بزرگنمایی:
مکانیسم ماشه بار دیگر به نماد تناقضهای سیاست بینالملل بدل شده است؛ سازوکاری که در ظاهر برای حفظ توافق طراحی شد، اما در عمل ابزار فشار مضاعف بر ایران گشت. اکنون، بازخوانی مسیر برجام تا امروز، نهتنها بازنگری در دیپلماسی، بلکه واکاوی نسبت ما با ساختار قدرت جهانی را ضروری میکند.
محد حسین واحدی
مکانیسم ماشه، بندی در برجام است که درست مثل شلیک یک تفنگ، بهصورت خودکار تحریمها را بازمیگرداند. این بند طوری طراحی شده که با یک فرمان، بدون نیاز به رأیگیری در شورای امنیت، فقط با یک مشورت، تحریمها فعال میشوند؛ حتی وتوی روسیه و چین هم تأثیری ندارد. در قطعنامه اخیر، علاوه بر روسیه و چین، الجزایر و پاکستان هم مخالفت کردند، اما باز هم کارساز نبود، چون کشورهای غربی از نظر تعداد و لابیهای قدرتمند، بهویژه آمریکاییها، در شورای امنیت دست بالا را دارند.
در کنار این ساختارهای رسمی، برخی کشورها هم به شکل مستقل علیه ایران اقدام میکنند و نیروهای نظامی ما را در فهرست گروههای تروریستی قرار میدهند. کشورهایی مثل پاراگوئه، استرالیا و دیگران از جمله این مواردند. مجموعه این اقدامات، زمینه بازگشت تحریمهای سنگین و حتی احتمال درگیری نظامی میان ایران و اسرائیل را فراهم کرده است.
اما پرسش مهم اینجاست: چطور چنین بندی وارد برجام شد؟ و فعالشدن آن چه پیامدهایی برای ایران دارد؟
محمدجواد ظریف در سال 1398 گفته بود که مکانیسم ماشه در متن اولیه برجام وجود نداشت. اما بعدها اشاره کرد که در لحظات پایانی، فردی به نام فرانچسکو بندی را به توافق اضافه کرده است؛ بندی که عملاً دست طرف غربی را باز گذاشته است. بهنظر من، این بند احتمالاً همان اختیارات گستردهای است که حالا تحت عنوان مکانیسم ماشه شناخته میشود.
در هر حال، آنچه رخ داده نتیجه تصمیم جمعی تیم مذاکرهکننده است و نمیتوان تقصیر را به گردن فرد خاصی انداخت. اگر در آن زمان توافق محکمتری بسته میشد و پارلمان آمریکا هم آن را تأیید میکرد، شاید ترامپ بعدها نمیتوانست بهراحتی از آن خارج شود.
در ماههای اخیر، از سخنان سناتور مارکو روبیو و دیگر مقامات آمریکایی میتوان این نتیجه را گرفت که هدف اصلی آنها، چیزی جز «تسلیم کامل ایران» نیست. چرا که اکنون مسئله موشکی هم به میز مذاکرات اضافه شده و حتی پیشنهادهایی مثل تشکیل کنسرسیوم هستهای فقط برای خریدن زمان است، نه برای حل مشکل. اسرائیل و کشورهای اروپایی در جنگ 12 روزه دیدند که موشکهای ایرانی چه قدرتی دارند و حالا با هر نوع توان موشکی ایران مخالفاند. طبق بندهای قطعنامه 2231، هر آزمایش موشکی با قابلیت حمل کلاهک هستهای، نقض برجام محسوب میشود اگر این دو گزاره را کنار هم بگذاریم، تصویر روشنی از نیت آنها به دست میآید.
اما فعالشدن مکانیسم ماشه چه تبعاتی برای ایران دارد؟ اولین پیامد آن بازگشت تحریمهای گسترده است، ولی ما پیشتر هم تحت سنگینترین تحریمهای تاریخ قرار داشتیم. تا پیش از جنگ روسیه و اوکراین، ایران تحریمشدهترین کشور جهان بود و پس از آن، فقط جای خود را به روسیه داد. بنابراین، فعالشدن ماشه بیش از آنکه تحریم جدیدی بیاورد، ایران را بیشتر منزوی و خطرناک جلوه خواهد داد.
در این وضعیت، برخی کشورهای اروپایی حتی میتوانند بهاستناد قطعنامههای پیشین، اجازه فرود به هواپیماهای ایرانی ندهند یا آنها را بازرسی کنند. طبق قطعنامه 1929، کشورها در صورت لزوم مجازند محمولههای ورودی و خروجی ایران را بازرسی نمایند. بیشتر این قطعنامهها در دوران ریاستجمهوری احمدینژاد صادر شد؛ همان زمانی که او تحریمها را «کاغذپاره» مینامید و از «چهارراه دنیا بودن ایران» سخن میگفت، بیآنکه به ضعف زیرساختهای صنعتی و مدیریت ناکارآمد اشاره کند . ضعفهایی که هنوز هم مانع استفاده موثر از موقعیت ژئوپولیتیک و منابع انرژی کشورند.
در نهایت، میتوان گفت مکانیسم ماشه همان «گلوله آخر در تفنگ اروپا» است که شلیک آن، پیش از پایان مهلت، آغازگر مرحلهای خطرناک خواهد بود؛ مرحلهای که ممکن است ایران را به سمت درگیری مستقیم با اسرائیل یا بحرانهای داخلی و اقتصادی جدیتر بکشاند.
برای مقابله با این وضعیت، ایران باید پیش از هر چیز، در سیاستهای اقتصادی و نظامی خود بازنگری کند و عوامل بازدارنده واقعی را تقویت نماید؛ تنها در این صورت است که میتوان از «شلیک دوم» جلوگیری کرد.