سیدعطا تقوی‌اصل، استاد دانشگاه و کارشناس علوم سیاسی در گفت‌وگو با اراده ملت تشریح کرد:
چرا دموکراسی در خاورمیانه پا نمی‌گیرد
چهارشنبه 28 تير 1402 - 16:12:47

اراده ملت، فائزه صدر: حاکمیت‌ها در بیشتر کشورهای منطقه خودکامه و مستبد هستند. ملت‌های منطقه در طول تاریخ بارها و بارها علیه استبداد حاکمان خود قیام کرده‌اند. بعضاً دولت‌هایی مردمی تشکیل شده و این جوامع هم انتخابات را تجربه کرده‌اند اما آنچه در ادامه رخ داده نشان‌می‌دهد عمر دموکراسی در خاورمیانه چندان طولانی نیست. اراده ملت در گفت و گویی با سید عطا تقوی اصل به بررسی این موضوع پرداخته که در ادامه می‌خوانید:

چرا نمی‌توان در عموم کشورهای اسلامی شاهد دموکراسی فراگیری بود که در خدمت منافع جامعه باشد؟
تحقق دموکراسی و اینکه دموکراسی منجر به تحولاتی اساسی در همه حوزه‌ها گردد، به پیش زمینه و پیش شرط‌هایی جامعه شناختی در جامعه نیاز دارد. به این معنا که جامعه هم از نظر اعتقادی و هم از نظر باورهای شخصی شرایط تحقق دموکراسی را داشته‌باشد.
دموکراسی امری دستوری نیست. حتی نمی‌توان گفت دموکراسی را می‌شود با برگزاری یک انتخابات محقق کرد. تحقق دموکراسی امری تدریجی و ظریف است و در طول زمان در ذهن، رفتار و کردار تک تک افراد جامعه نهادینه می‌شود.
تنها با این روند تدریجی و زمان‌بر در ابعاد فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی می‌توان یک جامعه را دموکراتیزه کرد. وگرنه نه می‌شود دموکراسی را وارد کرد و نه می‌توان با انتخاباتی حداکثری، حکومت به شیوه دموکراسی را آغاز کرد.
در طول تاریخ برداشت‌های زیادی از دین اسلام در جوامع بازتولید شده‌است. بسیاری از این نسخه‌ها شیوه اصلی اسلام نیستند و با تحقق دموکراسی زاویه دارند. اگر دیدگاه‌های پیامبر اسلام مورد مطالعه قرار بگیرد می‌توان جهان‌بینی منطبق با قواعد دموکراسی را از شیوه اداره جامعه مسلمین توسط ایشان استخراج کرد.
وقتی می‌خواهید دموکراسی را در جامعه‌ای محقق کنید باید روی اصول کلی آن جامعه توافق کنید و همه بر این توافق پایبند باشند. در دموکراسی ادبیات این نیست که "من چنین اعتقادی دارم" یا "من اینطور فکر می‌کنم". با "من" نمی‌توان دموکراتیک بود. هر زمان در کشورهای اسلامی "من اعتقاد دارم" ها کنار رفت و سطحی از قراردادها و توافقات اجتماعی حکم‌فرما شد می‌توان گفت جوامع اسلامی هم در مسیر دموکراسی حرکت می‌کنند.

آیا می‌توان وقایع سال 88 در ایران را یک نمونه از شکست دموکراسی خواهی بدانیم؟
نه، وقایع سال 88 از جنس دیگری است. اتفاقاً در میان کشورهای اسلامی منطقه، ایران از جمله جوامعی است که در مقایسه با سایر کشورها بستر اجتماعی مساعدتری برای پذیرش دموکراسی دارد. جامعه ایران در سال 88 و به‌ویژه در وقایع سال گذشته دموکراسی خواه‌ی خود را نشان داد.
بهترین مثال در منطقه انتخابات مصر بعد از انقلاب عربی است. محمد مرسی در سال 2011 در انتخاباتی کاملاً دموکراتیک در مصر به مقام ریاست جمهوری رسید ولی خروجی این رأی حداکثری و انتخابات دموکراتیک به زندانی شدن محمد مرسی ختم شد. یکی از دلایل مهم این اتفاق عدم وجود بسترهای اجتماعی برای استقرار دموکراسی در مصر بود.
اگر امروز در جهان اسلام بسترهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی لازم برای پذیرش دموکراسی و حکومت مردمی فراهم نیست و با حکومت‌های بسته‌ای روبه‌رو هستیم، دلایل زیادی را می‌توان برشمرد.
مثلاً در حوزه اقتصادی باید اشاره کرد که بیشتر این حکومت‌ها برای اداره کشور به مالیات وابسته نیستند و با فروش نفت و گاز منابع مالی مورد نیازشان را به‌دست می‌آورند. وقتی حکومت خودش کارفرما است، پاسخ‌گوی مردم‌اش نخواهد بود.
از سویی عامل مذهب هم باید در نظر گرفته شود. تعابیر و تفاسیر مختلفی از دین اسلام در این کشورها وجود دارد که بعضاً قرائت‌ها سخت‌گیرانه است و نگاهی از بالا به پایین نسبت به جامعه وجود دارد. از این رو حداقل تا یک دهه نمی‌توان امیدوار بود که دموکراسی تمام عیاری در کشورهای جهان اسلام برقرار شود.
متأسفانه باید به این نکته نیز اشاره کرد که بخش عمده‌ای از رهبران کشورهای اسلامی توانمندی لازم برای سیاست ورزی را ندارند. این طیف عموماً در رشته‌هایی غیر از رشته‌های علوم انسانی تحصیل‌کرده‌اند.
بیشتر رهبران سیاسی در منطقه مهندسان یا پزشکان جوامع خود بودند که درکی علمی و آکادمیک از تحولات اجتماعی نداشتند و در برهه‌های حساس ظرافت‌ها و پیچیدگی‌های جامعه شناختی را تشخیص ندادند. این طیف با حرکت‌هایی آرمان‌گرایانه به‌دنبال دموکراسی رفتند و عموماً ناکام ماندند.

با توجه به الگو برداری کشورهای منطقه از توسعه اقتصادی چین، آیا می‌توان گفت کشورهای اسلامی به‌سمت شیوه حکمرانی اقتدارگرا، غیر دموکراتیک ولی همراه با آزادی‌های اجتماعی و روابط گسترده با جهان خواهند رفت؟
اگر امروز راه چین در منطقه دنبال می‌شود و متوجه الگو برداری کشورهای اسلامی از حکمرانی در پکن هستیم به ما نشان‌می‌دهد که تلاش‌ها به‌سمت توسعه و مدرنیته عموماً در کشورهای اسلامی منطقه به شکست خورده ولی میل و اراده آن هنوز وجود دارد. الگوی چین در زمان ماهاتمیر محمد در مالزی امتحان شد و امروز عربستان این الگو را پیاده کرده است.
دموکراسی مبنای توسعه است اما چین یک استثنا است. چین کشوری بدون دموکراسی است ولی کاملاً توسعه یافته‌است. اگرچه چین به ساز و کار دموکراتیک پایبند نبوده ولی ابزارهای لازم برای توسعه را فراهم کرده است. از جمله این ابزارها می‌توان به امنیت، اقتصاد آزاد و روابط گسترده در حوزه سیاست خارجی اشاره کرد. توجه به الگوی توسعه در چین باعث شده در داخل کشور ما هم این ایده مطرح شود که شاید حکومتی اقتدار گرا بهتر از حکومتی دموکراتیک بتواند شاخص‌ها را بهبود ببخشد.
در کشورهای اسلامی با مدل‌های گوناگونی از حکومت روبه‌رو هستیم که هر کدام ویژگی‌ها خاص خود را دارند. در مصر و پاکستان نظامیان دخالت بالایی در حاکمیت دارند. در پاکستان بستر دموکراتیک بسیار ضعیف است و ارتش مستعد کودتا است. در ایران نزدیک به یک قرن از جنبش تنباکو تا انقلاب اسلامی، دموکراسی تمرین شده تنها کشور اسلامی منطقه که توانسته در دموکراسی خواه‌ی از ایران پیش بیفتد ترکیه است.
در ترکیه هم وضعیت به همین صورت بود و نظامیان قدرت برتر بودند، ولی اردوغان ریسک کرد و تا سرنگونی پیش رفت اما موفق شد دست نظامیان را از تصمیمات سیاسی کوتاه کند و دموکراسی مدیریت شده‌ای را به اجرا بگذارد. در عربستان حکومت در دست یک قبیله است. در امارات نیز مدل حکومتی به همین صورت است.
می‌توان به حرکت این کشورها در الگو برداری از مدل توسعه چین امیدوار بود چون این توسعه نهایتاً در میان مدت و دراز مدت می‌تواند منجر به تحقق دموکراسی برای این کشورها شود.

فائزه صدر 


http://eradehmellat.ir/fa/News/3285/چرا-دموکراسی-در-خاورمیانه-پا-نمی‌گیرد
بستن   چاپ