محسن شمشیری، روزنامه‌نگار اقتصادی در گفت‌وگو با اراده ملت عنوان کرد:

روزنامه‌نگاران جان‌سخت را فراموش نکنید گفتگو

روزنامه‌نگاران جان‌سخت را فراموش نکنید

  بزرگنمایی:
اراده ملت، فائزه صدر: محسن شمشیری، تحصیل‌کرده رشته اقتصاد دانشگاه تهران و روزنامه‌نگار اقتصادی است. شمشیری با نزدیک به سی‌ سال سابقه کار در این حوزه رفته‌رفته به جرگه پیش‌کسوتان رسانه می‌پیوندد

ارده ملت، فائزه صدر: محسن شمشیری، تحصیل‌کرده رشته اقتصاد دانشگاه تهران و روزنامه‌نگار اقتصادی است. شمشیری با نزدیک به سی‌ سال سابقه کار در این حوزه رفته‌رفته به جرگه پیش‌کسوتان رسانه می‌پیوندد، هرچند که وی همچنان از فعال‌ترین اصحاب رسانه و یکی از بهترین گزارشگران در حوزه اقتصاد است. اراده ملت در گفت‌وگویی با محسن شمشیری با او به صحبت در خصوص مشکلات و سختی‌های کار در صنف خبر نشسته که در ادامه می‌خوانید:


به‌عنوان خبرنگار و روزنامه‌نگار باسابقه مهم‌ترین مشکل اهالی این صنف را چه می‌بینید و چه پیشنهادی دارید؟
از جنبه‌های مختلفی می‌توان به این موضوع نگاه کرد. از نگاه من نوسانی که ما در کار با آن روبرو هستیم بسیار مهم است. مثلاً دولتی مثل دولت خاتمی بر سرکار می‌آید و می‌توان با آن دولت کارکرد، می‌گویند بیایید مجوز بگیرید و همکاران می‌روند و مجوز می‌گیرند و روزنامه‌ها باز می‌شود. دوره‌ای بود که اقتصاد همراهی کرد و نمایشگاه‌ها و برنامه‌های خبری شکل گرفت و درآمد همکاران و اوضاع روزنامه‌ها و خبرنگاران بهتر شد. ولی به یکباره بعد از چند سال دوره رونق، به رکود شدید و بستن روزنامه‌ها خوردیم.
وقتی خبرنگار با این دوره کاری روبرو می‌شود یک سال اینجا و یک سال آنجا کار می‌کند و معمولاً بیمه ایشان رد نمی‌شود و وقفه‌ای در سوابق بیمه می‌افتد. وزارت ارشاد کاری انجام داده بود که نصفه و نیمه رها کرد و باز بیمه همکاران قطع شد. شرکت‌ها، رسانه و روزنامه هم بیمه را مرتب نمی‌پردازند و حداقل قانون را مبنای بیمه قرار می‌دهند. در حالیکه امروز با این رقم‌ها کسی را بیمه نمی‌کنند. اگر فردا یک خبرنگار با این حق بیمه بازنشسته شود چیزی که دست وی را می‌گیرد مبلغ قابل‌توجهی نخواهد بود. ازاین‌رو بیمه اولین مساله در شغل ما است.
رقم مبنایی بیمه باید چیزی باشد که در دوره بازنشستگی بتوان از آن استفاده کرد. همکاران من در هر شغل دیگری اگر با این زحمت و این ساعت کار بالا کارکرده بودند به طورحتم از امنیت شغلی و بیمه برخورداربودند و دررفاه به سر می بردند. اما امروز خبرنگار جماعت از فردای خود خبر ندارد. هم دچار بی‌ثباتی و عدم امنیت شغلی است و بیم ازدست‌دادن شغلشان وجود دارد، هم بیمه و بیمه تکمیلی خوبی ندارند این است که تقریباً جزو محروم‌ترین اقشار جامعه شده‌ایم.
خود من ‌بعد از 28 سال کار عملاً تنها 16 سال بیمه دارم و همیشه با این مشکل و معضل روبرو بوده‌ام. من با این سابقه با چهل روزنامه و رسانه کارکرده‌ام. چون مرتباً جا عوض کرده‌ایم و با چند رسانه کار می‌کنیم. هرجایی که کارکرده‌ایم تا به ردکردن لیست بیمه و پرداخت بیمه رسیده، یا روزنامه تعطیل شده یا همکاری را متوقف کرده‌اند و باز بیمه رد نشده است! شاید به همین ترتیب از هر یکی دو سالی که در جایی کارکرده‌ایم فقط چند ماهی بیمه برایمان رد کرده‌اند.
بیمه مسئله کمی نیست. در کنار باقی استرس‌ها و فشارهای این شغل، نبود بیمه از نظر ذهنی خبرنگار را با دغدغه و نگرانی بزرگی روبرو می‌کند. این مشکل برای همه ما مشترک است و من فکر نمی‌کنم یک روزنامه‌نگار و خبرنگار در کشور باشد که مشکل بیمه نداشته باشد.

به استرس‌ها، فشارها و مسئله عدم امنیت شغلی اشاره کردید کم و بیش تمام خبرنگاران در توصیف سختی‌های کار خود از این عناوین استفاده می‌کنند. وقتی از فشارها در کار خبر حرف می‌زنیم دقیقاً منظور چیست و می‌خواهیم چه مفهومی را منتقل کنیم؟
ببینید اگر بخواهید خبرنگار خوبی باشید باید به تورم به مشکلات به نبود آب و برق و عوامل آن‌ها و بسیاری از مسائل و مشکلات مردم و جامعه و کشور بپردازید. درعین‌حال اگر می‌خواهید خبرنگار باقی بمانید و زندگی خود و خانواده‌تان را حفظ کنید باید فتیله را کمی پایین بکشید و جوری اظهارنظر کنید که بتوانید باز در فضای رسانه کار کنید. وقتی که احضار می‌شوید نمی‌توانید در آن موضع بمانید آنجا باید فتیله را پایین داد.
خبرنگارانی داریم که شجاعت بیشتری دارند و مسئولیت‌پذیرتر از بقیه هستند و در فضای سیاسی کشور کار می‌کنند و احساس می‌کنند نسبت به کشور بدهی دارند و در شغل خود برخورد جدی‌تری دارند. این قشر از خبرنگاران با مشکلات بیشتری روبرو می‌شوند. احضار و بازجویی و زندان سهم این دسته از خبرنگاران است که باید بروند و سند پیدا کنند و محکومیت‌ها را تحمل کنند.
مشکل اصلی و بعدی این است که رسانه‌ها و روزنامه‌ها برای اینکه دچار مسئله نشوند با این دسته خبرنگار و روزنامه‌نگار کار نمی‌کنند. روابط‌عمومی‌ها دور این خبرنگاران را خط می‌کشند. در حقیقت جدی بودن در عالم روزنامه‌نگاری داخل به ضرر ما تمام می‌شود این دسته از روزنامه‌نگاران بعد از مدتی درآمدشان را از دست می‌دهند. به‌ظاهر شاید گفته شود آفرین به شما و چه روزنامه‌نگاران خوبی هستید؛ اما درعین‌حال حتی دوستان و همکاران نزدیک این خبرنگاران هم به دلیل سابقه قضایی و تعقیب و دردسری که احتمالاً پشت سر این افراد باشد با آنها کار نمی‌کنند و تنها ابراز ارادتی از راه دور سهم خبرنگار مسئولیت‌پذیر می‌شود که آن حرمت هم ظاهری و شکلی است.
یک سری از کشور بیرون رفته‌اند و عده‌ای شغلشان را عوض می‌کنند. بقیه هم مثل ما یکی به میخ و یکی به نعل می‌زنند و درعین‌حال که سعی می‌کنند با دست‌به عصا پیش رفتن به ترتیبی زندگی‌شان را حفظ کنند، از فضای کارشان هم دور نمی‌شوند. این وضعیت روزنامه‌نگار محافظه‌کار تولید می‌کند. خبرنگارهای مسئولیت‌پذیر را مجبور می‌کند محافظه‌کارانه بنویسند. بسیاری از خبرنگاران این وضعیت را تجربه کرده‌اند. مسئولانه کارشان را انجام می‌دادند؛ ولی وقتی تنبیه شدند و محکوم شدند و زندان رفتند، بعد این قضایا، یا کسی با آنها کار نکرد و منزوی شدند یا در فضایی آرام‌تر پیش رفتند چون دیدند در غیر این صورت کارشان را برای همیشه از دست می‌دهند. با وجود نبود محدودیت قانونی اگر بخواهند باز به همان سبک قبلی و مسئولانه و پرشور به کار خود ادامه بدهند، دیگر رسانه‌ها با آنها کار نمی‌کنند. بخواهند کار بکنند باید دست‌به‌عصا راه بروند.
مشاهدات من می‌گوید بسیاری از این ها کار را رها می‌کنند. کسانی که مدتی کار کردند و شناخته شدند بعدها به‌واسطه همین شناخت و ارتباطات جذب روابط‌عمومی‌ها و شرکت‌ها و نهادها و سازمان‌های دیگر می‌شوند و عده‌ای هم این شغل را اسباب اخذ پناهندگی کردند که الزاماً همه آنها بیرون از کشور به کارشان ادامه ندادند. جز تعداد کمی از کسانی که رفته‌اند و جذب رسانه‌های بزرگ و قوی شدند، بقیه عملاً کارشان را از دست دادند و از این وضعیت راضی نیستند.

توصیف خبرنگاران از مسائل و مشکلات کاری این تصور را ایجاد می‌کند که برای ماندن در این شغل باید جان‌سخت بود. تنها نگرانی از دوران بازنشستگی دغدغه کمی نیست. آیا خبرنگاران صنفی برای حمایت از خود ایجاد نکرده‌اند؟
من اگر مسئولیتی داشتم هیچ‌وقت جان‌سخت‌های این قشر را فراموش نمی‌کردم. کسانی مثل من با تمام توان در این فضا کارکرده‌اند و مانده‌اند. آدم‌های زیادی با نوشتن چهار مقاله و برچسب روزنامه‌نگار و خبرنگار از این کشور رفتند، درحالی‌که هیچ‌کدامشان، هیچ یک از مشکلات ما را تجربه نکرده بودند.
امروز تعداد خبرنگارها و روزنامه‌نگارهای حرفه‌ای و سخت‌جان در این کشور بیش از سه چهارهزار نفر نیست. حمایت‌کردن از این جامعه پرتلاش واقعاً کار سختی نیست. منظور من شیتیل نیوزها نیست که همیشه به دنبال این بودند که پولی از جایی بگیرند و خبری بزنند و موج به راه بیندازند و به سهمی برسند.
آدم‌های واقعی در این کار سه چهارهزار نفر بیشتر نیست. هیچ کاری ندارد که برای این تعداد روزنامه‌نگار و خبرنگار حقوق تأمین اجتماعی خوبی درست کنند و مسئله نگران‌کننده بیمه را برای این آدم‌ها حل کنند. من 8 سال در روزنامه سلام بودم آن زمان می‌توانستم جذب بانک بشوم؛ ولی جوان بودم و علاقه‌مند و ماندم و از آن هشت سال بیمه خوبی برای من رد نشد.
ولی نهایتاً سابقه کار همه ما در رسانه‌های کشور موجود است. معلوم است چه کسی کجاها و برای چه مدتی کارکرده. خبرنگارها درآمد بالایی ندارند که پس‌انداز کنند. این بچه‌ها همیشه دنبال کار بودند و فرصت ندارند تا مهارت‌های دیگری کسب ‌کنند. انصافاً باید برای دوره پیری آنها فکری کرد تا با آرامش و با آبرو زندگی کنند.
پولی که روزنامه به‌عنوان حقوق به ما می‌دهد برای زندگی در تهران رقمی نیست. همه دوستان من در کارهای دیگری که به‌مراتب ساعت کار و دغدغه کمتری دارد بسیار بیشتر از من می‌گیرند. تعطیلی‌های آخر هفته دارند؛ ولی ما چیزی به اسم تعطیلی نداریم. ساعات خبری ما و ساعات مصاحبه ما تمامی ندارد و با تمام برنامه‌های تفریحی و فراغتی همه مردم تداخل دارد. وقتی برای کسی مثل من، برای هم دانشکده‌ای من در شرکت نفت ماهی سی میلیون تومان حقوق رد می‌شود، منصفانه نیست من ماهی پنج میلیون تومان حقوق بگیرم. این اختلاف درآمدی باعث می‌شود من فکر کنم به من اجحاف شده و این احساس ناامیدکننده و دردناک است.
همه خبرنگاران به کاری که زندگی آنها را تأمین کند نیاز دارند؛ ولی تهیه خبر و گزارش سفارشی و سازمانی کاری نیست که بتوانند به شغل خبری و رسالتشان پایبند باشند. از طرفی حقوقی که از راهکار درست می‌گیرند کافی نیست. این وضعیت به کار ما لطمه می‌زند. تأمین خبرنگار به‌طوری‌که بتواند بدون وابستگی به کارش ادامه بدهد در بلندمدت جامعه را منتفع می‌کند. دولت در لحظه احساس می‌کند خبرنگار منتقد او است و می‌خواهد حال من را بگیرد و شرایط را مرتباً برای من سخت می‌کند. ولی در نهایت کار خبرنگار برای جامعه و کشور منفعت دارد.
روزنامه‌نگاری در تعریف خبر این مسئله را مطرح می‌کند که هر خبری به نفع کیست؟ سه نفر باید از این خبر سود ببرند در غیر این صورت خبر به درد نمی‌خورد. یا رسانه سود می‌برد و مخاطب دارد و دیده می‌شود یا شخص یا شرکت منبع خبر از انتشار این خبر سود می‌برد؛ مثلاً شرکت مترو و یا نفر سومی که شاید سازنده کابین قطار مترو باشد. یا شاید هر سه مورد سود می‌برند. ولی در جامعه ایران مشکلاتی در فضای روزنامه‌نگاری اتفاق می‌افتد که عملاً در هر سه زمینه نقص پیدا کرده است.
خبرنگار قبل از رسیدن به این شغل باید فرایندی را طی کند و دیدی جامعه‌شناسانه نسبت به اقتصاد و سیاست داشته باشد قانون اساسی را بفهمد و مبانی فلسفه سیاسی را بداند و با منافع مشترک و منافع ملی و منافع شرکت‌ها و اشخاص و تضاد منافع آشنا شود. اگر قرار باشد فقط منفعت شخصی یا منفعت مجموعه را مدنظر بگیرند به فضایی می‌رسیم که امروز اتفاق افتاده است.
از طرفی خبرنگار کاربلد هم وقتی دیده نمی‌شود یا جدی گرفته نمی‌شود و خواننده ندارد، ناگزیر به سمت نوشتن خبر برای ایران‌خودرو و شرکت‌ها و نهادها می‌رود تا از او راضی باشند و پولی بگیرد و تأمین باشد. مسیر کار خبرنگاران ما امروز به این سمت رفته است. اگر منافع ملی دنبال نشود کار به همین‌جا می‌رسد. روزنامه تیراژ هزار‌تایی دارد و فقط به دنبال گرفتن یارانه‌اش از وزارت ارشاد است و می‌خواهد تریبونی داشته باشد و فضایی باشد و از این طریق اداره شود حالا چهار نفر نان بخورند یا نه؟! امروز صداوسیمای ما با این همه هزینه و شبکه و انحصاری که فقط برای آنها ایجاد شده و این همه آگهی که می‌گیرد، بیننده ندارد. ولی تلویزیونی در خارج از کشور چند برابر صدا و سیمای ما بیننده دارد!
امروز تعداد رسانه زیاد است، سایت خبری و شبکه و تلویزیون زیاد است؛ ولی همه کم تیراژ هستند و اثرگذاری درستی ندارند. بسیاری وابسته هستند و به راحتی می توانند تضعیف شوند.آنچه مشهود است این است که آدم پرقدرتی در راس نیست و آدم‌های جدی در این کار مشغول نیستند. این یعنی اقتصاد رسانه در ایران به سمت تأمین منافع اشخاص و بنگاه‌ها رفته است و منافع ملی از دست رفته است و از رسالت آگاهی بخشی رسانه عملاً چیزی نمانده است. همکارانی که در رسانه کار می‌کنند حتی اگر بخواهند و بتوانند از پس مشکلات بر بیایند؛ بازهم در سیستم معیوب قادر به کار درست نیستند.
سیاست تأثیر بدی بر کار ما گذاشته است. لندن پایتخت رسانه‌های جهان است. ببینید چقدر رسانه در زبان‌های مختلف در انگلستان کار می‌کنند. چرا تنوع ما بالا ولی اثرگذاری کمی داریم؟ قبل از انقلاب رسانه‌های ما این‌همه پرتعداد نبود؛ ولی آدم‌های درشتی با وزن سنگین در رسانه‌ها داشتیم. اما با وجود این همه رسانه در این‌همه سال فعالیت، به دو نفر از آن آدم‌ها شکل نداده ایم.
امروزه با وجود میلیاردها ریال صرف هزینه رسانه ها و با تعدد نیروی کار فراوان دراین حوزه، کاری را که یک نوار چهل سال پیش انجام می داد، این رسانه ها بازخورد ندارند. اگر نگاه و فضای سیاسی اصلاح می‌شد و ارتباطات ما در این حوزه به‌درستی شکل می‌گرفت، انتظار امیدواری بود که رسانه‌های خوب و اثرگذاری باشیم.
درنهایت تا روزنامه‌نگاران و خبرنگاران را حمایت نکنند؛ فضا درست نمی‌شود. افرادی که امروز در فضای رسانه‌ای کشور حضور دارند، ثابت کرده‌اند که با وجود مشکلات احساس مسئولیت می‌کنند و هنجار روزنامه‌نگاری را رعایت می‌کنند. این آدم‌ها به حمایت مالی نیاز دارند. حداقل حمایت دولت از این قشر بیمه است.


فائزه صدر


نظرات شما

admin-magz

فائزه صدر

سلام به آقای شمشیری و تمامی خوانندگان این متن آقای شمشیری، من امشب متوجه این پیام و لطف شما شدم. پیشکسوتان در هر حوزه ای چراغ راهند، استادند عزیزند، بزرگواراند. اما پیشکسوتان حوزه خبر گرانقیمت تر هستند، چون مقاوم و شجاع بودند. گفت و گو با شما افتخاری بود برای من، اما بخاطر لطفی که داشتید باید صفحه را چراغانی کنم. از اینکه ماندید، دوام آوردید، کارکردید و یاددادید؛ ممنونیم. فائزه صدر

۱۴۰۲/۰۵/۰۳

admin-magz

محسن شمشیری

سلام از خانم فائزه صدر تشکر کنید از جانب من. کارشان عالی بود فکر نمی کردم این همه صجبت را به این خوبی تنظیم کند و جان کلام را به این خوبی منتقل کند. حرفه ای است این خانم. ماشاله خدا حفظش کند. با عزت و پایدار و سربلند باشد برای خانواده و جامعه رسانه ای.... خیلی خوب بود خستگیم در رفت

۱۴۰۲/۰۴/۰۹

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield

lastnews

سه‌شنبه‌های گفت‌وگو

اندر احوالات گفتگوهای ما

نقشه راه

دین

تبیعض جنسیتی و فمنیسم

تبعیض جنسیتی و فمنیسیم2

الزامات «گفت‌وگوی نتیجه‌بخش»

دین و سکولاریسم

خروج افغان‌ها

ازدواج

ازدواج 2

جنگ در منطقه

مقاومت در منطقه

راهبرد جلسات حزبی

زیر شمشیر حوادث، پای بر جاییم ما....

گفت‌وگو ابزار اصلی وفاق اجتماعی

پزشکیان از معدود مسئولینی است که هنوز از مردم حساب می برند

بیانیه روز ملی کودک 16 مهر ماه

بازگشت کودکان به پادگان‌ها!

زنان و سیاست

انواع اعتیاد در زنان

چهار اشغال!!!

سید قطب به روایت حکیمی‌پور

این قسمت: سوگ‌نامه سیاست در ایران

دولت چهاردهم و مسکن، وزارتخانه متبوع چگونه باید برای مهم‌ترین بخش خود برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری کند؟

تغییرات قوانین مالیاتی واحد های تولیدی و راههای کاهش آن

جهان در هفته ای که گذشت(85)

تعییبن دبیران استانی

جلسه دفتر سیاسی حزب اراده ملت ایران

شورای شهر با حاما

شماره 25 فصلنامه خاطرات سیاسی منتشر شد

باغ بی برگی ؟!

این قسمت: حکایتِ از ما بهتران

یک حادثه نابهنگام در راستای اراده ملت

زنگزور، آزمون اقتدار ملی و تضاد منافع

نگاهی به مطالبات صنفی پرستاران

چرخه مدارا

او شبیه هیچ کس نبود

سقف شیشه‌ای: موانع نامرئی در پیشرفت زنان

ورود زنان به بازار کار

او مدیر شده بود

انحصار عربده کشی

فریادی بر دیوار

چراغ هایی که خاموش شدند

ابیانه یادگاری از اصالت روستاهای ایران

جهان در هفته ای که گذشت(84)

سه شنبه های گفت و گو

کمیته جوانان حاما اولین جلسه خود را برگزار کرد.

ارسال احکام ستاد نهاد ها و تشکلهای دکتر پزشکیان

کمیته امور شعب در دو ماه گذشته