تقلیل مطالبات به مرده‌باد و زنده‌باد راه عقلانی گذر از شرایط نیست!
سه شنبه 8 آذر 1401 - 12:24:57

بدون تردید ایران دارای ظرفیت‌های بسیار پویایی در تولید انقلاب است و بدون‌تردیدتر این کشور یکی از ناکام‌ترین کشورها در به‌نتیجه‌رساندن و بهره‌بردن از ثمرات آن است؛ برای نمونه آیا انقلاب مشروطه و تا حدود زیادی انقلاب اسلامی از مصادیق بارز این تأکید نبوده و نیستند؟
و بالطبع اعتراضات حاضر که عمدتا زیرساخت اقتصادی و مدیریتی دارد و بر مبنای همان دلایلی که منجر به پیدایش و بهره‌برداری‌نکردن درست از خیزش‌های گذشته شده، شکل گرفته، آیا نمی‌تواند با گرفتارآمدن  در آن‌چه که ما به صورت سنتی در همه ادوار با آن‌ها در گیر بوده‌ایم به تجربه ناکام و شکست‌خورده دیگری در تاریخ مشارکت‌های سیاسی تبدیل شود؟ 
جواب این سئوال مثبت است، زیرا به تحقیق یکی از مهم‌ترین علت‌های شکست و یا توفیق‌نداشتن در استفاده از نتایج حاصل از انقلاب‌های گذشته که می‌تواند به ابتر ماندن این اعتراضات نیز بینجامد، همانا در تقلیل مطالبات به شعار و هیاهو پیرامون درود بر این و یا مرگ بر آن مستقر است.
اجازه بدهید کمی مسئله را باز کنم تا بتوانیم شرایط موجود را بهتر درک کنیم. به نظر شما در عهد قاجار مردمی که عمری را در جهل و خرافه گذرانده بودند چگونه و به یک‌باره خواستار تحقق حاکمیت بر محوریت دمکراسی!!! شدند؟ زیرا عقل سلیم اجازه نمی‌دهد که بگوئیم آن‌ها شب خوابیدند و با الهامات خاصی که صورت گرفت صبح جنبشی دمکراسی‌خواه راه انداختند و یا نمی‌شود گفت آن‌ها از دمکراسی و تحول چیزی نمی‌دانستند و غربی‌ها تحول و تغییر را در مغز آن‌ها فرو کردند و ازاین روی بود که چون پیروز شدند دیگر ندانستند که چه باید بکنند!
بله، می‌شود گفت که خود مردم با نگاه به شرایط دشورای که احاطه داشت و آن را با شرایط جدید جهانی مطابقت می‌دادند، در یافتند که آن شرایط در شأنشان نیست و باید تغییر کند و همچنین رقابت بین دول غربی که برای خود دنبال بازارهای نویی بودند، کمک کرد تا انقلاب مشروطه شکل بگیرد و با پایمردی مردم استبداد کبیر و صغیر را بکناری نهند.
اما چرا خواست و مطالبه واقعی محقق نشد؟ بدان خاطر بود که بعد از پیروزی مطالبات محوری را تقلیل دادند و همه چیزشان را به تغییر در عکس‌ها و شاید هم تغییر در ادبیات گفت‌وگو (نه گفتمان) محدود کردند.
اجازه بدهید تا مثال واضح‌تری بزنم و بگویم که انقلاب صنعتی اروپا که همه تحولات در متن تمدن غرب را باعث شد مسلم است که محض درخواست مرگ برای خاندان فلان و سرنگونی فلان امپراطوری شکل نگرفت، بلکه همه هول و هراس آن برای تدوین مناسبات نوین بین انسان و طبیعت و افزایش سرعت در بهره‌برداری از آن بوده تا بتواند قواعد و قوانین جدیدی را برای زیست اجتماعی پرتوفیق تدوین کند. براین‌مبنا ما هم اگر خواهان دستیابی به چنین فرایندی بوده و هستیم، باید با گرویدن به روش و دریافت آن‌ها علم را محوریت دهیم تا بتوانیم با تأسی به فکر و رفتار سیستماتیک و ایجاد نهاد و سازمان‌های لازمه تحول پویا و پایدار ضمن افزایش ظرفیت‌های راه‌اندازی فرایند تبدیل ثروت به تکنولوژی و تکنولوژی به ثروت گرسنگی و فقر مادی و معنوی را تحت مدیریت و کنترل درآوریم.   
درحالی‌که شوربختانه همه خواست جامعه در حوزه اعتراض و مطالبه به خواست و مطالبه فردی منحصر شده و در مقابل همه پاسخ حاکمیت به منعکس‌کردن همه مطالبات به دخالت‌های خارج از مرزها ختم شده است. 
به‌راستی اگر در سال‌های پس از انقلاب مشروطه و یا همین انقلاب 57 به‌دنبال دانشگاه‌ها و سیستم آموزشی نوین، سازمان‌ها و نهادهای روزآمد، مناسبات علمی و تحقیقی و در نهایت گرفتن کره از آب جاری می‌رفتیم، آیا امروزمان متفاوت‌تر از آن‌چه که هست، نمی‌شد؟
مشکل امروز جامعه ما نه در آزادی‌های فردی و گروهی به تاراج رفته است و نه در بقا و نابودی یک نحله از نگاه به حکمرانی است  که بشود با فراهم‌آوردن زمینه برای ورود یکی و حذف دیگری به این نتیجه برسیم که همه مشکل حل شده بلکه مطالبه واقعی را در متن این پرسش و فرض دنبال کنیم که چرا ما نتوانسته و یا نمی‌توانیم مثل جهان توسعه‌یافته به کمبودها (آن چیزهایی که امروز دست ما را در حنا گذارده است ) و نیازمندی‌ها (چیزهایی که فردا دست ما را در پوست گردو خواهد گذارد ) بیندیشیم و برایشان راهکار بیابیم.
به‌راستی اگر بر مصداق فرض محال (که فرض آن محال نیست) تصور کنیم که اعتراضات به نتیجه ختم می‌شود، آن‌گاه چه کسی و با کدام فرض روشن می‌تواند تعهد کند که می‌تواند نتیجه‌ای متفاوت از انقلاب‌های گذشته بار بیاورد؟
و اگر برهمان فرض تصور کنیم که اعترضات سرکوب و یا ساکت خواهد شد چه کسی و با کدام اطمینان می‌تواند بگوید که در فرداهای دور و نزدیک اعتراضات دیگری و این بار با هزینه‌های افزون‌تری سر بر نخواهد آورد؟

حسن اسدی



http://eradehmellat.ir/fa/News/1854/تقلیل-مطالبات-به-مرده‌باد-و-زنده‌باد-راه-عقلانی-گذر-از-شرایط-نیست
بستن   چاپ