حمید رضا قائدی
لزوم کثرتگرایی در ایران معاصر
گزارش
بزرگنمایی:
ت نویسنده و پژوهشگر انگلیسی در نظریههای ملیگرایی آورده است: قومگرایی بهعنوان یک حرکت سیاسی عموماً محصول کار نخبگان سیاسی است. تجربه سیاسی شدن مسائل زبانی و مذهبی در ایران و خصوصاً قرن بیستم نشان میدهد که روشنفکران و نخبگان سیاسی در تلاش برای خلق هویت قومی نقش قاطعی دارند و از علایق کهن نظیر زبان و مذهب بهعنوان ابزار سیاسی استفاده میکنند تا به اهداف موردنظر خود دست یابند. بِراس در بخشی از کتاب قومیت و ملیگرایی شرح میدهد: نخبگان در فرایند تبدیل اشکال و ارزشهای فرهنگی به سمبلهای سیاسی با یکدیگر بر سر جلب حمایت افراد گروه یا کنترل سرزمین متعلق به گروه به رقابت میپردازند و بهاینترتیب همبستگی گروه را درهم میشکنند.با ظهور رضاشاه، بافت دولت سنتی ایران دچار دگرگونی عمیقی شد. با گسترش اقتدار نظامی و اداری زمینه ظهور دولت مدرن فراهم گردید. البته درواقع دولت دست به نوسازی ایران زد اما عملاً مسئله مشارکت را تدبیری نجست و لاینحل ماند. بهعبارتدیگر دولت مدرن ایران با برچیدن اقتدار روسای پرقدرت ایلات و طوایف ایران و خلع سلاح و به اطاعت کشانیدن آنها مانع مشارکت این گروه از نخبگان سنتی و پرنفوذ جامعه ایران شد و نخبگان سنتی که زمینهای برای مشارکت در امور سیاسی در مرکز یا مناطق اطراف ایران نمیدیدند به رویارویی با دولت برخاستند. پس حسب به این منظور به کسب حمایت مناطق تحت سکونت گروههای مذهبی یا زبانی اطراف ایران برای سیاسی کردن اختلافات تلاش کردند. به همین ترتیب افتراق زبان و مذهب بهصورت ابزار گونه بهعنوان منبع مناسب و قابل جهت نیل به اهداف سیاسی مورد انتفاع قرار گرفت. بدین ترتیب مشارکت سیاسی یا عدم وجود آن میتواند نقش اساسی و تشدیدکنندهای در روابط قومی و سیاسی گشتن اختلافات زبانی و مذهبی ایفا کند. کثرتگرایی مذهبی و زبانی جامعه ایرانی و جاذبه زیاد آن میراث فرهنگی و سیاسی آن حکم میکند که دولت (به معنی عام) معاصر یک دولت فراگیر باشد و نه دولتی اقتدارگرا. دولت فراگیر نیز تنها در صورت گسترش مشارکت سیاسی و لزوم حضور اقشار گوناگون جامعه ایرانی در آن قابل شکلگیری است و تنها چنین دولتی است که توان مقابله با چالشهای گوناگون دنیای پیچیده معاصر را خواهد داشت.