بزرگنمایی:
بر اساس دیدگاه و فرضیه انتخابشده در این مقاله پیامدهای نوگرائی، یکی از اصلیترین عوامل بروز و ظهور بنیادگرائی بوده است بدین معنا که اندیشه بنیادگرائی که از دیرباز در جوامع سنتی وجود داشته و با به میدان آمدن گفتمان نوگرائی و به چالش طلبیدن بنیانهای اندیشه بنیادگرائی که در محاق رفته بود آنان را به مبارزه طلبید و پرده از چهره آن برداشت و آن را به آفتاب افکند و در عرصه قضاوت و داوری مردم نهاد.
ازجمله اسباب و عوامل که عبارتاند از عصبیت قومی، نبود مردمسالاری؛ نهادها و مؤلفههای جامعه مدنی و همچنین نبود تحصیلات متعارف دانشگاهی را میتوان در شکلگیری بنیادگرایان نام برد. که بر همین اساس جوامعی که با عناصر و عوامل فوق فاصله دارند و کمتر با مبانی فلسفی روز آشنا هستند را میتوانیم معیار خیزش بنیادگرائی در آن جوامع محسوب نماییم.
بنابراین؛ پژوهشگران اغلب بر آناند که جوهره حرکت بنیادگرائی را نوعی اعتراض به این روند نوگرائی و تأثیرات وسیع گفتمان عقلانیت را در عرصه اجتماعی – فرهنگی – سیاسی و اقتصادی آن بر جوامع تحلیل نمایند.
عنصر و خط جدایش این دو گفتمان عنصر فربهی بنام دریای عقلانیت است که با افکندن گوهرهایی به دامان آدمیان این عالم، بر چیرگی آنان بر بنیادگرائی افزود و بشر امروز همچنان در کسب این گوهرهای ناب در دل این دریای متلاطم بیقراری میکند. و به قوت عقل خویش توانسته است تأثیرات بالقوه و بالفعلی را به جهان امروز عرضه نماید.
عنصر عقل همواره مطعون بنیادگرایان بوده است و اگر قرار باشد نسبت و رابطه عقلانیت را در بنیادگرائی موردبحث قرار دهیم باید ورود عقل به عرصه بنیادگرائی را از نظر آنان همیشه مشکوک تلقی کنیم از نظر بنیادگرایان استقلال عقل هیچگاه قابلقبول نبوده است این بود که حداکثر جایی که به عقل میدادند عبارت بود از فهمیدن و درک کردن تعالیمی که بنیادگرایان باور میداشتهاند و آن را عرضه میکردند.
آنان انتظار داشتند و دارند که اگر چیزی در حد قوه فهمیدن نبود باید آدمیان تهمت را به خود بنهند نه بر تعالیمی که اساس تفکر بنیادگرائی را شکل میداد و لذا شأن و مرتبهای بیشتر از آن برای عقل قائل نبودند. عقل کشفی و عقل نقدی در بنیادگرائی موضوعیتی نداشت و عمو ما تعطیل بود و بستر و استعداد و امکان رشد را برای خود مهیا نمیدید.
عقل کشفی یعنی عقلی که منبع مستقلی برای کشف باشد و بتواند خود بجوشد و اندیشههای تازهای را برای خود استخراج نماید و راه سعادت را هم؛ خود بجوید و هم اینکه به دیگران بشناساند. عقل نقدی عبارت است از عقلی که در مقابل مکتشفات خود و دیگران به نقد بپردازد و به پیراستگی و آفتزدایی آن اهتمام بورزد.
عقل کشفی بهمنزله یک منبع کاشف و عقل نقدی بهعنوان یک قوه ناقد در نزد بنیادگرایان مقبول نمیافتد درصورتیکه این نظریه نقطه عزیمت بررسی و تحلیل نحلهها و تبار فکری اندیشهها را تشکیل میدهد.