بزرگنمایی:
خیلی از مردم گمان دارن که سیاست هیچ ربطی به اونها نداره و میتونن بدون توجه به سیاست زندگی کنن. اما آیا این برداشتها از سیاست و سیاسیون، درست و دقیقه؟
معمولا سیاست در نگاه مردم، پدیده پلید، زشت و پر از فریبیه.
مردم اکثرا سیاستمداران و اهالی سیاست را افراد دورو، بیتعهد و سودجویی میدونن که برای منافع خودشون حاضرن، همه را به پلکان ترقی تبدیل بکنن.
برای همین وقتی به اطرافیان، دوستان و نزدیکان بگیم که: «میخوام وارد فلان حزب سیاسی بشم». اکثرا واکنشهای خیلی ناخوشایندی نشون میدن. خیلی تعجب میکنن یا بشدت شما رو از این کار نهی میکنن. دست به سرزنش و نگران کردن شما میزنن. یا حتی شما رو تحقیر، مسخره و نهایتا دلسرد میکنن.
مردم بطور معمول پدیدههای تلخی مثل گرانی، بیکاری، سرکوب، جنگ، فساد، آوارگی، زندان و ... در جامعه رو، معادل تمام سیاست تلقی میکنن و از نظر اونها سیاستمداران، همان دولتمردان و حاکمان و مسئولینی هستن که باعث و بانی این بدبختیها برای بشر شدن. بویژه در زمانهایی که یه رخداد سیاسی تلخ، مثل سقوط دولت افغانستان یا حمله روسیه به اوکراین، اتفاق میافته، بیشتر مردم خیلی شدیدتر و مُصرتر، شروع به ناسزاگویی و لعن و نفرینِ سیاست و هرچه سیاستمدار در جهان هست، میکنن.
خیلی از مردم گمان دارن که سیاست هیچ ربطی به اونها نداره و میتونن بدون توجه به سیاست زندگی کنن.
اما آیا این برداشتها از سیاست و سیاسیون، درست و دقیقه؟
حقیقت اینه که سیاست در ذات خودش، امر پلیدی نیست. جامعه به نظمی عمومی و تنظیمات و قوانینی نیاز داره، که اینها همون سیاسته. سیاست، مجموعهای از رویکردها و اصولیه که طبق اونها، باید منابع جامعه به بهترین شکلی به نیازهای حال و آینده جامعه اختصاص پیدا کنه، پس بسیار لازمه.
از آنجا که در سیاست، بحث بر سر تقسیم منابع یا توزیع قدرته و ایندو همیشه با کشمکش همراه بوده، این پدیدهی اجتنابناپذیر در زندگی بشر(سیاست)، به موضوعی تنشزا یا دلسرد کننده یا آزاردهنده در نظر بیشتر مردم تبدیل شده.
سیاست قراره که تعیین کنه؛ «چه کسانی»، «چه چیزهایی» رو «چه موقع» و «چگونه بدست بیارن» و این پرسشها در تمام مراحل زندگی ما و از خانواده تا سطح جهانی، معنا و مفهوم پیدا میکنه. پس سیاست، به همه ما مربوطه و ما نمیتونیم ازش گریزان و بیزار باشیم. ما نمیتونیم با این بهانه که سیاست، جای دغلکاری ودغلکارانه، باهاش غریبه باشیم.