بزرگنمایی:
سناریوهای پیش رو در جنگ بین جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل (1)
دوشنبه 18 فروردین 1404
متن زیر با عنوان "رویارویی ایران با آمریکا و اسرائیل: در آخر چه خواهد شد؟" در قالب تحلیل سیزده شماره 3 (تحلیلهای هفتگی دفتر سیاسی حزب اراده ملت ایران) در 18 فروردین ماه سال 1404 نوشته و منتشر شده بود. برای اینکه پیشینهای از تحلیلهای حزب اراده ملت ایران در موضوع جدال بین ایران با آمریکا و اسرائیل ارائه دهیم آنرا در این قالب مجددا منتشر مینمائیم.
بعد از هفتم اکتبر و جنگ اسرائیل با حماس در غزه، بتدریج ابعاد این جنگ گسترش پیدا کرد و به جنگ اسرائیل و حزب الله و سقوط دولت بشار اسد در سوریه انجامید. در این بین نیز دو مرتبه جنگی هم بین ایران و اسرائیل درگرفت. با برآمدن ترامپ در آمریکا و نزدیک شدن به موعد پایان قطعنامههای رسمی سازمان ملل علیه ایران، مجددا احتمال رویارویی بین ایران با اسرائیل و آمریکا بیشتر شد. البته در این بین آمریکا ترجیح داد که ابتدا با نامهنگاری و مذاکره ایران را مهار نماید و در این حین تکلیف دو نیروی همسو با ایران را هم مشخص کند (یمن و عراق) و بعد در مورد ایران اقدام نماید.
حملات موشکی مستقیم و غیرمستقیم ایران به اسرائیل نشان داد که ایران با داشتن موشکهای بالستیک و دوربرد خطری جدی برای اسرائیل است. غنیسازی اورانیوم به میزان بالا نیز، این احتمال را در بردارد که ایران هر زمان که اراده کند، میتواند یک قدرت اتمی شود و طبیعتا این قدرت، بیش از همه برای مهار اسرائیل قابلیت دارد. از اینرو اسرائیل که صحنه را مهیا برای ایجاد سپر امنیتی مناسبی در اطراف خود میداند، عزمش را جزم کرده تا به هر شیوه تهدید ایران را از بین ببرد یا کاهش دهد. در این بین آمریکای ترامپ را نیز توانسته است با خود همراه کند و جامعه جهانی خنثی نیز نمیتواند چندان مانع این بلندپروازی گردد.
اما در طرف ایران، اوضاع اینگونه بود که حاکمیت به پشتوانه نیروهای همراه خویش در منطقه، ارتقا سطح تسلیحاتی و موشکی و ارتباط مناسب و راهبردی با چین و روسیه، منتظر بود که سپتامبر 2025 فرا رسد و ایران بتواند از دایره تحریمهای شورای امنیت بیرون بیاید و بتواند طبیعیتر از گذشته در جامعه جهانی حضور داشته باشد. اما حملات 7 اکتبر و وقایع پیرامون آن باعث شد که این پروژه با دست انداز مواجه شود. تحریکات اسرائیل، نهایتا، هم پای تمام نیروهای همراه ایران را به جنگ باز کرد و هم ایران را در چند نوبت مجبور به حمله مستقیم به خاک اسرائیل نمود.
تحلیل اول:
در یک ماه اخیر، آمریکا به نیابت از اسرائیل مکاتبهای را با ایران شروع کرد و ضربالعجل مانندی را نیز در ذهن دارد (قبل ماه سپتامبر 2025 = شهریور 1404). هدف آمریکا این است که سیمایی صلحگونه برای کار خویش فراهم کند و نگذارد که میزان حساسیت جامعه جهانی و خصوصا روسیه و چین از یک حدی فراتر رود، تا بعدا و در صورت حمله به ایران مستمسکی برای اقدامات خویش داشته باشد.
در شرایط فعلی و بدلایل عدیدهای نظیر مجادلات داخلی فراوان و یکدست نبودن حاکمیت، شکل ایدئولوژیک حکومت، مسیر طی شده در دهههای اخیر، موازنه قوای بین حاکمیت و اپوزوسیون، بیاعتمادی شدید به طرف مقابل؛ حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، امکان انجام یک توافق جامع و جلوگیریکننده از جنگ با آمریکا را ندارد. و اگر مذاکرهای نیز صورت گیرد به احتمال بالا منجر به توافق نخواهد شد. چراکه آمریکا نسبت به توافق قبلی (یعنی برجام) زیادهخواهتر شده است و ایران نیز شرایط ده سال پیش را ندارد. لذا نهایتا ایران نمیتواند به توافقی آبرومندانه، راهگشا، عزتمندانه و کارآمد دست پیدا کند. لذا فقط تلاش میکند که زمان بخرد، شاید بعد از سپتامبر شرایط متفاوت بشود.
در این بین آمریکا نیز به تحریک اسرائیل عزم خود را جزم کرده است که تا قبل از این ضربالعجل داستان را خاتمه دهد. از این رو پیشبینی این است که آمریکا یا اسرائیل در چند ماه آینده بطور مشترک یا با حمایت یکدیگر، حملهای را علیه ایران انجام خواهند داد. گمان بر این است که این حمله متمرکز بر تاسیسات هستهای و نظامی خواهد بود. ابعاد و گستره این حملات مشخص نیست ولی هدف این است که قدرت تهاجمی ایران کاهش محسوسی پیدا کند. بعد از این حملات طبعا ایران واکنشی نشان خواهد داد که بازدارنده نخواهد بود و بعید است بتواند معادلات را تغییر دهد.
بعد از این فعل و انفعالات دو سناریو محتمل است. یکی اینکه از نظر امریکا و اسرائیل حملات آنچنان موثر باشد که فرایند تسلیح موشکی و اتمی شدن ایران برای حداقل یک دهه به تاخیر بیافتد که در اینصورت داستان در همین مرحله خاتمه مییابد. دوم اینکه اگر آمریکا و اسرائیل لازم ببینند فشار بیشتری را بر ایران وارد کنند؛ با واسطهگری روسیه یا کشوری دیگر، ایران را مجبور میکنند، تن به قبول توافقی دهد که محدودیتهایی برای مدتی طولانی در مورد مسائل هستهای و موشکی ایران را متضمن باشد. یعنی به نظر برنامه تغییر حاکمیت سیاسی در دستورکار آمریکا نیست.
تحلیل دوم:
به نظر میاید که حاکمیت جمهوری اسلامی مذاکرات را نه فقط برای خریدن وقت بلکه با هدف رسیدن به توافق آغاز نموده است و لذا با توجه به تهدیدات موجود و شرایط داخلی آماده رسیدن به یک توافق منطقی میباشد. بر این اساس مذاکرات با تمام افتوخیزهایش (مشابه مذاکرات برجام) به نتیجه خواهد رسید و بدنبال آن ضمن پذیرش تعهداتی از سوی ایران، خطر جنگ برطرف شده و حملهای به ایران صورت نخواهد گرفت.
در این مقطع پذیرش تعهدات از جانب ایران برخلاف برجام سادهتر خواهد بود چرا که هم نیروهای منسوب به نیابتی دیگر وجود ندارند تا ایران نسبت به ایشان مدیون باشد، نه دانش و تکنولوژی ایران در حوزه هستهای و موشکی قابل برگشت و حذف است که حاکمان ایران را نگران کند، نه بطور نسبی، عدم یکدستی در حاکمیت وجود دارد که منجر به تنشهای سیاسی داخلی (مشابه شرایط بعد از برجام) شود.
سناریوهای پیش رو در جنگ بین جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل (2)
جمعه 23 خرداد 1404
حزب اراده ملت ایران قبلا و در قالب تحلیلهای هفتگی دفتر سیاسی خویش در چندین نوبت به بررسی شرایط پیش رو جمهوری اسلامی ایران و آمریکا و اسرائیل پرداخته بود. مهمترین این تحلیلها، تحلیل 18 فروردین دفتر سیاسی بود. البته در تحلیلهای بعدی نیز (26 فروردین، 2 و 9 اردیبهشت) ابعاد دیگری از این داستان را واشکافی نموده بودیم.
بامداد روز 23 خرداد اسرائیل با حداکثر توان خویش به جمهوری اسلامی ایران حمله کرد و در چند مرحله فرماندهان نظامی جمهوری اسلامی ایران، مراکز هستهای و مراکز پدافندی و نظامی ایران را مورد حمله قرار داد. در این مرحله حکومت ایران واکنش موثری نداشت و نتوانست جلو خسارات و صدمات حاصله را بگیرد. البته برای واکنش متقابل ایران هنوز باید منتظر بود. گرچه حملات اسرائیل کماکان ادامه دارد.
در مورد ادامه این جنگ چندین سناریو متصور است که در اینجا آنها را مورد بحث قرار میدهیم:
- جمهوری اسلامی با حداکثر توان نظامی خویش اسرائیل را مورد حمله قرار دهد. در این حالت حملات اسرائیل ادامه خواهند یافت و این احتمال وجود دارد که دورهای بعدی حملات به زیرساختهای صنعتی و اقتصادی ایران نیز تسری یابد و این نبرد به یک جنک تمام عیار بین جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل تبدیل گردد. با توجه به اینکه ما با کشور اسرائیل مرز مشترک نداریم و نیروهای نیابتی ما نیز از میدان خارج شدهاند (البته با طولانی شدن جنگ ممکن است بخشی از این نیروها فعال شوند یا حمله به سفارتخانههای اسرائیل در دستور کار قرار گیرند)؛ و توان ایران در حوزه موشکی و هوائی محدود است این نبرد با برتری نسبی اسرائیل و صدمات مالی و جانی بسیار ادامه خواهد یافت. البته در روند زمان و در صورتیکه پای سایر قدرتهای جهانی به این مهلکه باز نشود وضعیت حاکمیت بتدریج عادیتر خواهد شد و اسرائیل نمیتواند برای طولانیمدت این قمار خطرناک را ادامه دهد و در برتری نسبی بماند.
- جمهوری اسلامی با گروگان گرفتن سایر کشورهای منطقه، ابعاد جنگ را گسترش بخشد تا جامعه جهانی را به واکنش وادار نماید تا شاید حضور و قدرت ایشان بتواند اسرائیل را مهار نماید. بستن تنگه هرمز، حمله به امارات متحده عربی، قطر، بحرین، کویت، آذربایجان، عراق و کردستان (که همه بر روی تولید و انتقال انرژی نقش برجستهای دارند) میتوانند اهداف احتمالی جمهوری اسلامی در گسترش این جنگ باشند. در این صورت و با تغییر زمین بازی از نبردهای هوائی و موشکی دوربرد به نبردهای نزدیکبرد و حتی زمینی، نیروهای نظامی جمهوری اسلامی میتواند برتری نسبی خود را در این حوزه نشان دهند و فشار بیشتری را به جامعه جهانی برای پایان دادن به حملات اسرائیل ایجاد نماید. این حالت در ادامه، احتمال ایجاد اجماع جهانی بر علیه ایران را بشدت افزایش میدهد و خطر اشغال ایران و سرنگونی حاکمیت را در بر دارد. علاوه بر این بدبینی شدیدی را بین همسایگان ایران چه در کوتاهمدت و چه در بلندمدت ایجاد میکند.
- جمهوری اسلامی از سلاح اتمی خویش رونمائی نماید و اسرائیل را در معرض یک خطر فوقالعاده جدی قرار دهد. اگر این سلاح موجود باشد یا امکان ساخت یا تهیه آن در فرصت بسیار کوتاهی فراهم باشد (حتی بدون استفاده از آن و فقط با آزمایش آن در داخل خاک ایران) مطمئنا اسرائیل مجبور میشود که حملات خویش را متوقف نماید و به دنبال راهحلهایی غیرنظامی برای پایان جنگ باشد. در اینصورت ایران رسما به باشگاه کشورهای اتمی میپیوندد و گرچه مجبور است تن به پذیرش تحریمهائی کمرشکن از جانب جامعه جهانی بدهد اما شرایط جنگی را کاملا مهار خواهد نمود و هیچ کشوری از این پس جرات نخواهد کرد که ایران را مستقیما مورد حمله قرار دهد.
اگر هر کدام از این سه سناریو توسط حکومت ایران قابل اجرا نباشد (به هر دلیل) ایران میتواند از سه طریق مسیرهای دیپلماتیک را فعال نماید:
- أ.کشاندن موضوع به شورای امنیت سازمان ملل و درخواست صدور قطعنامه آتشبس. در این حالت جمهوری اسلامی میتواند روی پشتیبانی روسیه و چین حساب بازکند و از ایشان بخواهد که قطعنامه مربوطه را تهیه نمایند و شرایط جنگی را خاتمه دهند. این مسیر هم با احتمال وتو آمریکا روبرو است و هم با عدم پذیرش قطعنامه از سوی اسرائیل. (اولین قطعنامه آتشبس در جنگ بین ایران و عراق 5 مهرماه و حدود 6 روز بعد از حمله عراق صادر شد)
- ب. جمهوری اسلامی میتواند در مذاکره با تروئیکای اروپائی و تامین نظرات آژانس انرژی اتمی، شرایط جهانی بر علیه خویش را تعدیل نماید و آنگاه پشتیبانی شورای امنیت را از خود داشته باشد. البته کماکان آمریکا و اسرائیل میتوانند در این فرایند اختلال ایجاد نمایند ولی مطمئنا شرایط برای آنها به سادگی قبل نخواهد بود.
- ت. جمهوری اسلامی فرایند مذاکره با آمریکا را ادامه دهد و با پذیرش شرایط آمریکا و تامین نسبی نظرات اسرائیل، جلو تعمیق درگیریها را بگیرد.
بین این سه مسیر، فقط مسیر سوم سهلالوصول و حتمی است و دو مسیر دیگر پیچیدگیها و دشواریهای خاصی دارد که در کوتاه مدت امکان تحقق آنها را سخت مینماید. مسیر سوم نیز تبعات داخلی بسیار زیادی برای حاکمیت ایجاد مینماید.
البته لازم است به این نکته نیز توجه نمود؛ که پاسخ نظامی ایران به اسرائیل نافی مسیرهای دیپلماتیک سهگانه نیست و حکومت ایران امکان دارد که بعد از دادن یک پاسخ نظامی هر کدام از این سه مسیر را دنبال نماید.
مسئله اصلی این است که برخلاف درگیریهای قبلی بین جمهوری اسلامی و اسرائیل، اینبار امکان فیصله دادن به این بحران به سادگی امکانپذیر نیست، هم اسرائیل، هم آمریکا و هم تروئیکا اروپائی مصمم هستند که داستان ایران اتمی را پایان دهند، و در این بین همه گزینهها را روی میز دارند. شاید قبلا فقط گزینههای تحریمی بر روی میز بود ولی با حرکت امروز اسرائیل گزینه نظامی بیش از گذشته در دستور کار اسرائیل و شاید آمریکا قرار گرفته است و حاکمیت ایران را در شرایط دشواری قرار داده است. لذا حتی اگر قطعنامه آتش بس صادر شود و توسط طرفین پذیرفته شود فقط مهلتی برای حلوفصل موضوع در فضائی کمتنشتر ایجاد میگردد وگرنه اسرائیل و آمریکا و حتی اروپا حاضر نیستند این فرایند (غنیسازی بالا و احتمال ساخت بمب اتمی) بیش از این ادامه یابد. از طرفی باید توجه نمود که با ادامه جنگ دیگر فقط فرماندهان نظامی و تاسیسات اتمی نیستند که مورد حمله قرار میگیرند بلکه سایر تاسیسات اقتصادی، صنعتی و ترابری نیز مورد حمله قرار خواهند گرفت.
سناریوهای پیش رو در جنگ بین جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل (3)
یکشنبه 25 خرداد 1404
ما قبلا در چند نوبت پیشبینیهای خود در مورد وضعیت موجود بین ایران، آمریکا و اسرائیل را مطرح نمودیم. اولین تحلیل در این مورد 18 فروردین 1404 انتشار یافت. جمعه 23 خرداد، بعد از موج اول حملات اسرائیل به ایران، سناریوهای مطرح پیش رو را مورد بررسی قرار دادیم. اکنون به این میپردازیم که به زعم ما فرایند چگونه پیش خواهد رفت.
در چند روز گذشته حملات اسرائیل به جمهوری اسلامی ایران با شدت بالائی ادامه یافته است و جمهوری اسلامی نیز در چند نوبت و با حداکثر توان موشکی و پهبادی خویش حمله به خاک اسرائیل را صورت داده است. در این میان چند اتفاق نیز افتاده است. یکی اینکه چه اسرائیل و چه جمهوری اسلامی ایران مراکز صنعتی و زیرساختهای انرژی یکدیگر را مورد حمله قرار دادهاند و دوم اینکه چندین کشور تلاش کردهاند نقش میانجیگرایانه را در این میان ایفا کنند. جلسه اضطراری شورای امنیت نیز فقط به استماع سخنان طرفین پرداخت و تصمیم خاصی تاکنون اتخاذ نکرده است.
در ادامه این فرایندها و منطبق با تحلیلهای پیشین تصور ما این است که یکی از سه سناریو زیر در شرایط فعلی محتملتر است: (البته شانس سناریو دوم و سوم پائینتر است)
- أ.جنگ بین جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل تا حذف کامل زیرساختهای هستهای و موشکی ایران ادامه خواهد یافت. و بعد از اینکه جمهوری اسلامی دیگر نتوانست موشکی شلیک کند، اسرائیل به جنگ خاتمه میدهد.
- ب. جمهوری اسلامی ایران با کمک میانجیگران بینالمللی، آتشبس را برقرار کرده و وارد فرایند مذاکرات برای کنار گذاشتن توان هستهای و موشکی خویش میشود.
- ت. بر اساس یک اتفاق غیرمترقبه و غیرقابل پیشبینی موازنه قوا به نفع جمهوری اسلامی ایران تغییر یابد و این اسرائیل باشد که بدنبال پایان سریع جنگ و آتشبس برود.
در این بین چند نکته میتواند مورد توجه قرار گیرد:
- جمهوری اسلامی ایران هنوز این امکان و توان را دارد که دایره جنگ را گسترش دهد. البته این کار میتواند منجر به سقوط نظام جمهوری اسلامی شود.
- اسرائیل دنبال تغییر رژیم جمهوری اسلامی در ایران نیست، آنها در این مرحله فقط دنبال حذف توان هستهای و موشکی ایران میباشند و کاری با حاکمیت ایران ندارند.
- با توجه به اینکه در هر کدام از دو سناریو، ساختار کلی نظام آسیب نمیبیند و اتفاقا تقویت نسبی نیز میابد، احتمال فروپاشی نظام در کوتاهمدت کاهش میابد.
- حذف رهبران نظامی و سیاسی، حتی در بالاترین رده، نمیتواند خللی در فرایند مدیریتی کشور ایجاد کند و افراد جانشین میتوانند خیلی سریع مستقر گردند.
- بعد از پایان جنگ، مکانیسمهای تحریم کماکان باقی خواهند ماند و در صورت عدم تغییر رفتار حکومت ایران، تشدید هم خواهند شد. البته تغییر رفتار حکومت جمهوری اسلامی ایران بسیار بعید است.
- بعد از جنگ، اصلاحطلبان داخل در حاکمیت به دو بخش تقسیم خواهند شد. بخشی که شرایط جدید را خواهند پذیرفت و هم نوا با هسته سخت نظام میگردند و بخشی که به شیوههای مختلف از دایره حاکمیت بیرون خواهند آمد. مسئله اصلی این است که بعد از این جنگ ایشان نمیتوانند تاثیری در تغییر سیاستهای نظام بگذارند.
- بعد از جنگ انسداد سیاسی گسترش خواهد یافت و فضای فعالیتهای مدنی و اجتماعی بشدت محدود خواهد شد. توان مردم و جامعه مدنی از طرفی و شدت عمل حکومت از طرف دیگر، مدت زمان این انسداد سیاسی را مشخص خواهد نمود.
سناریوهای پیش رو در جنگ بین جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل (4)
دوشنبه 2 تیر 1404
ما قبلا در چندین نوبت تحلیلها و پیشبینیهای خود در مورد وضعیت موجود بین ایران، آمریکا و اسرائیل را مطرح نمودیم. اولین تحلیل در این مورد 18 فروردین 1404 انتشار یافت. دو تحلیل دیگر نیز در 23 و 25 خرداد ارائه نمودیم. اکنون و بعد از حمله آمریکا به سایتهای هستهای ایران آخرین تحلیل خویش در این مورد را منتشر مینمائیم.
بامداد روز اول تیرماه سال 1404، بمبافکنها و زیردریاییهای ایالات متحده آمریکا سه سایت هستهای ایران در فردو، نطنز و اصفهان را بمبباران و موشکباران کردند. راکتور هستهای خنداب اراک نیز در هفته گذشته مورد تخریب وسیع موشکهای اسرائیلی قرار گرفته بود و عملا هر چهار سایت اصلی شناخته شده ایران دچار حمله و تخریب وسیع قرار گرفتهاند.
با توجه به شرایط جنگ در ده روز اخیر و حملات روز گذشته آمریکا، اکنون دو راه پیشپای جمهوری اسلامی ایران قرار داد که باید توسط نظامیان و سیاستمداران مورد بررسی قرار گیرند و یکی از آنها با توجه به عوارض و تبعات احتمالیشان انتخاب شوند.
راه اول:
جمهوری اسلامی ایران تمامی ظرفیت دیپلماتیک خویش را بکار گیرد که جنگ در همین مرحله متوقف شود و ابعاد آن به تخریب زیرساختهای انرژی و صنایع مادر نرسد. روسیه، عمان، ترکیه یا یک کشور همراه با ایران میتواند بستر لازم برای این توافق آتشبس را فراهم کند. و احتمالا با توجه به اینکه هم اسرائیل بطور نسبی به اهدافش رسیده است و هم طولانی شدن جنگ برای آنها در این مرحله سودی ندارد و ارتش آنها نیز با مشکلات عدیدهای روبرو است؛ این آتشبس از طرف آنها نیز مورد قبول قرار خواهد گرفت.
در این راستا طبیعی است که ایران در یک حمله نمادین پاسخی را نیز به آمریکا خواهد داد. (مشابه حمله به عینالاسد در عراق بعد از شهادت سردار سلیمانی)
اما مسئله مهم بعد از آتشبس است که برخورد آمریکا و جامعه جهانی با ایران پساجنگ به چه صورت باشد.
راه دوم:
ایران همانگونه که قبلا گفتیم، نبرد نهائی را شروع کند و منطقه را در یک درگیری بزرگ و با مزیت نسبی برای ایران (جنگ زمینیدریایی و نامنظم) بکشد.
این راه بسیار خطرناک است و به احتمال زیاد باعث میشود که تغییر رژیم سیاسی ایران در دستور کار قرار گیرد و با توجه به برتری نسبی آمریکا و اسرائیل شانس بیرون آمدن حکومت جمهوری اسلامی از این جنگ کم خواهد بود.
سناریوهای پیش رو در جنگ بین جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل (5)
پنجشنبه 5 تیر 1404
جنگ بین جمهوری اسلامی و ایران 12 روز به طول انجامید. بسیاری از پیشبینیها تحقق یافت، گرچه بیاغراق آنچه محقق شد همواره سیاهترینها و بدترینها بود. اینک تحلیل خویش پیرامون مذاکرات پساجنگ را ارائه میکنیم.
در ساعات ابتدائی روز سوم تیرماه طی توییتی از طرف دونالد ترامپ رییس جمهور آمریکا اعلام شد که برای آتشبس بین اسرائیل و جمهوری اسلامی توافقی صورت گرفته است. با گذشت چندین ساعت مشخص شد که با میانجیگری اولیه قطر و سپس آمریکا این آتشبس واقعی است و عملا اجرائی شد. تا این لحظه نیز طرفین به آن پایبند بودهاند و حتی پروازهای هوائی به تدریج در حال برقراری است.
در مورد چرائی پذیرش این آتشبس از طرف جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل میتوان بطور مبسوط صحبت کرد ولی تا اینجا کار میتوان گفت که این آتشبس برای طرفین حالت بُرد بُرد داشته است.
اسرائیل به طور نسبی به اهداف خود دست یافت. فرماندهان نظامی ایران را ترور کرد. توان هستهای ایران را با کمک آمریکا کاهش داد. توان موشکی و زیرساختهای پدافندی ایران را شناسائی و تا حدی نابود نمود.
ایران نیز توانست موفقیتهائی داشته باشد. هژمونی قدرت اسرائیل و آمریکا را زیر سوال برد. نشان داد که از توان موشکی خوبی برخوردار است. لجستیک اسرائیل و شبکه نفوذ داخل ایران را زیر ضربات سنگین قرار داد و نهایت وحدت نسبی را بین ایرانیهای وطن دوست با گرایشات مختلف ایجاد نمود.
در ادامه این آتشبس و با توجه به اینکه هنوز توافقی رسمی، بین ایران و کشورهای غربی که نگران برنامههای هستهای نظامی ایران بودهاند، صورت نگرفته است؛ فضا تا ابتدای مهرماه و پایان موعد مکانیسم ماشه ملتهب باقی ماند.
در سه ماه آتی، مذاکرات بین جمهوری اسلامی و کشورهای غربی صورت خواهد گرفت که اگر روال کار تغییر بنیادی نکند (فعلا علائمی دال بر این تغییر وجود ندارد. هم زمان برای این تغییر محدود است و هم زیرساختهای لازم برای آن در سطح نظام وجود ندارد)، و با توجه به صحبتهای امروز مقام رهبری، ایران وارد توافق جدیدی با غرب نخواهد شد و آنگاه تحریمهای سازمان ملل نیز به تحریمهای آمریکا اضافه خواهد شد و ما فقط میتوانیم طبق برنامهای مشابه برنامه "نفت برابر غذا" مختصر صادرات نفتی داشته باشیم. و ایران وارد فاز جدیدی از تضعیف، انزوا و فضای امنیتی در داخل میشود. آمریکا، اسرائیل و سایر کشورهای غربی نیز چندان دلنگران این عدم توافق نیستند. چراکه قدرت مانور ایران در خارج از محدوده سرزمینیاش بسیار محدود شده است و نمیتواند خطری را متوجه منافع ایشان نماید.
مزایایی نیز میتوانند در این عدم توافق جستجو کنند. به این صورت که ایران مجبور است منابع خام بیشتری را با کمترین قیمتها در اختیار واسطهها و دلالان قرار دهد. فرایند خروج نیروهای نخبه کماکان حفظ خواهد شد. رشد اقتصادی ایران کاهش یافته و شانس بروز فرایندهائی نظیر تجزیه و آشوب بالا میرود.