چرخه مدارا
چهارشنبه 23 اسفند 1402 - 21:23:12

عباس امامی 
آنچه در  دمکراسی مطلوب نظر احزاب می باشد حرکت در حلقه های اول و دوم است. به عبارتی ساز و کار به گونه ای تعریف شده که همیشه در ابتدای نیمه اول حلقه ثانی، امکان بازگشت به حلقه اول وجود داشته باشد.
حرکت توده‌ ها به سمت حلقه های سوم و چهارم خط قرمز دمکراسی است در دایره ابتدایی و حلقه دوم معمولا از طریق صندوق آرا تکلیف نارضایتی جامعه با انتخابات مشخص می شود و حاصل گفتمان احزاب در صندوق آرا تجلی می یابد و شعار ها و اعتراضات در حد مناظرات باقی می ماند. در این  مرحله تدابیر به گونه‌ ای است که آحاد جامعه اطمینان دارند صندوق آرا تعیین کننده همه رقابت‌ ها است و به ندرت اتفاق می افتد که احزاب نتایج انتخابات را ملاک عمل ندانند حتی اگر اعتراضی باشد، نهادی مستقل‌ تکلیف را مشخص می کند. 
مردم در صورتیکه در حلقه دوم به اهداف مورد نظر دست نیابند وارد مرحله خشم می شوند در این مرحله حاکمیت به هر دلیلی پاسخگو و امانتدار مردم در صندوق‌ های آرا نبوده است. در این فرایند جامعه احساس می کند نقطه نظراتش در رقابت های انتخاباتی شنیده نشده است و حاکمیت علیرغم مشارکت مردم به آرای آنها بی توجهی کرده اس. لذا معترضان به خیابان آمده و در خواست رسیدگی به خواسته خود را دارن.
در این شرایط رهبران اپوزسیون سعی می کنند با حاکمیت وارد گفتگو شوند. اگر در این مرحله نظام نتواند معترضان را قانع نماید و به جای مذاکرات آنها را سرکوب کند، جامعه به مرور زمان وارد مرحله نفرت می شود ورود به‌ حلقه چهارم معمولا زمان می برد هرچه حاکمان در اداره کشور بی تدبیری نشان دهند ورود به مرحله نفرت سریعتر اتفاق خواهد افتاد. شواهد ورود به مرحله نفرت؛ فاصله طبقاتی مردم فرودست با فرادست، به حاشیه راندن نخبگان، عدم مشارکت در فعالیت‌های سیاسی، مهاجرت، خروج ارز و بی تفاوتی به ارزش های حاکمیت است.
در مرحله نفرت معترضان از همه احزاب و گرایش های سیاسی عبور می کنند. جامعه به شدت دو قطبی و فاقد مولفه های عقلانی می شود گزافه گویی و سیاه نمایی رواج می یابد .خشونت در کلام و عمل ازدیاد پیدا می‌ کند. ولی به دلیل اینکه هیچ کدام از گرایش‌ های موجود اعتراضات را رهبری نمی کنند اعتراضات فاقد گفتمانی منسجم و موثر است و شعار ها هیجانی و تند می شود. خشونت در هر دو طرف بالا می گیرد و بخشی از حاکمیت به عملکرد خود انتقاد می کند در این مرحله به علت فقدان رهبری؛ حاکمیت امکان گفتگو با معترضان را ندارد. معمولا در مرحله نفرت آنچه برای حاکمیت مقدس می باشد توسط معترضان مورد هجمه قرار می‌ گیرد و جنگ ارزش ها گسترش پیدا می کند.
در این نبرد نا برابر، جامعه معترض دچار تلفات می‌ شود و چرخه خشونت در هر دو طرف مانند بنزین روی آتش است. دو قطبی شدن جامعه موجب تقسیم بندی سیاه و سفید می شود دیکتاتوری فقط در حاکمیت نیست معترضان هم دیکتاتور می شوند .همه باید تکلیف خودشان را مشخص کنند خشونت در کف خیابان حتی به کلام و نگاه هم سرایت پیدا می کند.
در مرحله نفرت با توجه به عدم وجود رهبری به مرور اعتراضات جنبه قومی و مذهبی پیدا می کند و از حالت ملی به مرحله بخشی نگر و خودبینی سوق داده می‌ شود. حاکمیت به مرور زمان در حلقه تدافعی فرو می رود و در برابر معترضان گارد می گیرد یکدست شدن حاکمیت از خصوصیات بارز حلقه چهارم است. دفاع از ارزش‌ های حاکمیت برای مدافعان آن خسارت بار می شود و به مرور زمان به علت فشار های هنجاری این مدافعان منزوی می‌ شوند.
دو قطبی شدن و تقسیم جامعه به خودی و غیر خودی باعث به وجود آمدن نظام شبه کاستی می شود در این مرحله ورود به حلقه قدرت مختص وفادارانی است که ارادت خود را کاملا به حاکمیت اثبات کرده‌ باشند. در مرحله چهارم نخبگان از دو طرف منازعه تحت فشار هستند که تکلیف خود را با وضعیت موجود مشخص کنند.
این فشار آنها را بیشتر منزوی می سازد و جامعه از اشخاص تصمیم ساز تهی و فضا برای اقدامات هیجانی فراهم می گردد. آنچه تجربه نشان داده این است که گفتگو در حلقه های دوم به بعد همیشه سخت و نفس گیر است، ولی تنها راه برون رفت و بازگشت به خانه اول گفتگو است ورنه بعد از حلقه چهارم بهشتی نیست که وعده داده می شود.



http://eradehmellat.ir/fa/News/3634/چرخه-مدارا
بستن   چاپ