حسین نجاری

نهنگی که خواب دریا را برآشفت اندیشه

نهنگی که خواب دریا را برآشفت

  بزرگنمایی:
غولی که خود را از عمق قرن رفته بیرون کشید و در آستانه سده جدید به خواب ابدی رفت، گویا می‌خواهد به ما بگوید من با شما وارد قرن جدید شدم و شانه‌به‌شانه شما از سد سده عبور کردم، حالا چه قدر و تا کجا خیلی مهم نیست، مهم نفس گذشتن از مرزها و معاصریت است.

غولی که خود را از عمق قرن رفته بیرون کشید و در آستانه سده جدید به خواب ابدی رفت، گویا می‌خواهد به ما بگوید من با شما وارد قرن جدید شدم و شانه‌به‌شانه شما از سد سده عبور کردم، حالا چه قدر و تا کجا خیلی مهم نیست، مهم نفس گذشتن از مرزها و معاصریت است. آخر او از همان سال‌های دور، در مرز و محدوده‌ای نگنجیده و تن به هیچ قیدوبندی نداده و زنجیرهای سلطه را دیوانه‌وار در هم گسیخته بود. او که جز با عصیان نزیست و چون دریایی متلاطم مدام مشت بر صخره‌ها کوفت تا موانع را مقتدرانه فروبریزد و گامی به آن‌سوی مرزها بگذارد.
براهنی در ذهن من آن غولی است که پنجه در پنجه بسیارانی از سنت‌گرایان افکنده و آن‌ها را به زمین انداخته است. از خانلری گرفته تا توللی و ابتهاج و کسرایی و مشیری و غیره از دم تیغ تندوتیز نقادی او گذشته‌اند. براهنی هم باسواد بود هم بی‌ملاحظه. هم شعرشناس بود هم شهرآشوب. هیچ سنت‌گرای پرمدعایی را یاری مقاومت در جبهه قدرتمند او نبود. او در یک جبهه فراگیر با تمامی پتانسیل‌هایش یک امریکای منفرد بود، مسلح به دانش و قدرت نظری. هم در اندیشه‌ورزی و نقد ادبی نظیری نداشت، هم در عرصه شعر جریان‌ساز بود و هم در ساحت داستان‌نویسی پرچمی بلند برافراشته بود. 
براهنی منتالیتی (ظرفیت فکری) نقد ادبی ما را دگرگون کرد. او بنیان‌گذار نقد ادبی مدرن در ایران است و نیز از جهتی رهبری شعر زبان با اوست، همچنین در سپهر داستان‌نویسی نیز شیفتگان جوان و بزرگی دارد که از نشانه‌های فرزانگی و فتح ادبی اوست.
براهنی ذهن نقاد و چالشگری داشت و جان‌های شیفته و شعورمند را جانانه به‌سوی خود می‌کشاند. او به ما آموخت نقد، ژانری مستقل است. محملی است برای اندیشیدن و آفریدن. با نقد می‌توان جهان ناشناخته‌ای را کشف کرد که حتی آفرینش‌گر اثر از آن آگاهی ندارد. براهنی عمری در راه روشنگری گلو پاره کرد تا ادبیات ما در مسیر درست خود قرار بگیرد. او نگاهی نژاده داشت و در نقدهایش امر غایب را در آثار ادبی آشکار می‌کرد.
براهنی می‌دانست نقد ادبی، هم معاصر کردن گذشته است هم کهنه نمودن معاصر، بنابراین همان قدر که در نقد و نکوهش جریان گذشته‌گرای شعر معاصر و شاعرانی که آن‌ها را مربع مرگ نامید، کوشید، در تثبیت جریان بالنده و نوگرای شعر معاصر سنگ تمام گذاشت. براهنی نگاه و نظریه نیما را خوب فهمیده بود و در تعریف شاملو و فروغ و حتی اخوان کم نگذاشت. او در هر جا و هر سخنی که صحبت از شعر معاصر شده است، شاعران هم‌کیش خود را ستوده است، اگرچه آن‌ها در ستایش براهنی حرف چندانی نزده‌اند. فروغ البته فرصت چندانی نیافت و در عصر نیما نیز براهنی نوجوانی ناشناخته بود. بااین‌همه براهنی از حیث معرفت‌شناسی در تبیین تئوری نیما و معرفی شعر معاصر و پیشوایان راستین آن، بیشتر از هرکسی کوشید و با اندیشه آوانگارد خود این طیف و تبار را هنرمندانه همراهی کرد. او در ادامه اگرچه صف خود را از نیما نیز جدا کرد و در خطاب به پروانه‌ها نغمه دیگری سر داد و آشکارا صیحه زد که من دیگر شاعر نیمایی نیستم. «وقتی خود نیما، نیمایی نیست، چرا من بگویم نیمایی هستم و به‌رغم اینکه در پاره‌ای موارد جدی ممکن است به نیما نزدیک باشم». ولی او گفت: موقعی که غیرنیمایی هستم، شاعرم.
او در هر زمان که فرصت دست داده در باب زبان سخن گفته است و زبان را نه فقط یک وسیله در شعر که هدف دانسته است. او خطاب به پروانه‌ها را عصیان علیه تمام قراردادهایی می‌داند که در زبان فارسی به شعر فارسی و حتی شعر نیمایی تحمیل‌شده است.
براهنی معتقد است شاعر واقعی کسی است که با اجرای شعر خود، تئوری‌های همه، من‌جمله تئوری خود او از عمل شاعری را، به زیر سؤال ببرد. پرواضح است که براهنی کنشگری سرکش و سکونت ستیز است و شاعری است که از خودش هم عبور می‌کند، او چگونه می‌تواند در ایستگاه‌های گذشته باقی بماند! او بعد از مرگ نیز در حال صیرورت و شدن است و جریان فکری خود را پیش می‌برد، چه اینکه با او همدل باشیم، چه نباشیم.
باید اعتراف کنم که من با تعداد کمی از شعرهای او توانسته‌ام علقه و ارتباط وثیقی داشته باشم، زیرا سلیقه من سازگاری چندانی با گونه شعری او ندارد ولی این را می‌دانم او در ژانر شعر زبان، صدا و سخن تازه‌ای دارد و باید آن را جدی گرفت که یکی از جریان‌های قدرتمند شعر امروز فارسی است. تراز معرفتی و اندیشگی ادبی او بسیار فراتر از حلقه یاران و همفکران اوست. به عبارتی مخالفانش نیز شمع‌های خود را از شعله‌های کوره او برافروخته‌اند. مخالفانی که انشعاباتشان از منابع معرفتی ایشان غیرقابل‌انکار است.
براهنی شاعری نوگرا و بی‌پرواست. او در هر اثری که خلق می‌کند، خود را می‌آفریند و عمری است که خداوندگار آفرینش خویش است. همچنین او هیچ ابایی ندارد که بگوید غزل گفتن پس از حافظ و در شیوه او فقط یک شوخی عاطفی است و ازاین‌رو او ابتهاج را شاعری شکست‌خورده بداند. اینکه ابتهاج شخصیت بزرگی دارد، جای انکار نیست اما می‌توان با براهنی همدل بود و به شیوه شاملو گفت: عدوی تو نیستم من، انکار توام.


نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield

lastnews

اکثریت جامعه خواهان تغییر است

سالی که نکوست از پیداست

مجلس و مبارزه با فساد

رخداد های منطقه ای و جهانی و رسالت حزبی

انتخابات حزب محور

جنبش زنان ایران

نمایشگاه رسانه ایران

بررسی یک نمونه تاریخی در بازار نیروی کار

مردان سپر آلودگی و تورم

چرخه مدارا

نان خالی را هم از سفره ها برداشتند!

گپی در نمایشگاه مطبوعات

استاد «رضا رضوی» سازنده سرود رسمی حزب اراده ملت ایران (حاما) درگذشت

اخبار جهان 78

تقدیر نامه نمایشگاه رسانه ایران

مشاهدات در 65 درجه جنوبی

آزادی زنان به سبک استالین

درگذشت خالف

سایه سیاست

کاروانسرای ایزد خواست

سرعت قطار تورم در دولت سیزدهم

اولین کتاب از مجموعه سازوکار حزبی به وزارت ارشاد ارسال گردید

حضور نماینده حزب اراده ملت ایران در گفتگوی نخبگان سیاسی دانشگاه تهران

حضور نشریه اراده ملت در بیست و چهارمین نمایشگاه رسانه های ایران

برنامه ریزی حزبی ترجیع بند جلسات دبیران حوزه ها

فلسفیدن در باب دروغ؛ دروغ چرا؟!

انتخابات و دیگر هیچ ...

درباره ما

ایران گربه نبود

راهکارهای اثربخشی مجلس

انتخابات حزب محور (بخش اول)

نقلی از سلسله نشست های گفتگو و اندیشه

تاریخچه مالیات ایران

از نبود ظلم باید نوشت یا از وجود آزادی؟ چیستی عدالت و ظلم!

دولت رانتیر چیست و چه پیآمدهایی دارد؟

بیشتر آسیب های اجتماعی با فقر نسبت پیدا می کنند

کارآمدی مجلس را در گرو حضور شایستگان است

استاد «رضا رضوی» سازنده سرود رسمی حزب اراده ملت ایران (حاما) درگذشت

جهان در هفته ای که گذشت (77)

حضور انتشارات حزب در نمایشگاه کتاب استان هرمزگان

اعضا جدید دفتر سیاسی حزب مشخص شدند

نشریه سازمانی اراده ملت اولین حضور نمایشگاهی خود را تجربه میکند

ابراز نگرانی اعضا هیات دبیران حوزه ها در مورد برنامه 5 ساله حزب

لازم بود یادآوری کنیم

Black white and the greys سیاه سفید و خاکستری ها

آشپزخانه دیکتاتور

شهلا، نخستین ناشر زن ایران

معینی کرمانشاهی

خلیج فارس میزبان مهربانیست

خشکسالی بی سابقه