شهرکُشی: مرگ خاموش منابع تاریخی و زیستمحیطی تمدنها
نوشتار
بزرگنمایی:
در سالهای اخیر، مفهوم نسبتاً نوظهوری در ادبیات شهری و جنگی جهان با عنوان شهرکُشی (Urbicide) مورد توجه محققان و نهادهای بینالمللی قرار گرفته است. شهرکُشی به معنای نابودی عمدی و سازمانیافته شهرها، به عنوان مراکز فرهنگی، اقتصادی، تاریخی و انسانی است که در فرآیند درگیریهای نظامی یا در برخی موارد توسعهطلبیهای بیبرنامه صورت میگیرد.
محمد بنی اسدی
در سالهای اخیر، مفهوم نسبتاً نوظهوری در ادبیات شهری و جنگی جهان با عنوان شهرکُشی (Urbicide) مورد توجه محققان و نهادهای بینالمللی قرار گرفته است. شهرکُشی به معنای نابودی عمدی و سازمانیافته شهرها، به عنوان مراکز فرهنگی، اقتصادی، تاریخی و انسانی است که در فرآیند درگیریهای نظامی یا در برخی موارد توسعهطلبیهای بیبرنامه صورت میگیرد.
این پدیده در تاریخ معاصر، از خرمشهر و حلب گرفته تا ماریوپل، غزه و خارکیف، به شکلهایی عریان و خشن مشاهده شده است. نابودی زیرساختهای شهری، حمله مستقیم به محلات مسکونی، تخریب اماکن مقدس و آثار تاریخی، و نهایتاً مهاجرت اجباری ساکنان، فقط بخشی از تبعات شهرکُشی است. در واقع، هدف از این عملیاتها نهتنها فروپاشی فیزیکی شهر، بلکه انهدام حافظه جمعی و گسستن پیوندهای اجتماعی آن است.
در مقاله اخیر حسین ایمانی جاجرمی، جامعهشناس شهری، تأکید شده که تخریب شهرها دیگر فقط یک خسارت جانبی نیست، بلکه به یک راهبرد هدفمند نظامی بدل شده است. بمبارانهای گسترده در غزه تنها در یک سال، به گفته نویسنده، بیشتر از بمبریزی متفقین در کل جنگ جهانی دوم بوده است. این قیاس تاریخی هشداری روشن است بر رشد تصاعدی قدرت تخریبی فناوریهای نظامی نوین مانند پهپادها، بمبهای هوشمند و مهمات خوشهای.
اما آنچه در این میان کمتر مورد توجه قرار گرفته، اثرات زیستمحیطی شهرکُشی است. نابودی مناطق شهری علاوه بر خسارات انسانی و اقتصادی، به تخریب گسترده بسترهای اکولوژیک نیز منجر میشود. منابع آبی آلوده، خاکهای غیرقابل استفاده، آتشسوزی گسترده در مناطق جنگلی حاشیه شهرها، و رهاسازی هزاران تن نخاله ساختمانی آلوده، تنها گوشهای از بحرانهای محیطزیستی پس از ویرانی یک شهر است. آلودگیهای ثانویه حاصل از تخریب تأسیسات صنعتی، فاضلاب، نیروگاهها و منابع انرژی، میتواند برای دههها سلامت جمعیتهای بازمانده را تهدید کند.
نکته حائز اهمیت آن است که شهر فقط یک مکان نیست؛ بلکه سامانهای زنده است با ساختارهای اجتماعی، فرهنگی، طبیعی و تاریخی درهمتنیده. تخریب آن، انهدام پیکرهای زنده است که بازسازیاش نهفقط به بودجه و زمان، بلکه به حافظه و هویت نیاز دارد. در بسیاری از موارد، این حافظه دیگر قابل احیا نیست.
از اینرو، مفهوم شهرکُشی باید به عنوان تهدیدی علیه میراث بشری و امنیت محیطزیست جهانی تلقی شود. سازمانهای بینالمللی حفاظت از محیطزیست و میراث فرهنگی باید در کنار نهادهای حقوق بشری، با صراحت بیشتری وارد این حوزه شوند و از ابزارهای حقوق بینالملل برای بازدارندگی استفاده کنند. همچنین، شایسته است پژوهشگران حوزه شهرسازی و محیطزیست، مفهوم «زیستبوم شهری» را بهعنوان یک ارزش جهانی در برابر تخریب نظامی و توسعهای بیضابطه بازتعریف کنند.
شهرها نهتنها مهد تمدناند، بلکه ذخایر بیبدیل تنوع فرهنگی، تاریخی و زیستمحیطی هستند. حفاظت از آنها، نهفقط یک ضرورت اخلاقی، بلکه تعهدی برای تداوم زیست انسانی در قرن بحرانهای ترکیبی است .
حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی