس هدف برنامه ششم توسعه، نزدیک به میزان 50 درصد تعیین‌شده بود، در حال حاضر به حد 40 درصد رسیده و به‌سرعت روند کاهشی یافته است. میزان این شاخص در جوامع پیشرو بالای 52 درصد و در کشوری مانند کره جنوبی 78 درصد است.
•   تعداد اختراعات و ابداعات فناورانه کشور در مراجع بین‌المللی 300 درصد محقق شده است که بیانگر توان ملی چشمگیر محققان کشور است، گوهری که متأسفانه هنوز از دید مجریان برنامه توسعه پنهان مانده است. همچنین کماکان سهم اعتبارات پژوهشی و فناوری بخش دولتی از تولید ناخالص داخلی به‌شدت نازل، نگه‌داشته شده است، به‌طوری‌که این شاخص 0.6 درصد را نشان می‌دهد که باهدف برنامه‌های متعددِ توسعه یعنی حداقل 1.5 درصد، فاصله قابل‌ملاحظه‌ای دارد. این شاخص به‌طور متوسط در کشورهای جامعه اروپا 2.2 درصد است.


البته این گزارش بندهای مثبتی هم دارد؛ مانند اینکه رشد مقالات پژوهشگران ایرانی در مجلات معتبر علمی (ISI) به دو برابر رسیده است (که البته مخالفان بسیار قدرتمند و صاحب نفوذی هم در حاکمیت دارد)؛ اما وضعیت کلی نشان از نامناسب بودن وضعیت آموزش و پژوهش در تمام سطوح در ایران دارد.
از آنجائی که آموزش و پژوهش، بنیان هر حرکتی در دنیای رو به رشد امروز است می‌توان این‌گونه نتیجه گرفت که ما در آینده‌ای نزدیک با وضعیت مخاطره‌آمیزی روبرو خواهیم شد. در کنار این شاخص‌ها؛ مهاجرت نیروهای نخبه از کشور، ناامیدی بسیاری از تحصیل‌کردگان، کیفیت بسیار پائین آموزش در حوزه‌های علوم انسانی، آموزش‌های غلط و آمیخته به خرافات و شبه‌علم، بکار نگرفتن نیروهای نخبه و تحصیل‌کرده در سطوح مختلف مدیریتی را نیز باید در نظر داشت.
با توجه به این مجموعه اطلاعات و داده‌ها به نظر میاید سیاست‌گذاران و متولیان امر باید تمام کارهای دیگر خود را تعطیل کنند و یکپارچه و به‌صورت شبانه‌روزی به فکر اصلاح نظام آموزشی کشور باشند اما می‌بینیم که نه‌تنها این بحث در اولویت قرار ندارد بلکه عامدانه و آگاهانه در جهت تضعیف همین آموزش‌ها و پژوهش‌های نیم‌بند گام برداشته می‌شود. هنوز وضعیت معیشتی معلمان و مدرسان حل‌نشده است، بودجه‌های پژوهشی به میزان لازم پرداخت نمی‌شود، کانال‌های ارتباطی با پژوهشکده‌ها و مراکز آموزشی مهم مسدود می‌گردد، طبقاتی کردن آموزش و کالایی کردن آن با جدیت پیگیری می‌شود، اصلاحات معکوس در راستای تبلیغ ضد علم و شبه‌علم در حوزه منابع آموزشی صورت می‌گیرد و بجای ایجاد تفکر انتقادی در دانش آموزان و دانشجویان، تفکر مقلدانه و ایدئولوژیک ترویج می‌شود.
در این شرایط و با توجه به برنامه‌ریزی سایر کشورها در چند سال آینده شاهد عقب‌افتادگی بیشتر کشور نیز خواهیم بود و چند سال دیگر مجدداً گزارشی را خواهیم خواند از رتبه‌های پائین تر ایران در بین کشورهای منطقه و جهان. البته چند تدبیر را دولت‌مردان در آستین‌دارند:
یکی اینکه ساختار فرهنگستان علوم را تغییر دهند و اجازه ندهند مجدداً گزارش‌های این‌چنینی منتشر شود.
دوم اینکه مشابه وزیر ارشاد شاخص‌های بین‌المللی و جهانی را تخطئه کنند و شاخص‌های بومی را جایگزین آن نمایند تا بتوانند ما را سرآمد علوم و فناوری در دنیا نشان دهند.
سوم اینکه قید علم و فناوری را بزنند و با پول بادآورده منابع زیرزمینی و طبیعی کشور را واردکننده مطلق کنند و فقط به تربیت تکنسین بی اندیشند.
و نهایتاً اینکه علم و آموزش و پژوهش را انحرافی بدانند در ساحت تمدن بشری و به ساخت تمدنی متفاوت مشغول شوند.
درهرصورت آمارها نشانه‌های خوبی را بروز نمی‌دهند و این وظیفه جامعه دانشگاهی و معلمان و فرهیختگان است که باوجود سختی‌های موجود مداوم هم به انذار دهی خود ادامه دهند و هم با ایجاد هسته‌های آموزشی و پژوهشی مانع از فروپاشی سیستم آموزش و پژوهش کشور گردند.



http://eradehmellat.ir/fa/News/1720/آیا-برای-هشدارها-سرانجامی-هست؟
بستن   چاپ