پس از یک ‌صد روز
چهارشنبه 7 دي 1401 - 11:10:59

باگذشت یک‌صد روز از شروع اعتراضات گسترده به دنبال مرگ مهسا امینی در اقصی‌نقاط کشور، کماکان چرایی و چگونگی بروز این جریان، محل بررسی و البته مناقشه است. جریانی که در تاریخ چهل و چهارساله جمهوری اسلامی بی‌سابقه بوده و مشابه اعتراضات ٨٨، ٩6 و ٩٨ نیست. حرکتی که با اعتراض به حجاب اجباری و گشت ارشاد شروع شد؛ اما در ادامه به مسائل اساسی طبقه متوسط ایران پرداخت.

جریانی با تبعات گستره 
حمید شاه‌محمدی تحلیلگر و فعال سیاسی ضمن ابراز همدردی با خانواده درگذشتگان، بسامد تبعات این جریان را بسیار گسترده دانست و تشریح کرد: در حوزه انسانی، جریحه‌دار شدن روان مردم ناشی از بکارگیری خشونت عریان، دستگیری، ضرب و شتم، مرگ و زندانی‌شدن تعداد کثیری از جوانان را شاید بتوان بزرگ‌ترین عارضه این اعتراضات قلمداد کرد. 
در حوزه اقتصادی نیز کاهش بیش‌ازپیش نرخ سرمایه‌گذاری و تمایل بیشتر به خروج سرمایه از کشور در کنار تورم افسارگسیخته، وضعیت نابسامانی را به وجود آورده است. بصورتیکه شاهد موج جدید مهاجرت دیگری از سرمایه‌ها، نخبگان و کارآفرینان هستیم.
این حوادث در حوزه سیاست خارجی اعتماد به نفس جمهوری اسلامی را کاهش داده و در مذاکرات و مراودات بین‌المللی امکان امتیازدهی بیشتر ایران را فراهم می‌کند.
 نهایتاً در حوزه اجتماعی، ما شاهد عمیق‌تر شدن شکاف دولت- ملت و کم‌رنگ‌شدن افق اصلاحات هستیم؛ کم‌رنگ‌شدنی که به دنبال آن، امکان تغییر مسالمت‌آمیز قدرت را دورازذهن می‌سازد.

آیا نتیجه‌ای داشت؟
شاه‌محمدی دستاورد مهم این جریان را چنین متصور شد: این جریان و مجموعه حوادث و تبعاتی که به دنبال آن ایجاد شد، فارغ از آنکه متوقف شود یا گسترده‌تر، یک هشدار جدی به حاکمیتی بود که می‌پنداشت با یک‌دست‌کردن ارکان قدرت، توان مضاعفی در کنترل جامعه خواهد داشت.

خاستگاه یک جریان
شاه‌محمدی خاستگاه اعتراضات ١4٠١ و تداوم آن را این‌گونه تشریح کرد: اگر ما اعتراضات سال 88 را مرتبط با مطالبات سیاسی طبقه متوسط بدانیم و اعتراضات سال 96 و 98 را مطالبات اقتصادی گروه‌های ضعیفتر و فرودست‌تر اقتصادی در جامعه در نظر بگیریم؛ در اعتراضات 1401 مطالبات اجتماعی زنان و سبک زندگی نوین نسل جوان را شاهد هستیم. اگر جوانان و نوجوان حاضر در خیابان با کسب افق‌های نوینی از جسارت و آگاهی و اعتمادبه‌نفس ناشی از آن، به دنبال پیوندزدن مطالبات خود با مطالبات سایر اقشار جامعه باشند و روزبه‌روز با عقلانیت بیشتر به سمت یکی‌شدن حرکت کنند، حرکتشان می‌تواند امیدبخش و مداوم باشد. اما اگر اهداف و توقعاتی خارج از ظرفیت جامعه و جریان اعتراضی موجود داشته باشند، می‌تواند منجر به سرخوردگی و افول کامل آن برای یک دوره دیگر شود. اما درهرصورت زخم وارده به پیکره روابط حکومت و مردم التیام نیافته و چون آتشی زیر خاکستر با هر بهانه دیگری مجدداً شعله می‌کشد.

نظامی درگیر بحران!
شاه‌محمدی بحران اصلی پیشروی نظام را چنین بیان کرد: نظام جمهوری اسلامی اینک بعد از 4 دهه با بحران دستاورد، مشروعیت و مقبولیت مواجه است. حاکمیت، در این شرایط سعی داشت به‌وسیله بازگرداندن گشت ارشاد به صحنه خیابان‌ها، بی‌حاصلی و شکست در عرصه اقتصاد و معیشت مردم را بپوشاند و دستاوردی را در حوزه تظاهر به شریعت‌مدار بودن، به حامیان خود نشان دهد. همچنین با طرح شعارهای اغراق‌آمیز و مشارکت‌دادن دهه نودی‌ها در اجرای آن‌ها بر حامیانش بیفزاید. اما تندروی‌های ایدئولوژیک سبب شد که امروزه نه‌تنها دستاوردی در حوزه حجاب پیدا نکند؛ بلکه سنگرهای بیشتری را هم از دست بدهد.

با نقش‌آفرینی زنان
وی نقش متفاوت زنان و جوانان را در جریان اعتراض ١4٠١ متفاوت و تاریخی دانست و گفت: زنان و جوانان نه‌تنها موفق به تحمیل سبک زندگی خود به حاکمیت شدند، بلکه از تقدس‌گرایی روزافزون جلوگیری کردند. آنها بسیاری از خطوط قرمزی که برساخته قدرت مطلقه بود- به انسان سراپا تقصیر زمینی که تقدسی آسمانی به او بخشیده بودند- ابراهیم‌وار شکستند. بااین‌وصف حاکمیت اگرچه به آن اقرار نکند؛ اما در قدم‌های آتی با تأمل بیشتری در مواجهه با آنها رفتار خواهد کرد.

یک‌رنگی بی‌نتیجه!
این فعال سیاسی به رابطه معنادار یک‌دست شدن مرجعیت قدرت و بروز حرکات اعتراضی توجه ویژه‌ای داشت و گفت: بر اساس نتایج انتخابات 1400 تنها 38 درصد مردم از گفتمان حاکمیت حمایت کرده‌اند و 62 درصد مخالف بوده‌اند. بخش زیادی از 38 درصد نیز، باور کرده بودند که دولت می‌تواند بدون تغییر در سیاست‌های کلان کشور مؤلفه‌هایی چون: تورم تک‌رقمی، یک میلیون مسکن ارزان‌قیمت، یک میلیون شغل جدید، تسهیل و گسترش اقتصاد در فضای مجازی، بی‌نیازی کشور از واردات کالاهای اساسی، کاهش هزینه درمان و سلامت مردم را تغییر دهد و از هدایت سرمایه  به سمت بازار طلا و زمین و چندنرخی بودن ارز جلوگیری کرده و با رانت و فساد در همه زمینه‌ها مبارزه کند. اما باگذشت زمان برای طیف بیشتری از موافقان وضع موجود، رؤیایی بودن چنین تصوری محرز شد و بدیهی است که حامیان گفتمان حاکمیت، در دوره یک دست‌ساز حکومت ریزش قابل‌توجه‌تری کرده باشند.

جای خالی جامعه مدنی
شاه‌محمدی به‌جای خالی نهادهای مدنی و احزاب در چنین بحران‌هایی اشاره کرد و گفت: نظام جمهوری اسلامی همانند سایر نظام‌های اقتدارگرا با افزایش عمر خود، به محدودکردن بیشتر دایره قدرت و تضعیف آگاهانه احزاب، تشکل‌ها و نهادهای مدنی پرداخته است. اما به گمان من مشکل اصلی مبارزه حاکمیت با تشکل‌ها و احزاب نیست. مشکل اصلی  ضعف درونی جامعه مدنی است. به صورتی که اپوزسیون در داخل و خارج از کشور، خود از ضعف ساختارهای دمکراتیک درونی در رنج است. از سوی دیگر کمبود روحیه کار جمعی یک ضعف فرهنگی جامعه ایرانی محسوب می‌شود. همچنین گروه‌های اپوزسیون تضادهای جدی با یکدیگر داشته و  قواعد گفتمان دموکراتیک را بین هم رعایت نمی‌کنند. به باور من شرایط فعلی بیش از آنکه محصول قدرت و اقتدار حاکمیت باشد نتیجه ضعف جامعه مدنی است. اما اگر هر جنبش مدنی بخواهد در چرخش قدرت به طریق مسالمت‌آمیز نقش خود را ایفا کند، لازم است که نهادها و گفتگوی بین آنها را به‌صورت رسمی و غیررسمی توسعه دهد.

زهرا کرد 



http://eradehmellat.ir/fa/News/1911/پس-از-یک-‌صد-روز
بستن   چاپ