بزرگنمایی:
تا قرنها، بستنشینی مفاهیمی همچون همجواری، تحصن، و پناهندگی را به ذهنها میرساند که عنصر مشترک در این میان پناهآوردن دادخواهان و افراد تحت تعقیب به مکانی محترم و مقدس بود.
تهیه: سیدمهدی تروهید
تا قرنها، بستنشینی مفاهیمی همچون همجواری، تحصن، و پناهندگی را به ذهنها میرساند که عنصر مشترک در این میان پناهآوردن دادخواهان و افراد تحت تعقیب به مکانی محترم و مقدس بود. متهمان خود را با زنجیر به توپخانهها، کاخ شاه، خانه علما، و یا حتی اصطبل شاه یا اعیان میبستند و تلاش میکردند تا به حرمت آن مکان از خطر و بیعدالتی در امان بمانند.
نبود قوانین مدون و منصفانه و ناامید شدن رعیت از احقاق حقوق خود سبب میشد تا بستنشینی به عنوان راه چارهای برای به تاخیر انداختن در اجرای احکام قضایی مطرح باشد. بستننشینی در مکانهای مقدس در میان یهودیها و بعدها مسلمانان رواج داشت. در فتح مکه، پیامبر اسلام سه مکان را برای ساکنین مکه به عنوان حرم و مکان امن اعلام کرد: هرکس در خانه خویش مانده یا به مسجد رفته و یا به خانه ابوسفیان برود در امان خواهد بود.
در دوران صفویه آرامگاه شیخ صفیالدین اردبیلی دارالامان شناخته میشد. از بالای در مزار او زنجیرهایی آویزان بود و هرکه به آن میآویخت و یا وارد محوطه میشد در امان بود. در مشهد مکانهایی به عنوان بست شناخته میشدند (و میشوند)؛ مانند بست طبرسی و بست قبله. برخی سیاستمداران در دوره قاجار برای افزایش قدرت خود، منزل خود را بست قرار میدادند. مانند سید محمد باقر شفتی فقیه اصفهانی که از شورش علیه حاکم اصفهان حمایت کرد. سپاهی از مخالفان محمدشاه قاجار گرد آمده بود، در خانه او بست مینشست و کسی نمیتوانست متعرض آنان شود. برخی حاکمان -مانند امیرکبیر- سعی در محدودیت و ممنوعیت بستنشینی در مکانهای مذهبی میکردند. این موضوع واکنشهای روحانیت را در پی داشت چرا که به نوعی محدودکردن قدرت نهاد مذهب و روحانیت به شمار میرفت. این محدودیتها سبب شد تا بستنشینی و پناهندگی سیاسی در تلگرافخانهها و سفارتهای خارجی مانند انگلیس، روسیه، فرانسه و عثمانی رواج یابد.
تحصن سیدجمالالدین اسدآبادی در حرم حضرت عبدالعظیم در سال 1269 هفت ماه به طول انجامید. در این مدت او با تشکیل جلساتی و در نتیجه، اجتماعاتی، به انتقاد از سیاستهای حاکم میپرداخت. این تحصن به دستور ناصرالدین شاه شکسته شد. سید جمال مانند مجرمان در بازار گردانده شد و مجبور به ترک کشور شد.
در عهد مظفری و حوادث منتهی به مشروطیت، سنت بستنشینی نقشی مهم ایفا کرد. در تیرماه 1284 علمای تهران راهی حرم حضرت معصومه شدند و از شاه عدالتخانه را خواستند. بستنشینی بیستهزار نفری مردم تهران در سفارت انگلیس از دیگر تحصنهای معروف است. در این دوره بستنشینی باعث میشد تا سیاستمداران علاوه بر این که از خطر دستگیری و آزار و اذیت حکومت در امان میماندند، میتوانستند خواستههای خود را اعلام و تقاضا کنند. در جریان رقابت مشروطهخواهان با مشروعهخواهان، شیخ فضل الله نوری در حرم حضرت عبدالعظیم بست نشست و اعلامیههای خود را منتشر کرد. در دهه بیست دو بستنشینی در دربار نقش مهمی ایفا کرد. در22 دی 1325 سیاستمداران سرشناسی مانند محمد مصدق، سیدمحمدصادق طباطبایی، احمد متین دفتری در اعتراض به روال انتخابات دور پانزدهم مجلس شورای ملی در کاخ مرمر تحصن کردند.
در 25 خرداد 1328 خورشیدی شاه فرمان برگزاری نخستین دورۀ انتخابات مجلس سنا را صادر کرد. حدود یک ماه بعد عبدالحسین هژیر وزیر دربار شد و متن قرارداد الحاقی نفتی معروف به گَس-گُلشائیان را به مجلس ارائه کرد. نگرانی درباره احتمال تصویب این قرارداد در مجلس دوره بعد (یعنی مجلس شانزدهم) و بیاعتمادی درباره دخالت وزارت دربار و دولت در انتخابات سبب شد که پس از اعلامیهی مصدق جمعیت انبوهی جلوی منزل او گرد آمدند. در روز 22 مهر 1328 جمعی از فعالان سیاسی و مدیران رسانهها به رهبری مصدق در اعتراض به روند انتخابات به کاخ شاه مراجعه کردند. این تحصن نیز مانند تحصن سال 1325 بینتیجه بود. خواسته بستنشینان ابطال انتخابات و تعیین دولتی بیطرف و امین برای برگزاری و نظارت بر انتخاباتی آزاد بود. در روز 21 آبان ماه سال 1328 خورشیدی جمع متحصنان به خانه دکتر مصدق رفتند و بیانیهای با نوزده امضا منتشرکردند: محمد مصدق، احمد ملکی (روزنامه ستاره)، محمدحسن کاویانی، کریم سنجابی (حزب ایران)، احمد زیرکزاده(حزب ایران)، عباس خلیلی (روزنامه اقدام)، عمیدی نوری (روزنامه داد)، سیدعلی شایگان(استاد حقوق دانشگاه تهران)، شمس الدین امیر علائی (حزب ایران)، سید محمود نریمان(شهردار تهران و وزیر دورههای مختلف)، ارسلان خلعتبری (عضو هیئت مدیره کانون وکلا)، آیتالله سیدجعفر غروی، ابوالحسن حائریزاده (نماینده چند دوره مجلس و عضو سابق حزب دموکرات قوام)، حسین مکی (نماینده اراک و عضو حزب دموکرات قوام)، مظفر بقائی (حزب زحمتکشان)، عبدالقدیر آزاد خراسانی (عضو سابق حزبهای طرفداران قانون اساسی/استقلال/توده)، محمدرضا جلالی نائینی (روزنامه کشور)، حسین فاطمی (روزنامه باختر امروز)، مشاراعظم (وزیر و نماینده دورههای مختلف).
در روز 13 آبان، هژیر در مسجد سپهسالار از سوی یکی از اعضای فداییان اسلام ترور شد و روز بعد درگذشت. اعتراض نیروهای سیاسی گوناگون و به ویژه جبهۀ ملی به روند انتخابات نتیجه داد و در 19 آبان 1328 قرائت برگههای رای انتخابات در تهران به علت تقلبها و تخلفهای متعدد متوقف و حوزههای انتخابات تعطیل شد. این اتفاق با اعلام حکومت نظامی در کشور همزمان بود و فضای سیاسی بسیار هیجانزده بود. در این زمان جبهه ملی هنوز تشکیلات و اساسنامه مدونی نداشت. در واقع اجماع اجمالی چهرههای سرشناس سیاسی بر سر سه رکن بنیادی باعث تشکیل یک جبهه شده بود: یکم، تجدیدنظر در قانون انتخابات، دوم، تجدیدنظر در قانون مطبوعات، و سوم اصلاح قانون حکومت نظامی.
هدف اعضا از تاسیس این جبهه به این شرح اعلام شد:
-1 جبهۀ ملی از امضاکنندگان اعلامیۀ تحصن و گروههای مختلف ملی طرفدار عدالت اجتماعی و حفظ قانون اساسی تشکیل میشود.
-2 مؤسسان، هیئت مدیرۀ جبهۀ ملی را تشکیل میدهند.
-3 هدف جبهه، ایجاد حکومت ملی از راه تأمین آزادی انتخابات و آزادی افکار است.
-4 هیچ فردی نمیتواند مستقیماً عضو جبهه شود و عضویت به شکل جمعیت است.
عضویت اعضای آبرومند و همینطور ضعف دیگر گروههای سیاسی حاضر در صحنه سیاسی کشور، باعث نفوذ بسیار زیاد جبهه ملی در این مقطع شد. در حالی که اعلام هواداری از عدالت اجتماعی، آزادی، و حقوق ملت در مرام نامهی بسیاری از دیگر احزاب ایرانی این دوره دیده میشود.