بهمن پرویزی

گردش مالی تجارت جان گفتگو

گردش مالی تجارت جان

  بزرگنمایی:

حس خوبی نیست وقتی بدانی پول نانی که سر سفرۀ خانواده ات آورده ای کلیه ای بوده است که در بدن داشتی. آری! کلیه ای که در بدن داشتی و دیگر نداری و اکنون در بدن دیگری است. تلخی کامت را با هیچ چیز نمی توانی قیاس کنی. تنها راه بیرون آمدن از شرمندگی در برابر اهل خانه این بود که عضوی از بدنت را بفروشی تا شاید موقتاً امرار معاش کنی.  ازخود میپرسی این بار نیز گذشت اما بیش از یک کلیه که نمیتوانی بفروشی. بار دیگر چه کنی؟ بار دیگر به سراغ کدام عضو بدنت بروی؟ کبد؟
تجارت اعضاء بدن تجارتی است که همۀ طرفین معامله بازنده هستند. خریدار برای بقاء جان خود مجبور به پرداخت مبلغی است. فروشنده نیز برایبقاء زندگی خود مجبور به دریافت مبلغی است. حتی واسطۀ معامله نیز بازنده است زیرا در این ما بین هزاران کالای بهتر برای واسطه گری وجود داشت و از بد روزگار اعضاء بدن انسان سهم او بوده است.
پرسیدم:«چندمی گیری بعد از درگذشت خود اعضاء بدنت را اهداء کنی؟»
پاسخ داد: «من هرگز اعضاء بدنم را اهداء نمیکنم قبل از درگذشتم و چه بعد از درگذشتم.»
اما افرادی در جامعۀ امروز ما هستند که به خاطر بقاء و حیات خود و خانوادۀ خود ویا اهدافی از این دست عضوی از اعضاء بدن خود را به فروش می رسانند. آنان به آخر خط رسیده اند یعنی دیگر چیزی به غیر از جسم خود برای فروش ندارند. آنان نیز که اعضاء بدن را می خرند برای دکور نمی خرند. آنان نیز مجبورند تا زنده بمانند. هر دو بر این باورند که نا امیدی از رحمت خدا گناه است و هر دو بر این باورند که پایان دادن به زندگی عین گناه است. آنان اره ای جز این ندارند ولی حمایتی هم ندارند. 
حتی واسطه ها نیز تمایلی به انجام این کار ندارند و تمایلی به افشاء نام خود ندارند. کدام واسطه ای است که به جای هزار کسب و کار سودمندی که بتواند برای خود کارت ویزیت شیک طراحی کند و دست مردم بدهد برای اعضاء بدن واسطه گری میکند و حتی جرأت نمی کند شغل خود را اظهار کند ه رسد به این که برای خود دفتر و دستکی راه بیندازد. اکراه را در چشمان هر سه طرف معامله می بینی. هیچ کدام تمایلی به مصاحبه و افشای نام خود هم ندارند. اگر بفهمند خبرنگاری از تو فاصله میگیرند. حتی در بسیاری از موارد اعضاء خانواده نیز از نفس معامله آگاه نمیشوند. سفر کاری و یک کار خوب تنها دروغی است که می گویند، میروند و با دست پر از پول بر میگردند. لب خانواده خندان میگردد و دل سرپرست خانوار خون میشود.
قیمت هر کدام از اعضاء بدن عرف مشخصی دارد و در بسیاری از موارد بر اساس گروه خونی تعیین میشود. قلب تا سیصد میلیون تومان قیمت دارد و کلیه تا نود میلیون تومان قیمت گذاری میشود. کافی است در اینترنت جستجو کنید و یا جلوی مراکز بیمارستانی را بگردید. جلوی در یکی از بیمارستانها بزرگ تهران به گونه ای که در معرض دید همه است نوشته شده است «کبد فروشی گروه خونی اوی مثبت» و یک شمارۀ تلفن هم به دنبال آن است. در گذشتۀ نه چندان دور دلالان را در کوچۀ شهید فرهنگ حسینی پیدا میکردی که با آرامی در گوش شنونده نجوا میکردند. اما امروز قدم به قدم دم مراکز درانی روی دیورا نوشته میبینی. کلیه، کبد و اعضاء دیگر با گروه های خونی متفاوت روی دیوار  و همیشه یک شمارۀ تماس خودنمائی میکند. اما این تنها راه نیست. امروزه دیگر در اینترنت به راحتی آگهی می دهند و تلگرام که دیگر جای خود را دارد. گسترش اینترنت عرصه را بر دلالان تنگ کرده است و فروشنده و خریدار را به هم نزدیکتر کرده است. تخمین های متفاوتی از گردش مالی این حوزه وجود دارد ولی به دلیل پنهان و زیرزمینی بودن معاملات در عمل برآورد دقیقی از حجم معاملات ئجود ندارد. در شرایطی که طرفین معامله حتی حاضر به افشای هویت خود نیستند نمی توان انتظار داشت در مورد مبالغ رد و بدل شده نیز اطلاعات درستی بدهند. معاملات انجام شده در هیچ جا به ثبت نمیرسد. 
در سرتاسر دنیا این نوع معاملات به صورت زیر زمینی انجام میشود و در بسیاری از موارد مقامات انتظامی ورود پیدا میکنند. فرقی نمیکند کجای دنیا باشی ولی قانون با دلالان و واسطه های این حرفه به شدت برخورد میکند. در بین فروشندگان نیز از همه قشری پیدا میکنی. معتادی که به خاطر پول مواد اعضاء بدن خود را میفروشد، پدری که میخواهد دختر دم بختش سر و سامانی بگیرد، دانشجوئی که در خرج تحصیلاتش درمانده است و هزاران احتیاج دیگر. در پیمایش خود به پدری رسیدم که برای تأمین هزینه های روزمرۀ زندگی خود دچار مشکل بود و با چشمانی اشکبار از شرمندگی خود در برابر اهل خانۀ خود و از محرومیت فرزندانش از تحصیل سخن میگفت. همه جا را برای کار سر زده بود و جوابش کرده بودند. حال کلیۀ خود را برای فروش گذاشته بود. یک چشمش اشک بود و چشم دیگرش خون بود. چه کسی باور میکند در تهران، با این همه امکانات مردی از عهدۀ خرج زندگی خود بر نیاید و فرزندانش از تحصیل محروم شوند. در بین خریداران نیز افراد نیازمند زیادی را پیدا کردم که برای زندگی تلاش میکنند ولی پولی در بساط ندارند تا قیمتهای نجومی اعضاء مورد نیاز خود را تأمین کنند. آنچه هر دو دسته نیاز دارند حمایت است. آنان که عضو بدن خود را میفروشند اگر از ناظر مالی در حد ضروریات اولیۀ زندگی تأمین میشدند هرگز تن به این معامله نمیدادند و آنان که به عضو پیوندی نیاز داشتند اگر عضو اهدائی پیدا میکردند هرگز تن به این معامله نمیدادند.



نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield

lastnews

اکثریت جامعه خواهان تغییر است

سالی که نکوست از پیداست

مجلس و مبارزه با فساد

رخداد های منطقه ای و جهانی و رسالت حزبی

انتخابات حزب محور

جنبش زنان ایران

نمایشگاه رسانه ایران

بررسی یک نمونه تاریخی در بازار نیروی کار

مردان سپر آلودگی و تورم

چرخه مدارا

نان خالی را هم از سفره ها برداشتند!

گپی در نمایشگاه مطبوعات

استاد «رضا رضوی» سازنده سرود رسمی حزب اراده ملت ایران (حاما) درگذشت

اخبار جهان 78

تقدیر نامه نمایشگاه رسانه ایران

مشاهدات در 65 درجه جنوبی

آزادی زنان به سبک استالین

درگذشت خالف

سایه سیاست

کاروانسرای ایزد خواست

سرعت قطار تورم در دولت سیزدهم

اولین کتاب از مجموعه سازوکار حزبی به وزارت ارشاد ارسال گردید

حضور نماینده حزب اراده ملت ایران در گفتگوی نخبگان سیاسی دانشگاه تهران

حضور نشریه اراده ملت در بیست و چهارمین نمایشگاه رسانه های ایران

برنامه ریزی حزبی ترجیع بند جلسات دبیران حوزه ها

فلسفیدن در باب دروغ؛ دروغ چرا؟!

انتخابات و دیگر هیچ ...

درباره ما

ایران گربه نبود

راهکارهای اثربخشی مجلس

انتخابات حزب محور (بخش اول)

نقلی از سلسله نشست های گفتگو و اندیشه

تاریخچه مالیات ایران

از نبود ظلم باید نوشت یا از وجود آزادی؟ چیستی عدالت و ظلم!

دولت رانتیر چیست و چه پیآمدهایی دارد؟

بیشتر آسیب های اجتماعی با فقر نسبت پیدا می کنند

کارآمدی مجلس را در گرو حضور شایستگان است

استاد «رضا رضوی» سازنده سرود رسمی حزب اراده ملت ایران (حاما) درگذشت

جهان در هفته ای که گذشت (77)

حضور انتشارات حزب در نمایشگاه کتاب استان هرمزگان

اعضا جدید دفتر سیاسی حزب مشخص شدند

نشریه سازمانی اراده ملت اولین حضور نمایشگاهی خود را تجربه میکند

ابراز نگرانی اعضا هیات دبیران حوزه ها در مورد برنامه 5 ساله حزب

لازم بود یادآوری کنیم

Black white and the greys سیاه سفید و خاکستری ها

آشپزخانه دیکتاتور

شهلا، نخستین ناشر زن ایران

معینی کرمانشاهی

خلیج فارس میزبان مهربانیست

خشکسالی بی سابقه