دوگانه حکمرانی و ایدئولوژی
سه شنبه 10 آبان 1401 - 20:08:56

این موجز تلاشی است برای درک ریشه‌های جوامع پر چالش و نظام‌های سیاسی ناکارآمد. به عبارتی، درک این حقیقت تلخ که چرا شهروندان در برخی نظام‌های سیاسی نمی‌توانند زیستی همراه با امنیت، آرامش، رفاه، امید، نشاط و... نسبی داشته باشد؟ ازاینرو، به منظور حصول درک فوق الذکر، تبیینی کلی، مختصر و کاربردی از دو مفهوم حکمرانی و ایدئولوژی ارایه می‌شود.
به بیانی کلی و کاربردی وظیفه سازمان حکمرانی، مدیریت تلاش (ملی و جمعی) آحاد شهروندان تحت حمایت یک نظام سیاسی به منظور تهیه و تأمین انواع نیازهای اولیه و ضروری (منافع جمعی/ملی) می‌باشد. مدیریت تلاش انسانها به معنی مدیریت امور اجتماعی و انسانی از طریق چیدمان، کنترل، و هدایت برخی منابع انسانی، اجتماعی، مالی و طبیعی به منظور تحقق انواع اهداف اجتماعی و ملی می‌باشد. به تعبیری سازمان حکمرانی تبلور خرد و اراده جمعی است. بنابراین، وجود مدنیت بدون سازمان حکمرانی امکان‌پذیر، قابل درک و تصور نیست. به تعبیری کاربردی سازمان حکمرانی و مدنیت دو روی یک سکه هستند.
ایدئولوژی به کلی و کاربردی‌ترین بیان یک جهان‌بینی است. بدین معنی که حاملان یک ایدئولوژی خاص؛ جهان هستی، انسان و جامعه را به شکل خاص درک و تصور می‌کنند. نکته کاربردی در مورد جهان‌بینی (ایدئولوژی) اینکه یک جهان‌بینی، بستر و سرچشمه انواع راهکار، طرح‌ها و راهبردهایی است که نظام‌های سیاسی برای مدیریت کلان جامعه، تدبیر و اجرا می‌کنند. نکته بنیادی و کاملاً کاربردی این که مدیریت سیاسی (حکمرانی) تابع زمان زنده (حال) است. گذشته و آینده، زمان‌ها مرده یا به عبارتی، هیچ موجودیت عینی ندارند. به عنوان مثال، آیا جهان‌بینی فضانوردان، جراح مغز و قلب، سازنده‌های وسایل الکترونیکی و روبات‌ها، روانشناسان و جامعه شناسان و.... با افرادی که با شتر به سفرهای طولانی می‌رفتند، با شمشیر و نیزه می‌جنگیدند، در غار یا خانه‌های گلی زندگی می‌کردند، جادوگران و رمالان و شیادان را حکیم می‌پنداشتند و... یکی است؟ احتمالاً برخی سیاست ورزان به دلیل هیجانت شدید و شیفتگی فراوان برای کسب و حفظ قدرت درک نکنند، اما حقیقت اجتناب‌ناپذیر این است که انسان، جامعه و محیط‌زیست طبیعی پدیده‌هایی زنده و در حال حرکت، تغییر و تکامل هستند.
نکته مغفول مانده‌ای که منجر به سقوط همه ایدئولوژی‌های بایگانی شده در زیر زمین کتابخانه تاریخ شد، عدم یا قطع (بعد از مدتی) ارتباط ایدئولوژی‌ها با زمان حال بود. چراکه، ایدئولوژی تابع و برآیند شرایط عینی در یک زمان خاص است. ایدئولوژی فرا زمانی بی‌شک نه‌تنها منجر به تخریب جامعه، یک ملت بلکه انسانیت می‌شود.
ازاینرو، حکمرانی در جهان خرد و دانش بنیاد معاصر، مبتنی بر ایدئولوژی‌های غیرکاربردی و فرا زمانی، یک تناقض منطقی، عقلانی، اخلاقی، ضد انسانی و... است. با اطمینان و دقت اصول و روش‌های ریاضی و مکانیک می توان سرنوشت نامطلوب و اجتناب‌ناپذیر ساختارهای مدیریت کلان سیاسی (حکمرانی) مبتنی بر ایدئولوژی‌های قرون پیشین یا منفصل از زمان حال را پیش بینی کرد. 
بنابراین، منطقاً می‌تواند ادعا کرد که پدیده‌های چون آشغال گردی، کولبری، فروش اعضاء بدن، سوخت بری، سقوط اخلاق سیاسی، تضعیف نهاد خانواده، ناامیدی، فرو پاشی خانواده‌های محترم به دلیل مشکلات مالی، خشم کنترل نشده اجتماعی و... که بنیادی‌ترین دلیل و عامل خیابانهای ناآرام است، اصلی‌ترین دلیل و برآیند قطع یا عدم ارتباط ایدئولوژی با زمان حال (تشخیص و درک محیط عینی) و یا پیگیری اهداف غیرجمعی در قالب انواع توهمات و آرمان‌ها رومانتیک می‌باشد.
یک اصل اجتناب‌ناپذیر، منطقی و کاربردی که باید مورد توجه جدی صاحب منصبان و سیاست ورزان با هر هدف و منافع (ملی، فردی یا گروهی)، قرار بگیرد، اینکه وجود و تداوم نهاد حکمرانی اجتناب‌ناپذیر است. اما به گواه شواهد بی‌شمار تاریخی و تجربی در سراسر جوامع تا به امروز، هیچ ایدئولوژی برای مدت طولانی پایدار نبوده است. بنابراین، نهاد حکمرانی باید باشد، اما ایدئولوژی‌ها به ضرورت تغییر می‌کنند. به گواه شواهد بی‌شمار تاریخی و کاربردی، رابطه‌ای علت و معلولی میان افول (معلول) حکومت‌ها با عدم یا قطع رابطه ایدئولوژی رسمی با زمان (حال) وجود داشته است. زیست مدنی بدون سازمان حکمرانی ناممکن و غیرقابل تصور می‌باشد. اما جهان‌بینی سیاسی به ضرورت باید تغییر و بروزرسانی شود.



http://eradehmellat.ir/fa/News/1801/دوگانه-حکمرانی-و-ایدئولوژی
بستن   چاپ