بزرگنمایی:
بافتهای فرسوده و ناکارآمد شهری به مناطقی از شهر اطلاق میشود که از نظر ساختاری و کارکردی به سطحی از فرسودگی و عدم کارآمدی رسیدهاند که نیازمند مداخله و بازسازی هستند.
زهرا زمانی
بافتهای فرسوده و ناکارآمد شهری به مناطقی از شهر اطلاق میشود که از نظر ساختاری و کارکردی به سطحی از فرسودگی و عدم کارآمدی رسیدهاند که نیازمند مداخله و بازسازی هستند. این بافتها شامل محلهها و نواحی مسکونی، تجاری یا صنعتی هستند که با گذشت زمان و در نبود برنامههای مؤثر نگهداری، کارایی خود را از دست دادهاند و نمیتوانند به نیازهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شهروندان پاسخ دهند. از سوی دیگر، «اسکان غیر رسمی» نیز به مناطقی اشاره دارد که بدون برنامهریزی و در حاشیه شهرها توسعه یافتهاند و فاقد خدمات و زیرساختهای کافی هستند.
تعریف و گونهشناسی بافتهای فرسوده
بافت فرسوده به مناطقی اطلاق میشود که در آنها نشانههای بارز فرسودگی نظیر ریزدانگی، نفوذناپذیری، و ناپایداری قابل مشاهده است. این ویژگیها در مصوبه شورای عالی معماری و شهرسازی ایران در سال 1385 مورد تاکید قرار گرفتهاند و سه معیار اصلی فرسودگی در ایران عبارتند از: ریزدانگی، نفوذناپذیری و ناپایداری. در سند ملی، بافتهای فرسوده به دو دسته کلی تقسیم میشوند: بافتهای فرسوده فاقد ارزش تاریخی و بافتهای فرسوده دارای ارزش تاریخی. دسته اول شامل مناطقی است که به دلیل از دست دادن ارزش اقتصادی، اجتماعی و کالبدی، مورد توجه نیستند و دسته دوم مناطقی هستند که بهرغم فرسودگی، از نظر تاریخی و فرهنگی ارزشمندند و بخشی از هویت شهری محسوب میشوند.
در سال 1397، معیارهای فرسودگی با جزئیات بیشتری تنظیم شد و 63 معیار و زیرمعیار برای شناسایی و سنجش بافتهای فرسوده معرفی شد که شامل معیارهای حیاتی، هویتی و ادراکی هستند. این معیارها کمک میکنند تا وضعیت فعلی بافتها بهطور دقیقتری ارزیابی شده و بر اساس نیازها و ویژگیهای خاص هر منطقه، برنامههای مداخله مناسبی تدوین شود.
عوامل و چالشهای فرسودگی شهری در ایران
عوامل مختلفی بر فرسودگی بافتهای شهری در ایران تاثیرگذارند. رشد سریع شهرنشینی، کاهش میزان سرمایهگذاری برای بهروز نگهداشتن زیرساختها، و عدم برنامهریزی جامع برای توسعه شهری از جمله مهمترین عواملی هستند که به فرسودگی بافتها منجر میشوند. یکی از چالشهای اساسی در مداخله این است که بسیاری از برنامههای بازسازی به دلیل نبود منابع مالی کافی، عدم هماهنگی بین سازمانهای مرتبط، و نبود مشارکت موثر مردمی به موفقیت کامل نمیرسند. علاوه بر این، اسکان غیر رسمی به عنوان یکی دیگر از عوامل فرسودگی مطرح است که در آن مناطق حاشیهای بدون استانداردهای لازم و خدمات پایهای رشد کردهاند و سبب افزایش فشار بر خدمات شهری میشوند.
تاریخچه مرمت شهری و روند مداخلات شهری
واکنشها به فرسودگی بافتهای شهری، از اوایل قرن بیستم تا امروز، به شکلهای مختلف انجام گرفته است. در دهه 1950، تمرکز بر «بازسازی شهری» بود که هدف آن تعمیر و تجدید بناهای آسیبدیده از جنگ و بلایای طبیعی بود. در دهه 1960، مفهوم «باز زندهسازی و تجدید حیات شهری» به وجود آمد که به بازگرداندن فضاهای شهری به وضعیت مطلوب برای زندگی شهری توجه داشت. در دهه 1970، به «نوسازی شهری» تمرکز شد و این رویکرد بیشتر بر تخریب بافتهای فرسوده و جایگزینی آنها با سازههای جدید تمرکز داشت. در دهه 1990، «بازآفرینی شهری» که به روزآمدی فضاهای قدیمی و ترکیب آنها با نیازهای جدید شهری توجه داشت، رواج یافت. در نهایت، قرن 21 شاهد توجه به «نوزایی شهری» یا بازآفرینی پایدار شهری است که اهداف زیستمحیطی، اجتماعی و اقتصادی را توأمان دنبال میکند و پایداری را بهعنوان یکی از ارکان مداخلات شهری قرار میدهد.
نقش مدیریت شهری در مداخله بافتهای ناکارآمد و اسکان غیر رسمی
مدیریت شهری نقش مهمی در مدیریت و بازسازی بافتهای فرسوده و ناکارآمد دارد. شهرداریها بهعنوان مجری اصلی باید نظارت همهجانبهای بر روند اجرایی طرحها داشته باشند و از شفافیت و کارآمدی در این پروژهها اطمینان حاصل کنند. همچنین، استفاده از شیوههای نوین تامین مالی و ارائه مشوقهای مختلف برای جلب مشارکت توسعهگران و سرمایهگذاران خصوصی از جمله راهکارهای مدیریتی مؤثر است. مشارکت عمومی و اعتمادسازی نیز از ارکان اصلی مدیریت مؤثر است. شهروندان با مشارکت در پروژههای مرمت و بازسازی، علاوه بر احساس تعلق بیشتر، میتوانند به نظارت بر کیفیت و روند کار نیز کمک کنند.
یکی از چالشهای عمده در حوزه اسکان غیر رسمی، نبود سند مالکیت برای ساکنان است. شهرداریها و نهادهای مرتبط با صدور مجوز و ایجاد تسهیلاتی در زمینه ارائه اسناد رسمی، میتوانند از حاشیهنشینی غیرقانونی جلوگیری کنند و با حذف برچسبها، این ساکنان را به سمت مشارکت در فرآیند بازسازی و نوسازی هدایت کنند.