بزرگنمایی:
اجتماعی بودن انسان از تلاش برای دستیابی به حمایت آغاز میشود و به یافتن ظرفیت و مهارت حمایت از دیگران منتهی میشود. به عبارتی انسان موجودی است که برای اطمینان از تحت حمایت بودن، عضویت در اجتماع را قبول میکند و با گامهای ارتقا و تعالی، به نقطهای میرسد که باید از دیگری حمایت کند. و این دیگری، محدود به افراد نیست و جریانات را نیز شامل میشود.
اجتماعی بودن انسان از تلاش برای دستیابی به حمایت آغاز میشود و به یافتن ظرفیت و مهارت حمایت از دیگران منتهی میشود. به عبارتی انسان موجودی است که برای اطمینان از تحت حمایت بودن، عضویت در اجتماع را قبول میکند و با گامهای ارتقا و تعالی، به نقطهای میرسد که باید از دیگری حمایت کند. و این دیگری، محدود به افراد نیست و جریانات را نیز شامل میشود.
پس درک نیاز شخصی، میتواند محرکی برای تقاضای حمایت باشد و درک نیاز دیگران و توانایی خویش برای کمک، عاملِ حرکت بهسوی حمایتگری خواهد بود؛ اما با همه اهمیتی که در حمایت و حمایتگری میتوان دید، این اهمیت نمیتواند و نباید مستمسکی برای هرگونه حمایتی گردد.
نه دست نیاز به هر سویی و هرکسی درازکردن و نه با بضاعتهای نداشته و مخدوش، به کمک و حمایت شتافتن، هیچکدام مورد تایید نیست!
با این مقدمه ملاحظات و موازین حمایت و هواداری سیاسی کدامند و در این مسیر ما به چه مهماتی توجه کنیم؟
• انتخاب آگاهانه مشی و مرامی که فکر میکنیم میتواند به نیازهای ما پاسخ مثبت دهد زیرا مرامی که نتواند برای نیازهای هواداران خود پاسخی درخور داشته باشد مسلما نخواهد توانست، جذابیت نفوذ در دیگران را فراهم کند.
• گشودگی به نقد و میزان اصلاحپذیری؛ هم در خویش و هم در مرامی که به هواداری و حمایتاش دست میزنیم. مرام و منش مربوطه باید برخوردار از امکان و ظرفیت بحث و مناظره باشد و خودش را در درجاتی از پاسخگویی و اقناع مسئول بداند.
• پرورش نیروهای هوادار؛ که حمایت و هواداری را با شرط و شروط و ملاحظات آن در پیش بگیرند. و در این مسیر، آگاه و توانا و منعطف باشند.
• طراحی مکانیسمی که مانع از رفتار و گفتار غیرمنعطف میشود، آنجا که انعطاف و تحمل شرط گفتگو، تقریب و پیشروی است. لزوم پیشگیری از برخوردهای قهری و بازدارنده در فضای طرح نقدها و کاستیها.
• ممانعت کامل از نوع و نحوه دفاعی که انعطاف و تحمل مرام را زیر سؤال میبرد و با ادبیاتی که از آن موجودیتی را به نمایش میگذارد که حرفی برای گفتن ندارد؛ و این استانداردها زمانی به نشانهها و شاخصهایی برای ارائه تصویری زیبا از مرام تبدیل میشوند که هواداران آن مرام در هر مباحثه و مناظرهای محتوایی غنی با ادبیاتی زیبا را عرضه بدارند نه اینکه از همان ابتدای شروع به گفتگو، با خردهگیری و بدزبانی رقیب را ساکت کنند و شنونده را در این ابهام فروبرند که قرار بود از این گفتگو چه چیزی استخراج شود؟