موسیقی برای همه
گام های آغازین در آموزش موسیقی
سه شنبه 8 آذر 1401 - 11:55:10
چنان‌چه در قسمت گذشته به سمع و نظر هنردوستان و فرهیختگان گرامی رسید، به صورت کلی مواردی را پیرامون مسئله مهم و بنیادین آموزش‌های پایه در حوزه موسیقی مطرح کردیم. قرار است این مجموعه از بحث‌ها با همکاری و نظرات سازنده هنرمندان ارجمند و صاحبان اندیشه به سمت و سویی سوق یابد که بتواند برای مخاطب خود آورده علمی، قابل فهم، ملموس و اجرایی داشته باشد. انتظار می‌رود خواننده رفته‌رفته پس از مطالعه این مجموعه از مطالب بتواند مفاهیم اولیه مرتبط با موسیقی را برشمارد و مثال‌های عینی مرتبط با آن را نه تنها در ذهن خود مجسم کرده، که با صرف اندکی زمانی به جست‌وجوی آثار مرتبط با مفاهیم پایه نیز بگردد و آموخته‌های خویش را یکی یکی در میان آن آثار بیابد.
تمام صحبت ما این است که آموزش نه تنها در حوزه موسیقی که در دیگر شاخه‌های علم نیز باید از زیرساخت‌ها و مسائل بنیادی آغاز شود برای دستیابی به توانمندی‌های اجرایی یا عملی (پراکتیک) ابتدا باید از مفاهیم نظری یا تئوریک گذر کرد یا لااقل مباحث نظری پایه را فرا گرفت و در امتداد زمان با شروع آگاهانه تمرینات عملی مسائل نظری را هم ارتقا داد، مادامی که هنرجوی موسیقی قادر به خواندن و نوشتن خط موسیقایی نیست نباید نواختن ساز را آغاز کند و موضوعی که با این رویکرد در ذهن متبادر می‌شود این است: هنرآموز با شوق سرشار و امواج خروشان احساسات خود چه کند؟ همان حالاتی که او را بی‌قرار می‌کند و با همه وجود به سوی هنر روانه‌اش می‌سازد، می‌خواهد که آواز بخواند سازی بزند به قول حضرت حافظ طرحی نو در اندازد، اگر قرار باشد پیش از فراگیری خط موسیقی کاری نکند پس با این حالات چه باید کرد؟ در این مرحله هنرجو هنوز نمی‌داند که چه راهی در آموزش، پیش روی اوست از دشواری‌ها و پستی‌وبلندی‌ها و زیبایی‌های آن به طور کامل مطلع نیست و به همین دلیل است که با شوق فراوان به کلاس می‌آید و اما پس از مدت زمانی کوتاه وقتی با مفاهیم پایه‌ای تئوری مواجه می‌شود به یکباره گویی با قله‌ای صعود‌ناپذیر مواجه می‌شود. بگذارید در خصوص راهکار این مشکل که از قضا فراگیرترین مشکل هنرجویان نیز هست در ادامه صحبت کنیم، باید به قبل از طرح مشکلات بازگردیم، همان‌جا که فرد در وجود خود احساس می‌کند که به موسیقی علاقه مند است، اولین اقدامی که می‌کند چیست؟ شاید با پرس‌و‌جوی کوتاه از دوستان و آشنایان و یا مراجعه به فضای مجازی و صرف اندک زمانی برای جست‌وجو در صفحات اینترنتی دریابد که باید به آموزشگاه‌های موسیقی مراجعه کند و یا قصد کند به صورت از راه دور به آموزش و بپردازد. آموزشگاه های موسیقی همواره مخاطب مراجعه‌کنندگان جدیدی هستند که معمولاً انگیزه‌ای سرشار آن‌ها را به آن‌جا کشانیده است. سوال مهم این است، معلمان موسیقی چقدر به این نیروی ارزشمند که آن را اشتیاق می‌خوانیم و در وجود فرد طالب هنر جوانه زده است واقفند؟ و به آن ارج می‌نهند؟ قدرت اشتیاق و انگیزه ریشه در احساسات انسانی دارند، اما می‌تواند با گذر زمان دستخوش تغییر و تحول بشود و این دگرگونی اکثر اوقات با افول حس اولیه و آن شور و نشاط نخستین همراه است. چنان‌چه مدرسان از این موضوع آگاه باشند که هنرجویان اولین محرک‌های شروع را از انگیزه‌هایی می‌گیرند که خود آن انگیزه‌ها نیز از احساسات سرشار آن‌ها ریشه یافته‌اند، قطعاً روش‌هایی را برای تدریس ارائه خواهند کرد که در خلال راه پر پیچ‌و‌خم آموزش، سختی‌های راه، هنرمند را دچار تناقضی ژرف ما بین ذهن ایشان با آن‌چه در واقعیت هست نگرداند، کمااین‌که بسیار دیده‌ایم که به دلیل نبود روش‌های آموزشی مدون و مشخص هنرجویان حضور در کلاس را متوقف کرده‌اند و این موضوع معمولاً با حالتی ناخوشایند و احساسی شبیه به شکست همراه است . برای مثال کودک ، نوجوان و یا افراد بالغ تحت تاثیر شرایطی که می‌تواند برگرفته از یک اجرای صحنه‌ای خوب و یا حضور در مهمانی و یا رسیتال‌های خانوادگی و ..... باشد نسبت به پیانو احساس شیفتگی و علاقه می‌کنند و صرف‌نظر از هزینه‌های اولیه خرید پیانو به کلاس آموزشی می‌روند، اما پس از مدتی نه‌چندان طولانی دیگر قادر نخواهند بود تمرین و آموزش را ادامه دهند و پیانو تبدیل به ابزاری می‌شود که با دیدن آن همواره جریانی از اندوه را در وجود ایشان جاری می‌سازد و در این شرایط نه می‌توانند کلاس را ادامه دهند و نه می‌توانند از آن گذر کنند و نوازندگی را رها کنند، زیبایی‌های ظاهری ساز و گستره صدایی بی بدیلش از یک سو و دشواری درک مطالب و تمرینات آن از سوی دیگر کشمکشی بسیار طاقت‌فرسا برای هنرجو ایجاد می‌کند و همین موضوع برای دیگر سازها و مراحل آموزشی موسیقی می‌تواند رخ دهد. برای هنرجویان آواز خاصه در حوزه کرال درجا زدن در روند تمرینات و عدم پیشرفت توانایی‌های آوازی موضوعی رایج شده است، در آن‌جا بین تعاملات اجتماعی، فضای دوستانه جلسات تمرین و حصول لذت از چندصدایی‌ها از یک طرف و احساس بی‌انگیزگی و بیگانگی با کاری که در حال انجام است، پس از تداوم سال‌ها از سوی دیگر، رکودی سنگین بر فضای روحی و ذهنی خواننده ایجاد خواهد کرد و این حس زمانی تشدید می‌شود که گروه از همراهی یک ارکستر و یا مجموعه‌ای از سازها محروم باشد.
این مقدمات همگی برای طرح این سوال مهم است که آیا هنرمندان و مشتاقان به آموزش موسیقی باید خود به تنهایی این مشکلات را رفع و رجوع کنند؟ به بیان دیگر آیا پیدایش این حس که دیگر قادر به ادامه کلاس نیستند موضوعی است که فقط به خود هنرجو بازمی‌گردد و مشکل مشکل اوست؟ یا این‌که معلمان از همان ابتدا می‌توانند راهکارهایی در روند آموزش ارائه دهند که فرد به احساس یأس و ناتوانی نرسد یا اگر هم چنین شد راهی برای عبور از آن وجود داشته باشد؟ مشکلاتی که از اول برای هنرجویان آشکار نبوده و با گذر زمان از پس پرده نمایان شده‌اند. یادآوری این نکته خالی از لطف نخواهد بود که یادگیری مسائل پایه در موسیقی بسیار آسان است، اما تسلط بر آن‌ها و به کار گرفتنشان و در نهایت به نتیجه رساندن آن‌ها در میان روزگاران زندگی به جد یک عمر طول خواهد کشید، وقتی که موسیقی را بیان احساسات به وسیله صداها تعریف می‌کنیم. درست است که نام صداها را می‌دانیم، اما آیا می‌دانیم که چگونه باید با به‌کارگرفتن همین صداهای موسیقایی احساسات درونیمان را که از قضا بسیار هم پیچیده است، به مخاطب خود انتقال دهیم؟ زیر‌و‌بم‌شدن اصوات و الگوهای توالی کشش‌های گوناگون چگونه می‌توانند پیام‌آور معانی درونی باشند؟ در شاخه‌های بصری هنر، مانند نقاشی، سینما و تئاتر مفاهیم و مضامین مورد نظر خالق اثر تا حد قابل قبولی توسط مخاطب آن درک دریافت می‌شود و بیننده می‌تواند منظور نقاش، بازیگر و یا کارگردان را در یابد، اما چنانکه می‌دانیم دستیابی به قصد و منظور آهنگساز یک اثر موسیقایی، در غیاب او به راحتی برای شنونده میسر نخواهد بود، منظور از این دستیابی همان است که برای مثال بتوانیم روی کاغذ بنویسیم که مفهوم آن قطعه موسیقی که شنیدیم این بود که بر فرض هوا سرد است و من احساس می‌کنم که باید قهوه‌ای بنوشم، این در حالی است که اگر شخص دیگری همان قطعه موسیقایی را بشود، ممکن است احساس و دریافت دیگری داشته باشد، پس آرام آرام برای پیشبرد بحث‌هامان هدف‌گذاری خواهیم کرد. با نگارنده این سطور در بخش‌های بعدی همراه باشید تا رفته رفته به نکاتی دست یابیم که ترویج آن‌ها می‌تواند برای عامه مردم جامعه در مواجهه با مسئله موسیقی منجر به حصول آگاهی بیشتر و بهتری شود.

http://eradehmellat.ir/fa/News/1841/گام-های-آغازین-در-آموزش-موسیقی
بستن   چاپ