سید قائم موسوی

رئیس‌جمهوری نظامی تابو یا عادی؟! نوشتار

رئیس‌جمهوری نظامی تابو یا عادی؟!

  بزرگنمایی:

درحالی‌که کشور درگیر دوره‌ی گذار از بی‌ثباتی بغرنج ناشی از تلاقی فشارهای خارجی و سوءمدیریت‌های داخلی است و تمام تلاشش را در چنته‌ی دوره نقاهت پس از طوفانِ تحریم‌ها گذاشته است، مسئله‌ای تحت عنوان امکان یا امتناع ریاست‌جمهوری نظامی در محافل سیاسی به بحث و بررسی گذاشته می‌شود. عده‌ای آن را مغایر با قانون اساسی و نصِ صریح رهنمون‌های بنیان‌گذار نظام می‌دانند. ازنقطه‌نظر مسائل توسعه دموکراسی نیز آن را منفی ارزیابی و ریاست‌جمهوری نظامی را تکمیل پازل دولت بناپارتیسم در ایران ارزیابی می‌کنند. پروسه‌ای که از اواخر جنگ هشت‌ساله عراق و ایران آغاز شد، در دوره احمدی‌نژاد اوج گرفت و بعد از وقفه‌ای کوتاه در دوره‌ی ریاست‌جمهوری روحانی با پروژه انتخابات مجلس مجدداً از سر گرفته شد.

مخالفان مدعی هستند که این پروژه منجر به تمرکز قدرت و یکپارچه‌سازی ساحت سیاست در دستان جناح خاصی خواهد شد و این امر در نهایت بیش‌ازپیش به تضعیف جمهوریت نظام منجر خواهد شد. بعلاوه امر سیاسی را متفاوت از امر نظامی می‌دانند و معتقدند که حکومت نظامیان نه‌تنها به بهبودی شرایط مددی نمی‌رساند بلکه موجب اختلال بیشتر امور می‌شود. آن‌ها خویشتن‌داری لازم را برای مواجهه با منتقدین و معترضین کف جامعه ندارند. تفکیک قوا و ضرورت تخصص ایجاب می‌کند که نظامیان در امور فنی و تخصصی مربوط به خودشان ایفای نقش نمایند. در مجموع منتقدین حضور نظامیان را در سیاست و به‌ویژه ریاست‌جمهوری به ضرر نظام در وهله‌ی نخست و خسران خودشان در مرحله دوم می‌دانند.

در مقابل، موافقان حضور نظامیان در انتخابات ریاست‌جمهوری از دو منظر متفاوت برای ایده‌ی خودشان استدلال می‌چینند. اشتراک نظر در یک مسئله با اهداف متفاوت! بخش نخست بحث می‌کنند که مگر تاکنون نظامیان در مصادر امور نبودند؟ الان نیز همه‌ی فعل‌وانفعالات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مملکت با کارگردانی نظامیان می‌چرخد. امور مطابق سیاست‌های آنان تمشیت می‌شود، اما خود در پشت پرده قرار دارند. گذشته از این اینکه همه مسئولان طراز اول بک‌گراند نظامی دارند. با این مقدمه آن‌ها اظهار می‌دارند به نفع جامعه و سیستم هست که نقش آن‌ها ظاهر شود و به‌صورت رسمی متولی امور شوند. در فاز اول آن‌ها آفتابی نیستند و بر همین اساس مسئولیتی در وخامت مسائل نمی‌پذیرند، تازه دست پیش می‌گیرند و منتقد شرایط موجود هم می‌شوند. شرایطی که خود دست بالایی در موجودیت آن دارند. در عوض وقتی به‌صورت رسمی در مصادر امور قرار می‌گیرند، هم آزمایش خود را پس می‌دهند و هم نمی‌توانند از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند. هرچند منتقدین این ایده خواهند گفت؛ مگر آن‌ها امروز مسئولیت می‌پذیرند که فردای مسئولیت، پاسخگو باشند.

بخش دوم وخامت اوضاع را ناشی از سوءمدیریت عوامل اجرایی و ناکارآمدی آنان می‌دانند و مدعی هستند که با توجه به موفقیت نظامیان در امور تخصصی و پیشرفت حوزه‌های نظامی، آن‌ها قادر هستند با انگیزه و پشت کاری که دارند اینجا نیز تحول ایجاد نموده و منشأ پیشرفت کشور شوند. حالا بگذریم از استدلال‌های سطحی افرادی که مثلاً می‌گفتند چطور نظامیان می‌توانند شهید شوند ولی نمی‌شود که رئیس‌جمهور شوند. البته موافقان نیم‌نگاهی به دوره گذار نیز دارند. آن‌ها تمرکز و تثبیت قدرت را برای مدیریت حواشی احتمالی آن لازم می‌دانند. موافقان این نظر یک این‌همانی و ساده‌سازی مبتدیانه‌ای بین ساحت نظامی و صورت‌بندی امور اجتماعی و سیاسی انجام می‌دهند و به‌سادگی فرض را بر این می‌گذارند که به تقریب چون نظامیان در آنجا موفق بودند، بدون تردید با مدیریت امور سیاسی - اجتماعی اینجا نیز بر بحران‌های جامعه فائق خواهند آمد و با تعابیری مانند «دولت انقلابی جوان» ایده‌آل خودشان را نشان می‌دهند. این نگاه مکانیکی بدون تردید ظرافت‌ها و پیچیدگی‌های اجتماع را نادیده می‌گیرد و از حافظه‌ی کوتاه مدتی نیز برخوردار است. آن‌ها دوره 8 ساله ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد را یا نمی‌بینند یا آن را به‌عمد قابل اغماض می‌دانند.

این در حالی است که به‌واسطه بحران‌های درهم‌تنیده، طرح‌های مدیریت شده، قالبی و آنتیک مجلس، فشرده‌سازی قانون انتخابات و سردرگمی نیروهای سیاسی کم و کیف این انتخابات به عوامل غیرشفاف و متعددی گره‌خورده است. تجربه‌ی انتخابات مجلس انتخاباتی بی‌رمق را نوید می‌دهد. مردم خسته و ناامید استقبالی نخواهند کرد. مردم به هیچ «تَکرار میکنم»ی توجه نخواهند کرد. کاندید اجاره در رحم اصلاحات، سرمایه اجتماعی آن‌ها را سوزاند. اکنون نیز هم حضور و هم عدم حضور بازی دو سر باخت برایشان است. با حضور بازی را می‌بازند و با عدم حضور، لیگ را از دست می‌دهند. البته به صلاح هست که بازی را ببازند تا با دستاویز تحریم و کناره‌گیری، از لیگِ سیاست حذف شوند. برای اصول‌گرایان اما امری است که بار منفی و مثبت هم‌زمانی را به‌صورت متناقض در خود حمل می‌کند. انتخابات کم‌رنگ در کلیت کار، برای مشروعیت دموکراسی انتخاباتی نظام آسیب جدی تلقی می‌شود اما همین امر خود ضامن موفقیت این جناح خواهد شد و آن‌ها مجدداً آخرین و مهم‌ترین خانه‌ی پازل حاکمیت را فتح می‌کنند چه با کاندیدای نظامی چه بی کاندیدای نظامی.

این امر الزاماً غیرمفید نیست اگر اراده‌ای محکم و متمرکز برای حل‌وفصل بحران‌های جدی کشور به‌ویژه در حوزه سیاست خارجی بنا نماید. اگر عقلانیتی ایجاد نماید که بتواند پرونده‌های زیان‌بار خارجی را مختومه کند. آن‌وقت گوی و میدان در اختیار آن‌هاست.

 

 

دودِ منطق باینری در چشمِ منافع ملی

- سال‌هاست که هژمونیِ منطق کلاسیک بر سپهر سیاسی ایران دو قطبی‌های هزینه‌بری را بر کشور تحمیل کرده است. این دوقطبی به تمامی شئون کشور را درگیر خودش کرده است.

 -خودی-غیرخودی، انقلابی- ضدانقلابی، داخلی-خارجی، مذاکره-عدم مذاکره، گرگ-گوسفند و قس علی‌هذا!

گزاره‌هایی مانند این جمله را در نظر بگیرید: آن‌ها که از مذاکره صحبت می‌کنند، یا احمق‌اند یا خائن!

- تازه از نظر خودشان توصیف حامیان حل‌وفصل اختلافات از رهگذرِ حماقت، نوعی خوش‌بینی نسبت به آن‌هاست و این تساهل را باید نقطه‌ی مثبتی به‌حساب آورند. بروند شاکر باشند که کمی در مورد آن‌ها تساهل به خرج دادند. فی‌الواقع در ضمیر آن‌ها، این عده همان ایادیِ خائنی هستند که در راستای منافع استکبار و استعمار در داخل پادوئی می‌کنند و دنباله‌ی آن‌ها محسوب می‌شوند.

- دوگانه سازی و استیلایِ ذهنیت قطب‌گرایی جوهر و مشخصه‌ی اساسی منطق کلاسیک ارسطویی است. احمق یا خائن! سفید یا سیاه! روز یا شب! در مسلک آن‌ها نمی‌شود کسی بر مبنای جنبه‌های معرفت‌شناختی و نشانه‌های عینی آنچه در کشور می‌گذرد و بر همه عیان است، ایده‌ای غیر از نظر آن‌ها داشته باشند و خائن یا احمق نباشند! رمز موفقیت، نگاه به داخل است. نمی‌شود رمز موفقیت نگاه به داخل و خارج توأمان باشد؟! نمی‌شود هم از فرصت‌های داخلی استفاده کرد و هم از فرصت‌های خارجی!

- بی‌توجهی به چندوجهی بودن مسائل و اصرار بر این یا آن موجب می‌شود که دست آخر همین این آسیب ببیند همان آن! از اینجا رانده از آنجا مانده!

- ساده‌ترین فرمول برای پاک کردن صورت مسئله و فراتر از آن خلع سلاح منتقدین توسل به مکانیزمِ منطق دو ارزشی است. این منطق که وارث ارسطوست، قرن‌هاست گریبان بشر را گرفته است و خسارت‌های بی‌شماری را به انسانیت تحمیل کرده است. یا با ما یا علیه ما. هر کس با ما نیست، قهراً علیه ماست! میانه‌ای در کار نیست! این منطق از ریزترین تعاملات شخصی تا کلان‌ترین مسائل بشری را در برمی‌گیرد!

- بحران سیاست خارجی و مذاکره در قاموس ادبیات سیاسی ایران اکنون به یک مفهوم «مسئله‌ساز» تبدیل شده است. تحلیل روان‌شناختی آن از سابقه‌ی ذهنی و حافظه‌ی تاریخی ایرانیان نشئت می‌گیرد. به عقب که برگردیم تلقی ایرانیان از مذاکره به شدت پهلو به «سازش» می‌زند. مفهومی که به شدت بار ارزشی منفی پیدا کرد. سازش به معنی توافق پیرامون مشکل طرفینی معنی نمی‌شود، بلکه مراد از سازش، تسلیم است.

- بر همین مبناست که ایران تا مجبور نشد، سرِ هیچ میز مذاکره‌ای ننشست. هر چه خسران متوجه تمامیت ارضی و منافع ملی کشور شد، نیز از رهگذر همین دترمینیسم مذاکراتی بوده است. تمامی معاهدات و قراردادهای تاریخی ایران را تورق کنید، ردِ پایِ بی‌توجهی به عنصر زمان و ضرورت (ناچاری از) مذاکره در شرایط نابرابر، مبرهن و برجسته است. برای نمونه، مضمون قطعنامه 598 اگر بعد از فتح خرمشهر پذیرفته می‌شد، چقدر متفاوت بود یا بحران گروگان‌گیری اگر در هفته‌های اول رفع می‌شد چقدر تفاوت داشت؟! و...

- کسانی که قائل به حل و فصل مشکلات سیاست خارجی کشور از کانال دیپلماسی هستند، نه احمق‌اند و نه خائن! برعکس هم عاقل‌اند و هم میهن‌دوست! منطقِ نگاه‌شان نیز به شدت منبعث از آیتم‌های واقعیات عینی کشور است. می‌بینند زیر پوست شهر، تورم، فقر، فساد، اشتغال، فشار تحریم‌ها چگونه بر سرِ مردم آوار شده‌اند!

- می‌بینند که فلاکت اقتصادی و قیمت‌های مرغ و تخم‌مرغ و روغن روند معمولی زندگی‌شان را به هم ریخته است! مسئولان نیز برای شکم‌های گرسنه ابوعطا می‌خوانند! ابوعطایی هایی بر شالوده‌ی سالوس و تناقض! مردم را به تحمل رنج فرا می‌خوانند، خود اما زندگی فاخرانه دارند!

- به نظر می‌رسد بهترین تدبیر (علی‌رغم نظر نگارنده) برای فهماندن نادرستی منطق نهفته در دوگانه‌ی احمق - خائن، استفاده از آنتروپی همین منطق علیه خودشان است. چیزی که در اظهارات آقای مطهری تا اندازه‌ای مستتر است!

هر کس از فرصت مذاکره و تنش‌زدایی در سیاست خارجی برای نجات مردم از این‌همه فشار و آشفتگی اقتصادی استفاده نکند؛ یا احمق است یا خائن!

یا احمق است و فرصت‌ها را می‌سوزاند، یا خائن است و عامداً علیه مردم و منافع ملی رفتار می‌کند!


نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield

lastnews

اکثریت جامعه خواهان تغییر است

سالی که نکوست از پیداست

مجلس و مبارزه با فساد

رخداد های منطقه ای و جهانی و رسالت حزبی

انتخابات حزب محور

جنبش زنان ایران

نمایشگاه رسانه ایران

بررسی یک نمونه تاریخی در بازار نیروی کار

مردان سپر آلودگی و تورم

چرخه مدارا

نان خالی را هم از سفره ها برداشتند!

گپی در نمایشگاه مطبوعات

استاد «رضا رضوی» سازنده سرود رسمی حزب اراده ملت ایران (حاما) درگذشت

اخبار جهان 78

تقدیر نامه نمایشگاه رسانه ایران

مشاهدات در 65 درجه جنوبی

آزادی زنان به سبک استالین

درگذشت خالف

سایه سیاست

کاروانسرای ایزد خواست

سرعت قطار تورم در دولت سیزدهم

اولین کتاب از مجموعه سازوکار حزبی به وزارت ارشاد ارسال گردید

حضور نماینده حزب اراده ملت ایران در گفتگوی نخبگان سیاسی دانشگاه تهران

حضور نشریه اراده ملت در بیست و چهارمین نمایشگاه رسانه های ایران

برنامه ریزی حزبی ترجیع بند جلسات دبیران حوزه ها

فلسفیدن در باب دروغ؛ دروغ چرا؟!

انتخابات و دیگر هیچ ...

درباره ما

ایران گربه نبود

راهکارهای اثربخشی مجلس

انتخابات حزب محور (بخش اول)

نقلی از سلسله نشست های گفتگو و اندیشه

تاریخچه مالیات ایران

از نبود ظلم باید نوشت یا از وجود آزادی؟ چیستی عدالت و ظلم!

دولت رانتیر چیست و چه پیآمدهایی دارد؟

بیشتر آسیب های اجتماعی با فقر نسبت پیدا می کنند

کارآمدی مجلس را در گرو حضور شایستگان است

استاد «رضا رضوی» سازنده سرود رسمی حزب اراده ملت ایران (حاما) درگذشت

جهان در هفته ای که گذشت (77)

حضور انتشارات حزب در نمایشگاه کتاب استان هرمزگان

اعضا جدید دفتر سیاسی حزب مشخص شدند

نشریه سازمانی اراده ملت اولین حضور نمایشگاهی خود را تجربه میکند

ابراز نگرانی اعضا هیات دبیران حوزه ها در مورد برنامه 5 ساله حزب

لازم بود یادآوری کنیم

Black white and the greys سیاه سفید و خاکستری ها

آشپزخانه دیکتاتور

شهلا، نخستین ناشر زن ایران

معینی کرمانشاهی

خلیج فارس میزبان مهربانیست

خشکسالی بی سابقه