تاریخ احزاب سیاسی ایران (5)
احزاب در دوره یکم مجلس شورای ملی
چهارشنبه 6 ارديبهشت 1402 - 21:42:22

ابتدای سال 1401 و بعد از پیشنهاد یکی از جوانان حزبی مبنی بر تهیه پادکست هائی در رابطه با احزاب سیاسی، این ایده در واحد انتشارات حزب اراده ملت ایران شکل گرفت که با توجه به منابع موجود، جای کتابی ساده و موجز اما کامل در حوزه تاریخ احزاب سیاسی ایران خالی است. لذا جلساتی با اساتید صاحب نظر برگزار شد تا شاید بتوانیم این نقیصه را جبران نمائیم. 
بعد از ساعتها تفکر و تعمق و بررسی الگوهای موجود، تصمیم نهائی بر این شد که کتابی در چهار جلد مجزا و بر اساس روند تاریخی به این موضوع اختصاص یابد. الگوی کار نیز نمونه کتابهای تاریخ برای جوانان ونوجوانان نشر ققنوس قرار داده شد که نثری روان همراه با توصیحات ساده و موجز داشتند.
برای اینکار گروهی پنج نفره از جوانان حزبی در قالب کارگروه تاریخ احزاب سیاسی ایران در حزب شکل گرفت و ایشان تحت نظارت یک استاد شناخته شده تاریخ، کار بررسی منابع و ماخذ را برای تدوین این مجموعه چهار جلدی آغاز کردند.
با توجه به کثرت منابع و ماخذ و وسواس هائی که معمولا در اینگونه کارها وجود دارد، فرایند تدوین این مجموعه چهار جلدی به طول انجامید. لذا بر آن شدیم با استفاده از فضایی که نشریه حزب در اختیار ما قرار میداد، بخش هائی از این کتاب را بتدریج برای خوانندگان محترم منتشر کنیم تا زمانی که متن کامل کتاب ها آماده شود.

در بخش های قبلی این نوشتار به بحث تعاریف و اصطلاحات مرتبط با احزاب سیاسی؛ وضعیت احزاب در قفقاز و عثمانی؛ جوانه زدن احزاب در ایران و بحث انقلاب مشروطه پرداختیم. اینک بخش پنجم این نوشتار تقدیم می‌گردد.

بخش پنجم: احزاب در دوره یکم مجلس شورای ملی
همان گونه که گفته شد شد انتخابات مجلس یکم شورای ملی حزبی نیز نبود و پس از تشکیل مجلس بود که احزابی داخل مجلس شکل گرفتند. 26% از نمایندگان مجلس دوره یکم را بزرگان اصناف، 20% را روحانیت، و 15% را بازرگانان تشکیل می‌دادند. 
جناح‌های سیاسی داخل مجلس را می‌توان به سه طیف تقسیم کرد: مخالفان مشروطه، اعضای حزب اعتدالیون، و اعضای حزب دموکرات. 
مخالفان مشروطیت و هوادران دستگاه سابق از میان شاهزاده، زمین‌دار یا اعیان برگزیده شده بودند. کم‌تعداد بودند و در مذاکرات مجلس مشارکت چندانی نشان ندادند. 
دموکرات‌ها را می‌توان طیف روشنفکران چپ‌گرا به رهبری سیدحسن تقی‌زاده و میرزایحیی  اسکندری دانست که از اصلاحات گسترده‌ی اجتماعی، سیاسی، و اقتصادی حمایت می‌کردند. آنان در مجلس در اقلیت بودند. هرچند شخصیت‌های به‌نام تاثیرگذاری از سه تشکل کمیته انقلابی، مجمع آدمیت و گنج فنون در میان‌شان به چشم می‌خورد.
اکثریت مجلس یکم را معتدلین با رهبری محمدعلی شالفروش و حاج امین‌الضرب تشکیل می‌دادند که از سوی سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی پشتیبانی می‌شدند.
بخشی از اعضای مجلس نمایندگان اصناف بودند که عمدتا از امور سیاسی دور و بی اطلاع بوده و در سیاست‌های مجلس تاثیری نداشتند. تنها آرای آن‌ها محاسبه می‌شد و حضورشان در بسیاری موارد اتلاف وقت مجلس را سبب می‌شد. بخشی دیگر از نمایندگان مشروطه خواه، شامل رجال سیاسی و علما و روحانیون بودند که اندیشه و اقدامات آنان سیاست مجلس را تعیین می‌کرد و دیگر وکلا به آنان تاسی می‌کردند.
همچنین در مدت عمر کوتاه مجلس اول در مجموع نه کابینه دولت تشکیل و به مجلس معرفی شد:
1. کابینه میرزا نصرالله خان نایینی – مشیر الدوله (پیرنیا)؛
2. کابینه میرزا سلطانعلی خان وزیر افخم
3. کابینه میرزا علی اصغر خان اتابک- امین السطان
4. کابینه میرزا احمد خان مشیر الدوله
5. کابینه میرزا ابوالقاسم ناصر الملک همدانی (قراگوزلو)
6. کابینه حسینقلی خان نظام السطله مافی
7. کابینه دوم نظام السطلنه مافی
8. کابینه سوم نظام السطلنه مافی
9. کابینه میراز احمد خان مشیرالدوله.
مجلس یکم پیش از پایان دو سال دوره قانون خود در تاریخ دوم تیرماه سال 1287 شمسی به توپ بسته شد وکلای مبارز مجلس به شهادت رسیده و محبوس شدند و دوره اول مجلس شورای ملی منحل شد.
روز دوم تیرماه سال 1287 شمسی در بهارستان چند اراده توپ در مقابل مجلس مستقر شد. جنگ با شلیک تیر تفنگ آغاز شد و باغ و عمارت مجلس به توپ بسته شد. در گیری شدید میان قوای قزاق و سایر تفنگداران دولتی به فرماندهی روس‌ها و مدافعان مجلس که در ساختمان مسجد سپهسالار و عمارت مجلس سنگر گرفته بودند مبدل به جنگی سخت شد. چون توپ به مجلس باریدن گرفت وکلا از عمارت خارج شده در باغ پناه گرفتند و به مدافعان دستور دادند تا مقاومت را پایان دهند. همه متفرق و متواری شدند نمایندگان مجلس یا دستگیر و در باغشاه حبس شدند یا متواری گشتند. دوره‌ای که در تاریخ معاصر ایران به عنوان استبداد صغیر نامیده شده ازدوم تیرماه سال 1287 شمسی با به توپ بستن مجلس شورای ملی از سوی قوای محمد علی شاه و برچیده شدن مشروطیت آغاز شد و حدود سیزده ماه پس از آن در روز 24 تیرماه سال 1288 شمسی با فتح تهران به وسیله مشروطه خواهان پایان یافت.

حزب دموکرات
خاستگاه اصلی حزب دموکرات قفقاز بود. این منطقه، به‌سبب هم‌مرزی و مناسبات با عثمانی و روسیه که با غرب مرتبط بودند، منشا بسیاری از جریانهای سیاسی و اجتماعی ایران در دوره معاصر بوده است. حزب دموکرات براساس تشکل «اجتماعیون عامیون ایران» یا «کمیته سوسیال دموکرات ایران» ــکه در 1323 در بادکوبه به‌وجود آمده بودــ پایه‌ریزی شد. همچنین ‌پس از فتح تهران و افتتاح دوره دوم مجلس در 1327، حزب دموکرات به همراه احزاب دیگر دوباره شکل گرفت. 
این حزب، که «فرقه دموکرات ایران» و «جمعیت عامیون ایران» نیز خوانده می‌شد، مرکّب از گروهی از روشنفکران انقلابی و چپ‌گرا به رهبری سیدحسن تقی‌زاده بود. مؤسسان و اعضای کمیته مرکزی آن عبارت بودند از:  سیدحسن تقی‌زاده، محمدرضا مساوات، میرزامحمدطاهر تنکابنی، شیخ ابراهیم زنجانی، حسینقلی‌خان نواب، سلیمان‌میرزا اسکندری، عبدالحسین‌خان وحیدالملک، ابراهیم حکیم‌الملک، احمد قزوینی عمارلو، مهدی‌قلی هدایت، میرزاباقر آقای قفقازی، محمود محمود (رئیس کمیته مرکزی)، محمدامین رسول‌زاده، و حیدرخان عمواوغلی. 
مرامنامه حزب  یک مقدمه کلی و هفت بند در امور سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و قضایی داشت که در مجموع 32 ماده را دربرمی‌گرفت. بخشی از این مواد عبارت بودند از: 
- انفکاک کامل قوه سیاسیه از قوه روحانیه
- ایجاد نظام اجباری (خدمت سربازی)
- تقسیم املاک بین رعایا
- قانون منع احتکار
- آموزش اجباری
- تأسیس بانک کشاورزی
- اولویت مالیات مستقیم بر غیرمستقیم. 
حزب دموکرات شامل حوزه‌ها، مجالس محلی، کمیته‌های محلی، کنفرانس‌های ایالتی، کمیته‌های ایالتی کنگره‌های عمومی، کمیته مرکزی و شعبه پارلمانی می‌شد. حزب پس از ساماندهی خود در تهران، برای گسترش خود با تصمیم کمیته مرکزی دست به تاسیس شاخه‌هایی در قزوین، تبریز، سمنان، دامغان، شاهرود و رشت کرد.
شعبه رشت روزنامه بیداری را به صاحب‌امتیازی حسین جودت منتشر می‌کرد و با نهضت جنگل همکاری داشت. روزنامه‌های  شعبه‌های تهران و تبریز و خراسان، به‌ترتیب، ایران نو، شفق و نوبهار  نام داشتند. 
حزب دموکرات نخستین مبارزه سیاسی خود را با رقیبش، حزب اجتماعیون اعتدالیون، در انتخاب نایب‌السلطنه (پس از مرگ علی‌رضاخان عضدالملک) آغاز کرد. با انتخاب ناصرالملک قره‌گوزلو، نامزد اعتدالیون به این سمت، دموکراتها شکست خوردند. ابوالقاسم خان قراگوزلو تحصیل‌کرده انگلیس و هوادار اجرای اصول دموکراسی در ایران بود. درنتیجه پیگیری‌های وی در دوره دوم مجلس، احزاب که تا آن زمان مخفیانه فعالیت می‌کردند، دسته پارلمانی (فراکسیون) خود را به‌طور رسمی به مجلس معرفی کردند. نمایندگان دموکرات در مجلس دوم 28 نفر بودند، ولی ائتلاف حزب اعتدالیون با دیگر نمایندگان سبب شد تا اعتدالیون اکثریت را در مجلس به دست آورند. 
دو دستگی احزاب دموکرات و اعتدالیون در مجلس دوم به کشمکش‌هایی سخت انجامید. ترور میرزاحسن‌خان امین‌الملک و سیدعبداللّه بهبهانی در 1328 -که مورد حمایت اعتدالیون بودند- به دموکراتها نسبت داده شد و بر وخامت اوضاع افزود و در پی آن، تقی‌زاده (رهبر حزب دموکرات) تبعید شد. در پاسخ، هواداران حزب اعتدالیون نیز علی‌محمدخان تربیت-که خواهرزاده تقی‌زاده بود- و شیخ عبدالرزاق‌خان همدانی، یکی از اعضای حزب دموکرات را ترور کردند. 
پس از خروج تقی‌زاده از کشور، سلیمان‌میرزا اسکندری رهبر حزب دموکرات شد. در 1329، مجلس دوم در پی اولتیماتوم روس‌ها درباره اخراج مورگان شوستر، مستشار مالی امریکایی، دچار تشنج شد. دموکراتها که از برنامه و اقدامات شوستر پشتیبانی می‌کردند، با دولت درباره ادامه مأموریت او دچار اختلاف شدند. سرانجام، دولت شوستر را از ایران اخراج و مجلس را تعطیل نمود و برخی از رؤسای دموکراتها را به قم و دو تن (وحیدالملک و حسینقلی‌خان نواب) از آنان را به اروپا تبعید کرد.  دولت همچنین مجمع ادب -کانون دموکرات‌ها- را بست  و از انتشار روزنامه ایران نو و جانشین آن ایران نوین نیز جلوگیری کرد. 
دموکراتها در مجلس دوم، در موضع دسته اقلیت قدرتمند مجلس، کابینه اول سپهدار را در رجب 1328 وادار به استعفا کردند  و پس از آن، مستوفی‌الممالک در کابینه خود بیشتر وزیرانش را از میان دموکرات‌ها و طرفداران آنان انتخاب کرد. 
از آن پس تا افتتاح مجلس سوم در 1333، در دوره زمامداری مطلق ناصرالملک (نایب‌السلطنه وقت، از 1329 تا 1332)، حزب دموکرات درنتیجه فشار ناصرالملک و انگلیس و روسیه، دچار رکود شد. در انتخابات مجلس سوم، که بخشی از آن قبل از سقوط ناصرالملک صورت گرفت، دموکراتها با وجود سخت‌گیریهای وی، 31 کرسی مجلس را به خود اختصاص دادند و برخلاف دوره پیش، درنتیجه ائتلاف نمایندگان بی‌طرف و دسته‌ای از اعتدالیون با آنها، اکثریت قدرتمند مجلس سوم شدند.  عامل اصلی توفیق دموکراتها، گسترش حزب در شهرستان‌ها بود. 
به‌رغم اعلام بی‌طرفی ایران در جنگ جهانی اول، پیشروی نیروهای روسی به تهران سبب شد تا مستوفی‌الممالک، نخست‌وزیر، که مورد حمایت دموکراتها بود، بر اثر پافشاری آنان درصدد تغییر پایتخت برآید و از رؤسای حزب دموکرات بخواهد تا برای تهیه مقدمات این کار عازم قم شوند. در قم اعضای حزب دموکرات با همکاری شونمان، کنسول سابق آلمان، «کمیته دفاع ملی» را تشکیل دادند. 
در این اثنا، کمیته حزب دموکرات ایران در آلمان به ریاست تقی‌زاده با آلمانیها همکاری داشت و با اعزام افرادی به ایران به نفع دولت آلمان فعالیت و تبلیغ می‌کرد.  مهاجران در 29 صفر 1334، به دلیل پیشروی نیروهای روسی به قم، راهی غرب کشور شدند و در کرمانشاه دولت موقت را به ریاست نظام‌السلطنه مافی تشکیل دادند. جنگ سبب شد تا مهاجران که از دسته‌های سیاسی مختلف، از جمله دموکراتها و اعتدالیون بودند، باهم ائتلاف نمایند و انحلال دو حزب دموکرات و اعتدالیون را اعلام کنند. کمیته دفاع ملی نیز منحل شد و هیئتی با نام «مدافعین وطن» جانشین آن گردید. 
در 1335، برخی از اعضای حزب دموکرات که مهاجرت نکرده بودند، درصدد بازسازی حزب برآمدند تا در انتخابات مجلس چهارم حضور مؤثر داشته باشند، ولی برخی دیگر از اعضا عقیده داشتند که تا پیش از بازگشت اعضای مهاجر (که بعضی از سران حزب هم در میان آنان بودند) نباید هیچ اقدامی صورت گیرد. این عده که به دلیل مخالفت با تشکیل مجدد حزب به «دموکراتهای ضد تشکیلی»، معروف شدند، به مبارزه با «گروه تشکیلی» (موافقان سازماندهی مجدد حزب) پرداختند. از اعضای دموکراتهای تشکیلی، مهدیقلی هدایت، حکیم‌الملک، محمدتقی بهار، محمد تدین و اعتلاءالملک بودند. 
مهدیقلی هدایت رئیس کمیته مرکزی این دسته بود و روزنامه ایران، نوبهار و زبان آزاد نیز ترجمانهای کمیته مرکزی دموکراتهای تشکیلی محسوب می‌شدند. سیدمحمد کمره‌ای، تقی بینش، محمود محمود، حسین پرویز و عین‌الممالک نیز از دموکراتهای ضد تشکیلی بودند  و روزنامه ستاره ایران ترجمان آنها بود. 
در پی انشعاب حزب، اختلاف دموکراتها بیشتر شد و عده‌ای از دموکراتهای تشکیلی، به نام صالحیون، درصدد برآمدند تا اختلاف آنان را رفع کنند ولی موفق نشدند. 
پس از روی کار آمدن دولت وثوق‌الدوله در 1336، دموکراتهای تشکیلی از آن حمایت کردند. وثوق‌الدوله با جذب عده‌ای از دموکراتها به مشی سیاسی خود، دولتی متکی بر حزب دموکرات تشکیل داد. در جریان انعقاد قرارداد 1919، این دسته از دموکراتها با درج مقالاتی در روزنامه‌های رعد و ایران از این قرارداد پشتیبانی کردند و میان دو دسته دموکراتها تفرقه افتاد. دموکراتهای ضد تشکیلی نه تنها با قرارداد مخالف بودند، بلکه در مورد انجام دادن انتخابات دوره چهارم مجلس، قبل از بازگشت مهاجران، به دولت اعتراض می‌کردند. در انتخابات مجلس چهارم ــکه پس از چند سال تأخیر و به‌رغم مخالفت عده‌ای از جمله دموکراتهای ضد تشکیلی صورت گرفت ــ دموکراتها بیشتر کرسیهای مجلس را به‌دست آوردند. پس از انتخابات، گروه دموکراتهای ضد تشکیلی خودبه‌خود منحل گردید و درواقع، مجلس چهارم پایان حیات حزب دموکرات به شمار می‌رود. 
پس از بازگشت مهاجران، بنابر مقتضیات زمان، از جمله وقوع انقلاب روسیه در اکتبر 1917، حزب «سوسیالیست»، از ائتلاف عده‌ای از رهبران دو حزب دموکرات و اعتدالیون، به رهبری سلیمان‌میرزا اسکندری شکل گرفت و جانشین این دو حزب شد. حزب سوسیالیست به کمونیسم متمایل بود و در مخالفت با قرارداد 1919، روش ضدتشکیلی‌ها را در پیش گرفت و در مجلس در اقلیت قرار داشت. در مقابل، گروهی از دموکراتها و اعتدالیون سابق حزب «اصلاح‌طلبان» را، به رهبری سیدحسن مدرس، تشکیل دادند و اکثریت مجلس را در دست گرفتند. 
حزب سوسیالیست در مجلس چهارم از سردار سپه حمایت کرد و سلیمان‌میرزا در دولت وی، وزیر فرهنگ گردید، ولی این حزب در دوره سلطنت رضاشاه به‌تدریج نفوذ خود را از دست داد و منحل شد.  درواقع، حزب سوسیالیست دوره دومِ فعالیت حزب دموکرات محسوب می‌شد. 
در 1323ش، حزب دموکرات بار دیگر احیا گردید و دوره سوم حیات حزب آغاز شد. حزب مرامنامه و آیین‌نامه سابق را، پس از اصلاحاتی در آن، اساس کار خود قرار داد. از جمله موارد جدیدی که متناسب با مقتضیات زمان در مرامنامه گنجانده شد، لزوم تأسیس انجمنهای ولایتی و ایالتی، انفکاک کامل قوه قضائیه از قوه مجریه و تأسیس بیمه اجتماعی برای کارگران بود. 
در 1325ش قوام‌السلطنه، نخست‌وزیر وقت، با اطلاق عنوان دموکرات بر حزب تازه‌تأسیس خود، درصدد الحاق اعضای حزب دموکرات به حزب خود برآمد، ولی آنها نه تنها با الحاق حزب مخالفت کردند بلکه نام حزب خود را به «جمعیت عامیون ایران» تغییر دادند و از آن پس حزب جدیدی به رهبری تقی‌زاده فعالیت خود را آغاز کرد. از این زمان، اثری از فعالیت حزب دموکرات به چشم نمی‌خورد. 

اجتماعیون اعتدالیون
حزب اجتماعیون اعتدالیون به نامه‌های حزب اعتدالی و حزب اعتدالیون نیز شناخته می‌شود. زمینه تشکیل این حزب، به فعالیت گروه میانه‌رو در دوره اول مجلس شورای ملی (1324ـ1326) بازمی‌گردد، ولی در عمل پیش از گشایش مجلس دوم، با هدف مقابله با اقدامات حزب دموکرات شکل گرفت. دهخوارقانی پیدایش حزب را بعد از افتتاح مجلس دوم دانسته‌ است. 
از جمله اعضا و هواداران برجسته حزب می‌توان به سیدعبداللّه‌ بهبهانی، سیدمحمد طباطبایی، سردار محیی، محمدولی‌خان سپهدار تنکابنی، ناصرالملک و عبدالحسین‌میرزا فرمانفرما اشاره کرد. از محمدصادق طباطبایی، علی‌محمد دولت‌آبادی، علی‌اکبر دهخدا، قوام‌الدوله شکراللّه‌خان و حاج‌آقای شیرازی به عنوان رهبران حزب نام برده شده است. مرتضی قلی‌خان نائینی در مجلس، رهبر حزب معرفی شد، گرچه رهبر واقعی آن محمدصادق طباطبایی بود. باتوجه به ترکیب رهبری، حزب اجتماعیون اعتدالیون را نماینده اشراف زمین‌دار و طبقه متوسط سنّتی شمرده است.  
از تشکیلات اجتماعیون اعتدالیون اطلاعی در دست نیست. هرچند بر پایه برخی اسناد خانواده انصاری از وجود شعبه‌های فعال حزب در کرمان، اصفهان، تبریز، مشهد، مازندران، اراک و کرمانشاه نام برده شده است.  
نخستین مرامنامه حزب اجتماعیون اعتدالیون در هفت مادّه منتشر شد و با انتقاد محمدامین رسول‌زاده، نظریه‌پرداز دموکراتها، مواجه گردید. او با اعیان و اشراف خواندن اعضای حزب، به نام و طبقه اجتماعی حزب حمله کرد. در پاسخ به این انتقاد، مرامنامه مفصّل حزب، با محورهایی چون عدالت، آزادی، اصلاحات، روابط خارجی و سیاسات بین‌المللی، تعدیل میزان ارزاق، منع انحصار، دیانت، و اخلاق در 49 فصل منتشر  شد. 
نشریه‌های ارگان حزب عبارت بودند از: انقلاب، شوری، وقت و مجلس. 
اجتماعیون اعتدالیون در مجلس دوم موفق به کسب برتری در مقایسه با دیگر احزاب -به ‌ویژه حزب دموکرات- شد. اجتماعیون اعتدالیون در مجلس دوم، 36 عضو داشت و به‌سبب داشتن «روش ملایم‌تر» و مخالفت با «کشتن و از میان بردن مستبدان و ارتجاعی‌ها»، روحانیان و اعیان و بیشتر نمایندگان مجلس، هوادار یا عضو این حزب شدند.  ریاست وزرایی سپهدار اعظم، محمدولی‌خان تنکابنی، و نایب‌السلطنگی ناصرالملک -دو تن از حامیان حزب اجتماعیون اعتدالیون- نیز دیگر عامل برتری حزب بود. 
اجتماعیون اعتدالیون، در مقابل حزب دموکرات، با احزاب «اتفاق و ترقی» و «ترقی‌خواهان جنوب» ائتلاف کردند و «هیئت مؤتلفه» را تشکیل دادند. 
پس از انحلال مجلس دوم، حزب اجتماعیون اعتدالیون به دو دسته «آزادی‌خواه» و «روحانی» تقسیم شد. حزب اجتماعیون اعتدالیون در سومین دوره مجلس شورای ملی (1333ـ1334)، به‌رغم حضور دو عضو روحانی و برجسته خود، سیدمحمدصادق طباطبایی و سید علی‌محمد دولت‌آبادی، در مقابل حزب دموکرات در اقلیت قرار گرفت. در این دوره از مجلس، بسیاری از اعضای آن به احزاب دیگر پیوستند و برخی از اعضا نیز، چون علی‌اکبر دهخدا، اسداللّه کردستانی، نصرت‌السلطان و محسن انصاری، که نماینده مجلس نبودند، از حزب اجتماعیون اعتدالیون کناره گرفتند. به نظر می‌رسد دلیل این امر، ضعف مبانی نظری، ضعف رهبری و انشعاباتی بود که پیش از مجلس سوم صورت گرفت. همچنین جدایی اعضای روحانی حزب، چون سیدحسن مدرس، که رهبری حزب تازه تأسیس «هیأت علمیه» را در مجلس سوم به دست گرفت، در تضعیف حزب اجتماعیون اعتدالیون بی‌تأثیر نبود. 
با وقوع جنگ جهانی اول (1914ـ1918) و اشغال ایران، که مقارن با مجلس سوم بود، طرفین جنگ (متفقین و متحدین) کوشیدند تا حمایت نمایندگان مجلس را به دست آورند که در پی آن، به پیشنهاد کاردار آلمان، دموکراتها با اجتماعیون اعتدالیون به رهبری محمدصادق طباطبایی به نفع آلمان ائتلاف کردند  اما این ائتلاف چندان نپایید. 
در پی پیش‌روی روسها به تهران، دموکراتها و بسیاری از اجتماعیون اعتدالیون، به هواخواهی از متحدین (آلمان و متحدانش)، از تهران مهاجرت کردند و به‌سبب ضرورت جنگ، بار دیگر باهم ائتلاف کردند و دو حزب دموکرات و اجتماعیون اعتدالیون را منحل نمودند. به‌رغم تلاش برخی از اعضای حزب، چون سیدمحمد اسلامبولچی و حاج محمدتقی بنکدار، برای شرکت در انتخابات، در مجلس چهارم این حزب فعالیتی نداشت. 

کادر 1-5: علی‌رضاخان عضدالملک: 
زاده 1238 قمری و درگذشته 1328 قمری. پسر موسی‌خان قاجار و اولین نایب‌السلطنه احمدشاه قاجار بود. حاکم مازندران از سال 1287 قمری و ازز وزرای اربعه. او همسفر شاه در سال 1290 به اروپا بود و پس از بازگشت در کنار سایر مناصب، ایلخان ایل قاجار شد. در 1291 قشون کل ایران به چهار بخش تقسیم شدند و او را به فرماندهی کل قشون مازندران، استرآباد، سمنان، دامغان، شاهرود، بسطام، گلپایگان، خوانسار و همچنین قراول مخصوص شاه گمارده شد. در همان سال جزو وزرای سته یا وزرای مختار دربار قرار گرفت. در 1292 به وزارت عدلیه و ریاست صنادیق عدالت نیز رسید. در سال 1295 قمری بار دیگر به همراه شاه به اروپا رفت. در 1300 قمری نیز به وزارت حضور همایون نائل شد. عضدالملک در حدود نود سال عمر کرد و مجلس دوم مشروطه در نهم ذیقعده 1327 (آذر 1288) او را به نایب السلطنگی احمد شاه برگزید. اما وی ده ماه بعد در عمر همین مجلس وفات یافت (هفدهم رمضان 1328) و به جایش ناصرالملک نائب السلطنه شد. عضدالملک جمعاً هجده ماه نائب السلطنه ایران بود.

کادر 2-5: انجمن ارامنه:
ارامنه از ساکنان قدیمی ایران جدا نبوده اند و جز لاینفک تحولات اجتماعی تاریخ ایران به خصوص انقلاب مشروطه به شمار می روند. احزاب سیاسی ارمنیان فعالیت های خود را در دهه 1890 در ایران آغاز کردند و به چند طریق با جنبش مشروطه در ایران در ارتباط بوده اند. مهم ترین این روابط از طریق جنبش سوسیال دموکراسی به وقوع پیوست. گروه سوسیال دموکرات ارامنه‌ تبریز و گروه سوسیال دموکرات ارامنه گیلان که در آنها هم ارامنه ایرانی و هم ارامنه قفقاز مشارکت داشتند در تشکیل حزب دموکرات ایران و نیز روزنامه ایران نو موثر بودند. راه دیگر ارتباط ارامنه با مشروطه ایران از طریق حزب داشناک و خصوصا رهبر آنان یپرم خان بود. وی از عوامل فتح تهران در سال 1909 و عزل محمد علی شاه بود.

کادر 3-5: اتحادیه غیبی نسوان:
به جرات می توان گفت که ریشه جنبش زنان ایران، نظیر سایر جنبش های آزادی خواهانه این کشور، به دوره مشروطه باز می گردد. به استناد متون تاریخی، اولین انجمن زنان مبارز ایرانی با عنوان "اتحادیه غیبی نسوان" همگام با مشروطه در سال1285 قمری با انتشار مقاله ای شدید الحن در روزنامه ندای وطن اعلام موجودیت کرد. این اتحادیه که هیچ اطلاعی از اعضا و مرامنامه اش در دست نیست، نه تنها خود را حامی حقوق زنان می دانست، که داعیه حمایت از سایر اقشار آسیب پذیر را داشت. اما اهم تلاشش برای احقاق حقوق زنانی بود که  مخدرات و مستورات نامیده می شدند و در پستوی اندرونی‌ها روزگار می‌گذراندند. در واقع می‌توان هسته اصلی این اتحادیه را در محافل و دورهمی‌های زنانه نظیر روضه‌خوانی‌ها جست.  نکته حائز اهمیت این ‌اتحادیه و خطابه تندش در روزنامه ندای وطن، آگاهی به مسائل روز و اشراف بر مشکلات جامعه است. حتی در بخشی از مقاله به ارائه راهکاری جهت حل مشکلات می پردازد. راهکاری که در نوع خودش جسارت  این زنان گمنام را نشان می دهد و در آن خواستار تحویل حکومت به مدت 40 روز به زنان را دارد تا در زمینه های متعدد مجلس، عدلیه و جنگ آوری نقش آفرینی کنند.

کادر 4-5: انجمن‌های یهودی در دوره دوم مشروطه:
اندکی بعد از فتح تهران‌، گروهی به نام «ژون پرسان» یا همان «ایرانیان جوان» اعلام موجودیت کردند. ژون پرسان فرقه‌ای آشوب‌طلب و بحران‌ساز و منشأ آن برخی محافل یهودی اروپا بود. اعضای این فرقه بعد از به دار آویختن صنیع حضرت اعلامیه‌ای منتشر کردند و اعلام داشتند: چشم ژون پرسان‌ها (جوانان ایران) باز است [و] تا جان دارند در حفظ استقلال مملکت خود و بقای مشروطیت کوشش خواهند کرد. در اعلامیه‌های ژون پرسان ستایش زیادی از رعایا و زحمتکشان بی‌اجر و مزد ایران شده بود و از تقسیم املاک بین زارعین طرفداری کرده بودند. ژون پرسان‌ها گروه سری و مخفی بودند که برای پیشبرد اهداف خود در رمضان 1327 ه ق، اولین شماره روزنامه خود را موسوم به شرق، به مدیریت جوان جاه‌طلبی به نام سیدضیاءالدین طباطبایی انتشار دادند و او را مدیر روزنامه کردند تا هر مجازاتی لازم شود خودشان درگیر آن نشوند.

 


http://eradehmellat.ir/fa/News/2099/احزاب-در-دوره-یکم-مجلس-شورای-ملی
بستن   چاپ