شعر و سیاست در نگاه محمود کیانوش
پنجشنبه 24 فروردين 1402 - 00:08:48

محمود کیانوش می‌گفت که باید دید ما از شعر به معنای جهانی آن چه انتظاری داریم، شاید در ایران، مردم با شعر بیش از نوع‌های دیگر ادبی پیوند داشته‌اند و دارند و مخصوصاً از انقلاب مشروطیت تا به امروز، شعر وظیفه‌ای بیرون از حیطه هنر و ادبیات برعهده داشته و این خود یکی از مهم‌ترین عامل‌های آشفتگی موقعیت شعر در ایران بوده است. بسیاری از شاعران در چند دهه اخیر، از شعر، چهره‌هایی به مردم نشان داده‌اند و در مردم از شعر انتظارهایی پدید آورده‌اند که بافرهنگ شعر در مقام یک «هنر کلامی» هماهنگی ندارد و با بیان این‌که شعر نمی‌تواند در کنار وظیفه خود، وظیفه «ژورنالیسم متعهد» را هم برعهده بگیرد، «سیاست» هم مثل همه امور انسانی دیگر می‌تواند در حد خود و به‌جای خود در یک شعر نمودی داشته باشد، اما اگر چنین شعری نتواند به‌اندازه یک مقاله سیاسی که باهنر مایه‌های فنی و بیانی به یک «شبه شعر» تبدیل شده است، مخاطب پیدا کند، باید گفت که تقصیر از شعر نیست؛ از مخاطبان است که از شعر انتظاری دوگانه دارند، هم مقاله سیاسی می‌خواهند، هم شعر، و هر دو را با هم یک‌جا و در هم می‌خواهند.
شاعر بااصالت از واقعیت محلی به واقعیت‌های جهانی، و از واقعیت‌های جهانی به واقعیت‌های انسان در تاریخ می‌رسد، و در این مقام به معنای خاص، نه جامعه‌شناس است، نه مصلح اجتماعی، نه روان‌شناس، نه فیلسوف، نه مورخ، نه سیاست شناس، نه سیاستمدار، نه معجزه‌گر و نه منجی. شاعر با این نگرش نسخه‌نویس دردهای جامعه نیست، خاطرنشان کرده بود: در واقع آنچه درباره بسیاری از شاعران، بی‌خبری آن‌ها از دغدغه‌های واقعی مردم انگاشته می‌شود، نشانه بی‌دردی نیست، نشانه بیماری است، و شاعران واقعی در دوره شیوع بیماری‌های اجتماعی، کسانی هستند که انسان شاعر خود را از انسان بیمار خود جدا نگاه می‌دارند، تا ناله‌های او در شعرشان طنین نیندازد. نمونه شعری از محمود کیانوش:
دامن، دامن فروردین 
یک گل، ده گل، صد تا گل
 اینجا، آنجا، هر جا گل 
دامن، دامن، فروردین
 می‌روید بر دل‌ها گل
 باغ و دره پُر گل شد 
کوه و دشت و صحرا گل
 لب‌ها را گل خندان کرد
 شد از شادی لب‌ها گل

مرتضی صادقیان

http://eradehmellat.ir/fa/News/2074/شعر-و-سیاست-در-نگاه-محمود-کیانوش
بستن   چاپ