بیایید سیاست را از مجرای ماهیت منافعمان تفسیر و تدوین کنیم
چهارشنبه 7 تير 1402 - 09:59:39

واقعیت دردناکی خواهد بود این موضوع که ما از ترس گرگ، سگ را به پشتمان ببندیم و دردناکتر از آن اینکه در پاسخ به انتقاد کسانی که بیان می‌کنند بجای آویختنِ سگ بهتر است که به خودمان متکی باشیم، به قهر و غضب بگوییم که خیر. امروز در جهانی دو قطبی زیست می‌کنیم و لاجرم باید در یکی از این دو قطب خود را جای بدهیم. و با این طرز تلقی به تعریف و کدگذاری منافع ملی‌مان اقدام کنیم. امروز جهان در دو قطب (البته از منظر ما، نه بر مبنای و اقعیت‌های جهانی) استوار شده است که یکی از آنها را شیطان بزرگ، رهبری و هدایت می‌کند و دومی هم در تیول چین، بی‌توجه به بسیاری از استانداردها و دور از تعهدات اخلاقی. من فکر می‌کنم در برابر چین، شیطان بزرگ بسیار شرف داشته باشد. حال باید چه کرد و چگونه خود را از غلطیدن در این منجلاب و زیر یوغ رفتن نجات داد.
پاسخ، بازگشت و تعریف دوباره معیارهای ارزشی با موضوع ماهیت خودمان و فهم منافع ملی، از این محل است. برای این کار ضرورت ایجاب می‌کند که به این پرسش پاسخ دهیم که منظورمان از مقابله و مواجهه با طاغوت و برپایی انقلاب و نظام جمهوری اسلامی چه بود؟ قطع به یقین در این مقابله ما به سئوال‌های متعددی از چیستی انقلاب پاسخ داده بودیم که مردم با ما همراه شدند و انقلاب را به پیروزی رساندند. مثلا در موضوع استقلال ما بعد از کش و قوس فراوان با خودمان به این نتیجه رسیده بودیم که استقلال را تنها می‌توان در قطع وابستگی به شرق و غرب بدست آورد حال اگر بعد چهل سال به خودمان و مطالبه‌های استقلال‌طلبانه برگردیم، کدام کار و اقدام ما نشانگر آن است که هم از غرب و هم از شرق کنده شده و به خودمان متکی شده‌ایم؟ در پاسخ، به جرات می‌توان گفت نه تنها بافت اقتصاد صنعتی و آموزشی‌مان نسبت به غرب را اصلاح نکرده‌ایم، بلکه اجازه  و مجال ریشه‌زدن به شرق داده‌ایم. یعنی از چاله درآمده و دقیقا به چاه افتاده‌ایم و دلیل این مهم هم در این بوده که ما بجای تقویت درونی از طریق بازسازی و احیای زیرساخت‌های آموزشی و اقتصادی همه موجودیت خودمان را به واردات و آنهم بدون تعریف استاندارد و نُرم‌های مطابق با شرایط و نیازهای خود گره زده‌ایم و از این روست که امروز بازارمان پر شده از اجناس بنجل چینی، ویتنامی و... در حالی که بسیاری از آنها را می توانیم خودمان تولید کنیم. حال سئوال این است که ما در کجای کار اشتباه کرده‌ایم و یا کدام ارزش و معیار مطلوب را فراموش کرده و بکار نبسته‌ایم. 
به اعتقاد من تمام مشکلات ما برمی‌گردد به مسئله به حاشیه‌بردن شعار و میثاق ملی که با عنوان آزادی و جمهوری آنرا سر دادیم. آزادی در این که مردم حدی از مطلوب‌ها و مطالبات واقع‌بینانه را مد نظر گیرند و تصمیم‌گیرندگان آنچه را که بر مصلحت و منفعت کلی جامعه است، استخراج کنند و اجرایی نمایند. ممکن است دوستان بفرمایند که تاکنون همه امور بر این منوال بوده و آنچه در کرسی‌های مجلس و نمایندگی شاهدش هستیم، ماحصل انتخاب مردم است. پس اگر مشکلی هست باید به انتخاب مردم مراجعه شود. در این گفته حقیقتی هست که باید بدان گردن نهاد و عیب را در نزد مردم و در نحوه انتخاب آنها جستجو کرد، البته با این تکمله که چه شده است که تمام انتخاب‌های مردم در طول سال‌های پس از انقلاب، غلط بوده است؟ مطمئنا غلط‌بودن انتخاب و نتیجه ندادن آن به دو نکته بازمی‌گردد. یک اینکه روش انتخاب درست نبوده است و دوم اینکه فرهنگ مشارکت به شکل علمی تالیف و تفسیر نشده است و گرنه مردمی که انقلاب کرده و آن را به پیروزی رسانده‌اند، توان انتخاب نماینده را نیز داشته‌اند. روش انتخابی را که شورای نگهبان به‌هم زده است و موازین و استانداردهای ناموجهی که اعمال کرده و فرهنگ مشارکت را نظام سیاسی مختل ساخته و با خودی و غیرخودی کردن، مردم را به حاشیه رانده تا جایی که از محل دخالت نظام سیاسی و شورای نگهبان کار به جایی رسیده که فردی می‌تواند با چند هزار رای به مجلس برود و یا با چند میلیون رای ریاست جمهور شود. این در حالیست که نماینده واقعی مجلس باید چند ده هزار رای و ریاست جمهور چند ده میلیون رای داشته باشد. روشن و مشخص است که تصمیم استخراج‌شده از مجموعه چنین نمایندگان و چنان ریاست‌جمهوری، همینی خواهد شد که در جامعه مشاهده می‌کنیم. جمعیتی متفرق و دقیقا متضاد و مخالف هم که نه می‌شنود و نه تامل و تدبر دارد.

حسن اسدی

http://eradehmellat.ir/fa/News/3234/بیایید-سیاست-را-از-مجرای-ماهیت-منافعمان-تفسیر-و-تدوین-کنیم
بستن   چاپ