هفتهنامه اراده ملت گزارش میدهد
روزی 150 هزار تومان برای شیشهپاککنهای سر چهارراه!
اندیشه
بزرگنمایی:
اگر بخواهیم مثالی واضح در این مورد بزنیم پول دادن به این بچههای کار مانند دادن مواد مخدر به یک فرد معتاد میشود. شما در ظاهر حال فرد را در لحظهای خوب کردید اما در بلندمدت آن را گرفتار در منجلابی کردید که شاید خود متوجه آن نیست.
به گزارش سرویس اجتماعی هفتهنامه اراده ملت روزانه مشاغل کاذب در سطح شهر بهخصوص در کلانشهرها رو به گسترش است. مشاغلی عمده دلیل افزایش آنها وضعیت بد اقتصادی است. افزایش اینگونه درآمدزاییها نهتنها برای وجهه شهر بسیار زشت و جلوه بصری نامناسبی دارد بلکه میتواند اقتصاد خرد را دچار یک بحران بکند.
اینگونه مسائل را میتوان در دو بعد روانشناسی و اقتصادی تحلیل کرد. هیچ اقتصاددانی نیست که ناامیدی و بیاعتمادی جامعه نسبت به تدابیر دولت را مؤثرترین عامل تخریب و فروپاشی یک اقتصاد نداند. با نگاهی ریزبینانه در سطح شهر هرزمانی که مشاغل کاذب برای یک عده که شاید وظیفه آنها کسب درآمد نباشد میتواند بهراحتی جلوه بصری شهر را به نحوی تغییر دهد که مردم آن جامعه با نگاه به این قشر دائماً برایشان سؤال پیش میآید که چرا ما باید به این اندازه فقیر داشته باشیم؟ چرا این کودکان بهجای مدرسه و درس خواندن بر سر چهارراه کار میکنند؟ چرا سالمندانی که شاید سالهاست از زمان بازنشستگی آنها گذشته بر سر چهارراهها تکدی گری میکنند؟ این سؤالها وقتی در ذهن عموم مردم یک جامعه شکل بگیر میتواند پاسخهایی به همراه داشته باشد که نتایجی ویرانکننده برای سطح اعتماد عمومی دارد. اساساً مردم جامعه ما مردمی احساسی هستند و بهدوراز دلایل منطقی قضاوت کرده و تقصیر را به گردن فرد یا افرادی میگذارند که شاید هیچ ربطی به آن فرد یا گروه نداشته باشد اما اعتماد عمومی تخریب میشود. مادامیکه این اعتماد کاهش یابد و یا بدتر از آن از بین برود مردم آن جامعه برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور با دولت همکاری نکرده و اوضاع وخیمتر میشود. تصور کنید پویشی در کشور توسط دولت به راه بیفتد که مردم تنها از کالاهای داخلی استفاده کنند، یا مثلاً برای بهبود وضعیت اقتصادی مردم مالیاتهای خود را بهموقع پرداخت کنند مسلماً عدم همکاری مردم در دو نمونه ذکرشده میتواند تبعات اقتصادی زیادی داشته باشد. حال به کمی برگشت به عقب خواهیم فهمید که جلوههای نامطلوب بصری در سطح شهر میتواند چه حاصلی برای اقتصاد کلان کشور داشته باشد.
اما مشاغل کاذب دارای بعد اقتصادی نیز هستند. این روزها به دلیل عدم ثبات قیمتها در بازار و روند رو به رشد تعطیلی کسبوکارهای کوچک بیکاری بیشازپیش به چشم میخورد. لذا زمانی که ما در سطح شهر گشت میزنیم شاهد چه شغلهای کاذبی میشویم. شغلیهایی که با اندک سرمایهای حقوق شهروندی کسبه آن محل و مردم را زیر پا گذاشته و تنها به فکر درآمدزایی خود است. هرچند نمیتوان به آن فرد هم خورده گرفت چراکه در اولین گام در مبارزه با آن فرد خاطی این سؤال را میکند که چکار کنم؟ ندارم.. بروم دزدی؟ از مشاغل کاذبی که این روزها برای کودکان کار بهخصوص افزایش بسیار چشمگیری داشته پاک کردن شیشههای خودروبر سرا چهارراهها است. طبق آمار میدانی که ما دریافت کردیم هر شیشهپاککنی که از صبح زود تا آخر شبکار میکند درآمدی از 120 هزار تا 150 هزار تومان دارد. حال پرسش اینجاست با این درآمد چگونه باید انتظار داشت که این شغل کاذب افزایش پیدا نکند؟ متأسفانه مردم جامعه به خیال خود با پرداخت پول به این بچههای کار آنان و صاحبان سودجوی آنها را ترغیب میکنند تا به این کار ادامه دهند. اگر بخواهیم مثالی واضح در این مورد بزنیم پول دادند به این بچههای کار مانند دادن مواد مخدر به یک فرد معتاد میشود. شما در ظاهر حال فرد را در لحظهای خوب کردید اما در بلندمدت آن را گرفتار در منجلابی کردید که شاید خود متوجه آن نیست. کمک نکردن به این کودکان میتواند در وهله اول به خود آنها بیاموزد که این راه کسب درآمد راه مناسبی نیست و در وهله دوم به صاحبان این کودکان میفهماند که دیگر سودجویی از این کودکان فایدهای ندارد و باید خود کمر همت ببندد برای کسب درآمد.