حسن اسدی پژوهشگر سیاسی و عضو شورای سیاست‌گذاری حامای استان زنجان
ما محکومیم به‌روز آمدی، توسعه اتحاد و گفتگو/ 3
سه شنبه 26 اسفند 1399 - 11:17:13
در چرایی بروز چنین شرایطی امروز می‌خواهم به علت و یا آیتم فرهنگی - اجتماعی دیگری تحت عنوان نگاه محفلی به امور و سرنوشت فردی و جمعی‌مان بپردازم. محفل را اگر در لغت‌نامه به معنی محل قضا و محکمه و دیوان عدالت. (ناظم‌الاطباء). محل اجتماع اهل منبر. محل اجتماع و ازدحام. (ناظم‌الاطباء). مجلسی پُر مردم. || بزم. (یادداشت مرحوم دهخدا). محل اجتماع اهل طرب. محل مؤانست و موافقت. محل اتفاق و عهد و پیمان. هنگام فراهم آمدن مردمان. (ناظم‌الاطباء). مدنظر قرار دهیم معنی با گستره بسیار وسیعی به دست می‌آید که دقیقاً مطابق با حال‌وروز ماست و یا به عبارتی جمعی را نمایندگی می‌کند که در آن افراد با دیدگاه‌ها و روش‌های ذهنی و عملی مختلف جمع می‌شوند تا به موضوعی عمومی بپردازند و مسلم است که چنین جمعی نخواهد توانست و یا نباید که بتواند بدان چه که مأموریت یافته است به‌درستی بپردازد. 
فرض کنید که با عنایت به نزدیکی انتخابات ریاست‌جمهوری و شوراها جمعی به فراخور حال از تعدادی مردم ساکن در محلی دعوت نموده باشند که برای تعیین نوع و نحوه مشارکت در انتخابات و نحوه حمایت از کاندیداها حرف بزنند و به انتخاب دست ببرند حال اگر در این جمع عده‌ای با اعتقاد به نظم و برنامه بخواهند امور را پیش ببرند و عده‌ای دیگر بخواهند با شوخی و بذله‌گویی حتی اگر در نقد دولت قبل و شورای گذشته باشد حال و هوا در آن مجموعه چگونه خواهد بود آیا جز این خواهد بود که در این جمع قیل‌وقال بسیار و تصمیم و انتخاب ناممکن خواهد شد؟ بله یقیناً همه ما با چنین نشست‌هایی آشنایی داریم و شوربختانه با چنین نشست‌هایی نتوانسته‌ایم در انتخاب مخصوصاً نمایندگان خود به توفیقی دست پیدا کنیم. 
چند روز پیش بنا به دعوت در جلسه‌ای حضور یافتم که برای بحث و گفتگو در نحوه مشارکت در انتخابات شورای شهر گرد هم آمده بودند در این جلسه که شفاف‌ترین و روشن‌ترین مصداق محفل بود همه در یک فهم مشترک بودند و آن اینکه باید برای شورا افراد زبده و کار آشنایی انتخاب کرد اما چیزی که این اشتراک را به حاشیه می‌برد این مسئله بود که کسی به حرف دیگری گوش نمی‌داد و هر کس حرف خودش را می‌زد یکی می‌گفت شورا نمی‌تواند کاری بکند دیگری می‌گفت شورا تنها محلی برای منافع نمایندگان آن است و قس‌علی‌هذا و آنچه که البته در این میانه پرغوغا بر زمین مانده بود این بود که بااین‌همه منفی‌نگری و بی‌اعتمادی چرا این جمع دریک جا جمع شده و خود را مکلف می‌یافت که از افرادی حمایت کند؟
همان‌طور که قبلاً گفته شد برای تعالی جامعه این چرخه باید وجود و ادامه داشته باشد سرمایه اجتماعی - تداوم اجتماعی - هنجارهای جدید - سرمایه اجتماعی جدید و انباشته حال اگر سرمایه اجتماعی را محصول نهایی مطالعه وسیع، تردید علمی، علاقه و کاوش پیگیر بدانیم که برای حل مشکلات و بهبود شرایط به دست آمده است قطعبه‌یقین باید تداوم اجتماعی را نوعی ابرام و اصرار بر مطالعه وسیع، تردید علمی، علاقه و کاوش پیگیر دانست که منتهی به اصول و تعاریف روشن و تعهدآور و یا الزامی می‌شود که با اعتصام بدان می‌توان سرمایه اجتماعی انباشته و یا حتی جدیدی را تولید کرد دوستان ممکن است که به این تصور و یا ذهنیت برسند که چه نیازی به این است که ما در شرایط فعلی جامعه به چنین مباحثی بپردازیم و یا وقت خود را صرف این نکته بکنیم که اساساً آیا ما سرمایه‌ای به نام سرمایه اجتماعی که حاصل مطالعه وسیع، تردید علمی، علاقه و کاوش پیگیر ما در ادوار گذشته باشد داریم که اگر داریم آن را در کجا و برای چه کاری انباشته داشته‌ایم؟
در پاسخ به این سؤال لازم است که به عرض دوستان برسانم که همه مشکلات موجود در جامعه امروزین ما ریشه در این دارد که وقت و حوصله توجه به چنین مباحثی را نداریم و حتی با آنان که می‌خواهند ما را وارد در این وادی کنند به‌نوعی قهرآمیز و انگیزه‌کش رفتار می‌کنیم وگرنه اگر باور می‌کردیم که برای کسب توفیق در همه زمینه‌های زیستی - اجتماعی نیاز به این نکته است که حقیقت که در اصل همان چیزی است که باید باشد مکشوف گردد و تـحقیق همان آشکارسازی واقعیت و نتیجه حصول کشفیات یا حقایق است آنگاه بر ما واجب می‌شد تا ببینیم که برای انجام چه سطحی از امور و فعالیت‌ها خود را ملزم به تحقیق می‌دانیم!!!
برای حسی‌تر شدن فضا اجازه بدهید کمی به نحوه عمل انسان ورود کنیم و به این نکته اشاره بکنیم که تعیین موضع و نحوه برخورد انسان با مشکلات و نیازهای خود در قالب سه واقعیت شکل می‌گیرد 
1- مسائل لاینحل و یا مشکلات و گرفتاری‌های بغرنج 
2- نتایج عملی نیازمند به اصلاح 
3- نیازمندی‌های حاصل از تغییر نگاه و یا به قولی اهداف جدید 
یعنی اگر همین امروز به صحن علنی جامعه توجه شود ما با این سه وجه از شرایطی که ما را در احاطه خود گرفته است مواجهیم و خود را محتاج پژوهش و تحقیق می‌دانیم زیراکه پژوهش و تحقیق عملاً در راستای حل مشکلات لاینحل، اصلاح نگرش‌ها و روش‌ها و بهبود ساختار و در نهایت رهگشای اهداف جدید توسعه‌ای به انجام می‌رسد و شوربختانه ما با هیچ‌یک از این موارد هم‌راستایی نداریم یعنی نه مشکل لاینحل داریم ازآن‌جهت که اگر هم باشد به‌سادگی از کنار آن گذر می‌کنیم نه حسابرسی و مؤاخذه‌ای از خود می‌کنیم تا ببینیم که چه اشکالی در مواضع و اقدامات ما بوده تا با اصلاح آنها دنبال تغییر و بهبود در روش‌ها و عملکردها باشیم و درنهایت آنجایی که عملی مصادف با نگرش و روش در قالب ساختار نداشته‌ایم و به قولی هدفی را دنبال نمی‌کرده‌ایم و هرآنچه که به دست آورده‌ایم مطلوب تشخیص می‌دهیم مطمئناً هدف جدید و افق روشنی در مقابلمان واقع نمی‌شود تا برای موفقیت در آن خود را نیازمند به اکتشاف بدانیم و از این روست که گویی همه چیزمان ساکن است و زمان و تحولات در آن ملموس نیست وگرنه اگر زمان را در می‌یافتیم و با مقتضیات آن همراه می‌شدیم قطعبه‌یقین امروز تسلسل و تداومی در امورمان دیده می‌شد و با اتمام هر برنامه‌ای هنجارهای جدیدی تعریف می‌گردید و نهادینه می‌شد که می‌توانست تغییر در نگرش‌ها و ساختارها را الزامی و قابل تحمل بنماید و مسیر توسعه را هموار و همراهی و همکاری در آن را قابل تحمل و منعطف بنماید.
(ادامه دارد)

http://eradehmellat.ir/fa/News/296/ما-محکومیم-به‌روز-آمدی،-توسعه-اتحاد-و-گفتگو-3
بستن   چاپ