نگاهی به شعری از بانو سیمین بهبهانی
نغمه روسپی
چهارشنبه 5 بهمن 1401 - 10:08:06

نمادهای این شعر، سنّتی هستند. مثل رخ و زلف و بوی مشک. امّا توصیفی از یک  معشوقه سنتی در میان نیست. زنی که سیمین در این شعر  بازمی‌نماید، روسپی است و شعر بیش از آن‌که به  بدن آن بپردازد، به آنچه در قلب این زن بینوا می‌گذرد، می‌پردازد. زن روسپی اگر جام شرابی می‌طلبد، برای سرپوش گذاشتن بر اندوه درونی است و نه به‌قصد شاد خواری و سرمستی. چه، برای زنده‌ماندن باید خود را همواره سرزنده و شادابی جلوه دهد تا بتواند در چشم مرد خریدارش خواستنی شود.
بهبهانی شعر خود را «سخن دل» می‌نامد و برآن است که هیچ‌گاه به‌وقت سرودن «باکسی جز آنکه در قلب» اوست هم‌سخن نشود. «نغمه روسپی» با همه دل‌انگیزی‌اش دشواری‌های کار یک زن شاعر سنت‌شکن در روزگار کنونی را وامی نماید؛ شاعری که با آگاهی از شرایط ناهموار اجتماعی زنان، لبان شیرینش زنهار می‌دهد تا بی‌پروا هرآن چه را در دل می‌گذرد در سخن آشکار نکنند. گوئی این شعر که از زبان آن روسپی بینواست پندی نیز برای زن شاعر نهفته دارد.
زن روسپی در شعر بهبهانی، زنی  آگاه و پر اراده است؛ اما این خصوصیات، او را به ویرانگری می‌برد. او به یاری این اراده همه نشانه‌های غم‌های درون را در پس پرده راز پنهان می‌کند تا حریف خریدار را شاد کند.
نغمه روسپی درآمدی بر اندیشه‌ورزی و دل‌بستگی ادبی بهبهانی به شیوه نگاه و تفکر زنان در روزگار طوفانی ایران مدرن است. بهبهانی، امّا، در سفر خویش به سرزمین «شعر زنانه»، به زن گلوئی برای آواز می‌دهد تا تداعی را که در جامعه مردسالار شنیده نمی‌شود، به زبان آورد. بازنمائی‌های او از حال‌وروز زنان نه چندوچون جلوه‌های بدنی که کشاکش‌های درونی در روح زنان را می‌گوید.

بخش هایی از شعر نغمه روسپی:

بده آن قوطی سرخاب مرا
تا زنم رنگ به بی‌رنگی خویش
بده آن روغن، تا تازه کنم
چهر پژمرده ز دل‌تنگی خویش 

بده آن عطر که مشکین سازم
گیسوان را و بریزم بر دوش
بده آن جامه‌ی تنگم که کسان
تنگ گیرند مرا در آغوش 

...

بده آن جام که سرمست شوم
به سیه بختی خود خنده زنم
روی این چهره‌ی ناشاد و غمین
چهره ئی شاد و فریبنده زنم 

...

پرکس بی‌کسم و، زین یاران
غمگساری و هواخواهی نیست،
لاف دلجوئی بسیار زنند
لیک جز لحظه کوتاهی نیست
 
نه مرا همسر و هم‌بالینی
که کشد دست وفا بر سر من
نه مرا کودکی و دلبندی
که برد زنگ غم از خاطر من 

آه، این کیست که در می‌کوبد؟
- همسر امشب من می‌آید!
وای، ای غم، ز دلم دست بکش
کاین زمان شادی او می‌باید! 

...


مرتضی صادقیان

http://eradehmellat.ir/fa/News/1954/نغمه-روسپی
بستن   چاپ