گفت‌وگو با سید معروف صمدی 2:30 بامداد چه شد
دوشنبه 16 ارديبهشت 1398 - 10:01:45
دقیقاً. جناب صمدی برداشت خودتان در مورد تقصیر اصلاح‌طلبان در این موضوع چیست؟
اگر بخواهیم ریشه‌یابی کنیم زمان زیادی را می‌طلبد و در این موضوع نمی‌گنجد، اما اشارتا می‌توان گفت بیشترین سهم را اقتدارگرایآن‌که می‌توانند اصلاح‌طلب یا اصولگرا یا اعتدالی باشند به خودشان اختصاص می‌دهند. مملکت را فقط متعلق به خودشان می‌دانند و با اندیشه تک‌صدایی، کسی جز خودشان را برنمی‌تابند در کشور ما تعداد این‌ها کم نیستند ایران کشوری متنوع و متکثر می‌باشد. طبعاً مانند هر جامعه‌ به‌دوراز افراط‌وتفریط نیست، با این تفاوت که در اینجا متأسفانه اینان میدان‌دار و تصمیم‌ساز هستند.
2- سهم بعدی از گناه به عهدی مسئولین و متصدیانی است که هنوز با استفاده از مصوبات منسوخ‌شده مانع از مشارکت و هم‌افزایی ظرفیت‌های ملت ایران در اداره امور و مدیریت عالی کشور و درنهایت به ضرر وحدت، همگرایی و منافع ملی عمل می‌کنند.
 3- سهم اصلاح‌طلبان به‌مراتب کمتر از دسته اول و دومی می‌باشد منتها تقصیر این‌ها در موارد دیگری خودنمایی می‌کند. اول در تعریف اصلاح‌طلبی و تقلیل مفاهیم و مصادیق آن‌که بیشتر در موارد سطحی و روبنایی اعمال کرده و می‌کنند نه در نمادهای بنیادی و زیربنایی آن. مثل‌اینکه شما چون شیعه‌مذهب هستی با دیگران تفاوت مذهبی، دینی و غیره داری به خاطر آن از برخی حقوق شهروندی ممنوع یا محدود شوی. مسلماً مسائل این‌چنینی و این نگاه و این نوع برخوردها نیاز به اصلاح دارد.
 می‌بایستی بیشتر پیگیری می‌کردند حساسیت بیشتری از خود نشان می‌دادند چون مطلب مختص یک نفر یا فقط درباره سید معروف صمدی مصداق پیدا نمی‌کند، بلکه جمعیت قابل‌توجهی در حد بزرگ‌ترین اقلیت ایران که اکثراً در جبهه اصلاح‌طلبان بوده و هزینه غیرقابل وصفی پرداخت کرده‌اند را در بر می‌گیرد. ازآنجایی‌که شخصیت و هویت هرکسی از مؤلفه‌های مختلف جبری و اختیاری، اکتسابی و انتصابی شکل گرفته است و اگر به خاطر یکی از آن‌ها از حقوق قانونی منع شود درواقع دچار ترور هویتی شده است که به‌مراتب بدتر از حذف فیزیکی است. چون حذف فیزیکی شامل یک نفر می‌شود اما مصادیق ترور هویتی به تعداد همه‌کسانی است که دارای همان هویت مشترک هستند و دوستان ما برای اینکه به قدرت برسند به‌راحتی از کنار این مهم عبور کردند درصورتی‌که دراین‌باره می‌بایستی حضور پیدا می‌کردند اما نبودند (به‌جز چند نفر) یعنی حداقل در این فقره به رسالت اصلاح‌طلبی خودشان پای بند نبوده و عمل نکردند. یا این‌که درک درستی از موضوع پیدا نکردند.  اصلاح‌طلبی یک‌لفظ نیست بار معنایی و بار مسئولیتی سنگینی دارد و باید افراد یا احزابی که خود را منتسب به آن می‌دانند و این نام را یدک می‌کشند و از آن نمایندگی می‌کنند، بدانند مسئولیت بزرگی را برای اعتلای کشور برعهده‌گرفته‌اند از روزمرگی و مدیریت اقتضایی و باری به هر جهت گذشته‌اند و مسئول هستند همه هزینه‌های داده‌شده برای به بار نشستن این غرض بوده و الا نقض غرضی صورت گرفته. آدم‌های اشتباهی درجاهای اشتباهی قرارگرفته‌اند. کسی مجبورشان نکرده اصلاح‌طلب باشند می‌توانند، به دنبال علایق خود باشند، اصلاح‌طلبی در تاریخ معاصر ایران همواره مترادف بوده است با هزینه دادن و مسئولیت‌پذیری در قبال هزینه‌های داده‌شده تا به سرانجام برسد. این‌که وسط راه عده‌ای به فکر مسائل شخصی و گروهی خودشان بیافتند، بهتر است حداقل با خودشان روراست باشند و بروند پی کارهای مهم‌ترشان نه این‌که ملتی را معطل خودشان کنند و ملت سرخورده شوند و برای اصلاح امور و تحقق خواسته‌های به حقشان ناچار به دامان رادیکالیسم پناه ببرند.  مستمسک دومی که حداقل بخشی از افکار عمومی اصلاح‌طلبان و اعتدالیون و اصولگرایان آگاه را ذی‌سهم و مقصر تلقی می‌کنم. هیأت نظارت بر انتخابات شوراهاست که ترکیب 5 نفره آن همگی از نمایندگان مجلس می‌باشند نه شورای نگهبان. دو نفرشان اصولگرا که انتظاری از آن‌ها نمی‌رفت و سه نفر دیگرشان اصلاح‌طلب بودند و عضو لیست امید و فراکسیون امید در رأی‌گیری می‌توانستند رأی بدهند ولی رأی ندادند دو نفرشان رأی دادند و نفر سومشان رأی نداد و ایشان نظر اصولگرایان را تأمین کرد. مورد آخری که اصلاح‌طلبان را در این قضیه ذی سهم می‌شمارم، عدم تلاش و پیگیر برای حفظ لیست اولیه و عدم پیگیری جهت رفع انسداد مورداشاره است، همین عدم پیگیری مشارکت‌پذیری، قانون‌گرایی و اصلاح‌طلبی‌شان زیر سؤال برده است.
کمی درباره بیانیه انصراف که در رسانه‌ها پخش شد توضیح بفرمایید.
اکثر اهل سنت ایران رویکردشان در انتخابات‌های مختلف به جناح اصلاح‌طلب نزدیک‌تر است چون فکر می‌کنند همه آنچه محدودیت‌ها و انسدادهای فکری و اجتماعی و غیره‌ای که دامن‌گیر آن‌ها شده است از جانب اصولگراها می‌باشد لذا مناسب‌ترین شیوه رفع آن‌ها را تمسک به اندیشه اصلاح‌طلبی و حمایت از اصلاح‌طلبان می‌دانند به همین دلیل از اول شکل‌گیری جنبش اصلاح‌طلبی تاکنون همواره آراءشان در سبد اصلاح‌طلبان بوده است.
 همین مورد حذف بنده از لیست امید می‌توانست در این باور تغییراتی به ضرر این جریان ایجاد کند. لذا مستمر سؤال می‌کردند و می‌گفتند وقتی این‌ها نمی‌توانند شمارا تحمل کنند چرا، باید در انتخابات به نفع اصلاح‌طلبان و اعتدالیون و آقای روحانی وارد عمل بشویم؟
 خواص و اشخاص تأثیرگذار علت حذف بنده از لیست را می‌دانستند  اما از نقش اصلی اصولگرایان اقتدارگرا و دولت اطلاع نداشتند. البته سکوت و انفعال معنادار جریان اصلاح‌طلبی و اعتدالی آن‌هم در آستانه انتخابات ریاست جمهوری و شوراها، آرای نزدیک رقیب اصلی با آقای روحانی و علنی کردن ابن مطلب می‌توانست نه‌تنها سبد آراء را جابجا بکند، بلکه به اعتقاد صاحب‌نظران با تغییر معادلات انتخاباتی مشکلاتی برای کشور ایجاد کند.
باز کردن این موضوع منجر به معرفی اشخاص و روشن و آشکارکردن نظر و تفکر آن‌ها در تصمیم‌سازی‌ها و تصمیم‌گیری‌هایی که منجر به ایجاد مرزبندی‌های  تصنعی، خودی و غیرخودی و احیاناً صدور بخش‌نامه یا مصوباتی می‌شود که خود چند حالت برای هفت، هشت میلیون آرای اهل سنت ایجاد می‌کرد. مثلاً برای اعتراض به آن‌ها رأی نمی‌دادند و با صندوق‌ها قهر می‌کردند و یا به نفع رقیب رأیشان در سبد آن‌ها قرار می‌گرفت. به هر صورت این به ضرر جریان اصلاح‌طلبی و اعتدالی و اصولگرایان منصف تمام می‌شد هرچند همان‌طور که پیش‌تر گفته شد بعضی از این‌ها از اصلاح‌طلبی به هر دلیلی نفع شخصی و یا ترس از دست دادن منافع و موقعیتشان، خداحافظی کرده‌اند.
 اگرچه مردم اندیشه اصلاح‌طلبی را از این‌ها نیاموخته‌اند، در تاریخ معاصر اصلاح‌طلبی را مدیون مردان بزرگی هستیم که جان باارزش خود را بر سر آرمان‌های دموکراتیک و برابری‌طلبانه و جمهوریت و منافع ملی این کشور ازدست‌داده‌اند- الگوی عمل و شناخت بوده‌اند و نیز اصلاح‌طلبی را در بیان و عمل برخی از شخصیت‌های اخیر آموخته‌اند هرچند بعضی‌شان دیگر شاید در قید حیات نباشند لذا لازم است در حفظ آن کوشید. در انتخابات 96 اگر ازخودگذشتگی و مراقبت نبود نظر به نزدیکی آراء ممکن بود به واقعه مشابه 88 منجر می‌گردید و در این مسیر ضرر و زیان بسیاری متوجه مردم، نظام و جریان‌ها می‌شد.همچنین تفکر فرقه‌گرایی هم در این رابطه تقویت و نگرانی‌ها و اختلافات مختلف را دامن می‌زد.  ما در خاورمیانه شاهد اختلافات فرقه‌ای زیادی بوده و هستیم، نمونه‌هایش را دیدیم و هنوز هم می‌بینیم و نباید فرصتی برای سرایت آن به ایران داده شود و اگر مراقبت نشود مشکل ایجاد می‌کند.  این مسئله شاید امکانی و بهانه‌ای یا مستمسکی برای تندروها می‌شد و مشکلاتی برای کشور ایجاد می‌کردند. لذا برای پیشگیری از ایجاد نگرانی‌های احتمالی ذکرشده طی مصاحبه‌ای اعلام انصراف شد اما نه برای فرمانداری یا هیأت نظارت بلکه برای افکار عمومی و پیش‌گیری از تفرقه مذهبی.لازم به ذکر است در آن زمان جمعی از علما، کنش گران سیاسی و مذهبی و مدنی و انتخاباتی از سراسر کشور در منزل مولوی عبدالحمید جمع شده بودند همه آن‌ها به این موضوع اعتراض داشتند و تا دیروقت به بحث و بررسی پرداخته شد. بنای این جلسه بر پیش‌گیری از تنش و کاهش اختلافات در بین عامه مردم در مناطق مختلف کشور بود در این راستا بنده در منظر افکار عمومی انصراف خود را از ادامه کاندیداتوری اعلام کردم و برخی از مسئولین هم وعده دادند بعد از انتخابات در آرامش با لغو مصوبه‌ای در این خصوص برای همیشه رفع مشکل نمایند اما تاکنون احدی پیگیر آن نشده است،  البته ناگفته نماند در آن ایام بنا به درخواست بنده آقای یونسی و آقای مرعشی مسئله را پیگیری کردند اما نتیجه‌بخش نبود، گفته بودند انسدادی هست که بعداً باید رفع شود اما دیگر بعدی در کار نبود.

http://eradehmellat.ir/fa/News/187/گفت‌وگو-با-سید-معروف-صمدی-230-بامداد-چه-شد
بستن   چاپ