آشتی دین و مدرنیته در رساله" تنبیه الامه و تنزیه المله" علامه شیخ محمد حسین نائینی؛

فقیه ضد استبداد اندیشه

فقیه ضد استبداد

  بزرگنمایی:
علامه محمد حسین نائینی به عنوان یک عالم دینی پویا، در اثر آشنایی توأمان با مفاهیم جدید دوران مدرن و در عین حال تفقه در شریعت و دین، راه درمان جامعه را مبارزه با استبداد از راه رفع جهل می‌دانست. هدف رساله” تنبیه الامه و تنزیه المله” او استبدادستیزی و جهل‌زدایی، از راه برقراری حکومت مشروطه است.

کاظم طیبی فر

علامه محمد حسین نائینی به عنوان یک عالم دینی پویا، در اثر آشنایی توأمان با مفاهیم جدید دوران مدرن و در عین حال تفقه در شریعت و دین، راه درمان جامعه را مبارزه با استبداد از راه رفع جهل می‌دانست. هدف رساله” تنبیه الامه و تنزیه المله” او استبدادستیزی و جهل‌زدایی، از راه برقراری حکومت مشروطه است. از طرف دیگر حکومت مشروطه به نظر او کاملاً مشروعه است و منافاتی با اندیشه دینی شیعه ندارد. از همین روست که این رساله همچنان و پس از دهه‌های متمادی سردمدار اندیشه سیاسی دین‌محور بوده و راهی نو بر سپهر اندیشه اجتماعی سیاسی مدرن شیعه می‌گشاید. آیت الله شیخ محمد حسین نائینی از علمای طراز اول شیعه، در 1265 ه. ق متولد شد وپس از نود سال زندگی، آن هم در دوران سرنوشت‌ساز و پرمخاطره‌ی مشروطیت در ایران، در سال 1355ه. ق از دنیا رفت. او در دوره تحصیل‌اش در سامرا با اندیشه‌های سیاسی میرزای شیرازی و سید جمال‌الدین اسدآبادی آشنا شد و بعد در محضر آیت الله حاج میرزا حسن شیرازی و آقا سید محمد اصفهانی تلمذ نمود او پس از رحلت میرزای شیرازی تحقیقات و درس را مدتی نزد آیت الله سید اسماعیل صدر دنبال کرد وسپس نزد آیت الله خراسانی رفت. 
علامه نائینی بعد از مدتی تعلیم نزد آیت الله خراسانی، از دوستان خاص او گردید چنانکه او را نزدیک‌ترین مشاور آیت الله خراسانی در زمینه انقلاب مشروطه خوانده‌اند. نائینی در دوران تحصیل علوم دینی در حوزه، علاوه بر رشته تخصصی خودش با حکمت عملی، مدونات سیاسی زمان خود، مسائل دوره اول مشروطه، مسائل و تاریخ تعرض کشورهای مغرب به کشورهای اسلامی و مبانی علمی و اجتماعی هوشیاری ملی آشنا شد. در اندیشه علامه آئینی شاخصه اصولی‌گری به معنای اهتمام جدی به عقل از طریق علم اصول، بارز است و او در آثار و مبادی فکری‌اش همواره به یافته‌های اصولی نظر داشته است. همین اصول‌گرایی نائینی است که حلقه ارتباط منابع سنتی، فرهنگی، تاریخی و مبانی دینی او با شرایط جدید است.
التفات او به اصول چنان است که می‌توان او را یک اصولگرای تمام عیار دانست. همچنانکه نظر به علوم جدید و عقل‌گرایی، رکن رکین نظام فکری علامه نائینی است. نظر به کشمکش‌های اجتماعی عصر او، مؤید این گفته است. چرا که به گفته مرحوم آیت الله طالقانی مردم آن روزگار از استبداد شاه و شاهزادگان و حکام و از طرف دیگر تحریک و اغوای روحانیون دینی چنان به ستوه آمده بودند که بدون این که دلیل آن را بدانند خواهان سرنگونی استبداد بودند. همین دو عامل یعنی استبداد قدرتمندان و انفعال علما، سرانجام باعث و عامل قیام مردمی مشروطه گردید.
نائینی همچون دیگر علمای دینی، از آنجاکه سردمداران فکری عام و خاص مردم بوده‌اند در جهت تبیین رهیافتی نو از دل اصول اساسی سنت به این نتیجه رسیدند که استبداد سیاسی و دینی مشکل اساسی ایران است و به همین خاطر بر آن شدند تا نظم سیاسی ایده‌آلی ارائه دهند که بتواند از ظلم ساختار حاکم بکاهد.
همچنانکه خود مفهوم مشروطیت یک مفهوم دوران جدید است ورود عناصر و مفاهیمی این چنین ذهنی، عامه مردم را که غالباً گرایش سنتی و دینی داشته‌اند، به این سو کشاند که دریابند اسلام که درباره ریز و درشت مسائل دستور داده، در مورد نحوه حکومت و تحدید آن بوسیله مشروطه چه نظری دارد. از سوی دیگر در میان علما و خواص نیز بر اثر ورود و ابتلا به همین دست مفاهیم بود که شخصی مانند آیت الله نائینی، عالمی از طبقه سنتی، در اثر همراهی وپذیرش مفاهیم جدید اجتماعی در جهت مقابله با استبداد قدم بردارد. علامه نائینی چنانکه خود اذعان می‌کند، ورود مفاهیم جدیدی از جمله مشروطیت بوده که پرده از ظلم‌های طبقاتی و استبداد دینی برداشته و این خواست عمومی را در مردم بوجود آورده که از منابع فکری خود استمداد جویند تا به حقوق اساسی خود نائل شوند.
از همین روست که نائینی بر عدم تباین مبانی اسلام با مدرنیسم تأکید داشته و بر ضرورت احیای تفکر دینی به عنوان راه برون‌رفت معتقد است. چرا که آموزه‌های اسلام را با مفاهیم جدید سازگار می‌بیند و دستیابی به پیشرفت‌های مغفول مانده را با استفاده از ایده‌های دینی میسور می‌داند. در عین حال به مثابه یک نواندیش به شرط استفاده از منطق درست، دین را به عنوان حلال مسائل در همه زمان‌ها می‌داند و با انتقاد از وضع موجود جهان اسلام، به سامان یافتن امور با اصلاح تدریجی، معتقد است.
با همین مختصات فکری است که علامه نائینی کتاب تنبیه الامه وتنزیه المله را برای پاسخ به این سؤال مردم که حکومت از نظر اسلام چیست به نگارش درآورد تا مبادی حکومت مشروطه را در غیاب امام زمان تبیین کرده و به اشکالات پاسخ دهد.
گرچه هدف خاص علامه نائینی از این تألیف، تلاش درجهت اثبات مشروعیت، مبارزه برای دفع استبداد سیاسی سلاطین قاجار و محکوم کردن استبداد دینیِ حامیان شعبه استبداد سیاسی بوده، لذا از آنجائیکه به قول مرحوم طالقانی، این کتاب کتابی اجتهادی برای علما و رساله‌ای تقلیدی برای عوام است، مؤلّف در آن می‌کوشد ابتدا به اثبات مشروعیت مشروطه پرداخته وبه طور کلی اصول سیاسی و اجتماعی اسلام را نشان دهد و نقشه و هدف کلی حکومت اسلامی را ترسیم کند از همین رو تلاش می‌کند با مخالفت با نظام استبدادی به تأسیس نظری نظام مشروطه بر اساس آیات و روایات بپردازد.
چنانکه از نام کتاب “تنبیه الامه تنزیه المله “پیداست، منظور نائینی از تألیف آن، علاج استبداد، بیداری مردم و پاک کردن چهره دین و در نتیجه برقراری حکومت مشروطه است. تنبیه الامه به معنی آگاهی ملت به ضروریات شریعت وتنزیه المله به معنی پاک کردن و زدودن بدعت استبداد از دین است. بنابراین واضح است که هدف اصلی نویسنده، اثبات مشروع بودن مشروطیت و نامشروع بودن استبداد است. این کتاب که به نثر قدیمی نوشته شده و آکنده از اصطلاحات فقهی است، روی سخنش با اهل فن وعلماء موافق و مخالف مشروطه است. مضاف براینکه قصد دارد ضروریات شرع را به ملت آموزش دهد.
کتاب “تنبیه الامه و تنزیه المله” یا حکومت از نظر اسلام، مباحث نظری را که با نظمی نسبی ارائه داده، به سبب قدرت استدلال فقهی و تسلط بر علوم دینی مورد مدح آیت الله شیخ محمد کاظم خراسانی و آیت الله شیخ عبدالله مازندرانی، پشتوانه‌های اصلی مشروطه خواهی در میان علماء قرار گرفته است. از همین رو نیز هست که آیت الله سید محمود طالقانی که خود از از پیشداران نواندیشی دینی بوده، در روزگار معاصر به چاپ وانتشار آن اهتمام ورزید و این کتاب را که بعد از شکست مشروطه و غلبه روشنفکران غربگرا، مهجور مانده بود مورد توجه قرار داد و آن را با تصحیح و الحاق توضیحاتی به صورت اعتراضی تلویحی به رژیم پهلوی، در خفقان سال 1334 ه. ش به چاپ رساند.
مؤلّف در تألیف این کتاب از کتاب “طبایع الاستبداد” کواکبی بسیار تأثیر پذیرفته، اگرچه عیناً مطالب وام گرفته نشده لیکن مطالب را بدیع‌تر و منظم‌تر از کواکبی و با عمق علمی بیشتری بیان کرده است.
نائینی در سراسر کتاب با برداشتی از اسلام که استبداد را توجیه می‌کند، به مبارزه برخاسته و علمایی را که به این برداشت روی می‌آورند را اهالی استبداد دینی می‌خواند. نائینی سلطنت را مترادف حکومت گرفته و معتقد است سلطنت مصداق حکومت بوده و به همین دلیل برای نوع بشر ضروری است. از این رو او با اصل سلطنت مخالفتی نمی‌کند، لیکن در جهت تحدید آن بوسیله دین و مردم می‌کوشد. مؤلّف در مقدمه مفاهیم اصلی مورد نظر خود را توضیح می‌دهد و در فصول پس از آن با ادله‌ای استبداد را رد و مشروطیت را تأیید می‌کند. علاوه بر این، در فصل خاتمه، ویژگی‌های استبداد را برمی شمارد و سپس راه علاج آن را بیان می‌کند. بنابراین بدیهی است که چنین کتابی با چنین سیر و چینش مطالب، مقصود اصلی‌اش مبارزه با استبداد بوده است. در خاتمه کتاب، نائینی از عوامل هفت گانه‌ای نام می‌برد که عامل بوجود آورنده و منشأ استبداد هستند. او پس از تشریح آنها راهکار علاج استبداد را مطرح می‌کند. 
علامه نائینی اولین عامل و مهمترین آنها، وبه عبارتی علت‌العلل تمام استبدادها را جهل می‌داند. همانگونه که جهل منبع بدبختی وکفر است جامعه را به شقاوت و تاریکی می‌کشاند. جهل حاکم، باعث بی‌رحمی او و جهل ملت، باعث حق ناشناسی آنها می‌گردد و باعث می‌شود آحاد ملت به دام بندگی وشرک بیفتند.
از بیان نائینی برمی‌آید که جهل، چه در حاکم و چه در مردم، بر اثر سوء برداشت از دین بوجود می‌آید. لذا عامل دوم استبداد از نظر مرحوم نائینی استبداد دینی است. استبداد دینی به این معناست که اربابان استبداد در اثر جهل مردم از دین، با برداشت‌های خودسرانه و با در نظر گرفتن مصالحشان در تفسیر دین، باعث استبداد می‌گردند. نائینی در توضیح این مورد از تاریخ اسلام، عوام فریبی ها و استبداد معاویه را به عنوان مثال ذکر می‌کند.
عامل سوم استبداد که در آن نیز مؤلفه جهل از نظر علامه نائینی برجسته و مهم است، همانا مساله شاه‌پرستی است. شاه‌پرستی است که شاه را مغرور و خودرأی می‌کند و مردم را بیش از پیش در جهلشان غوطه‌ور می‌گرداند. پس از ذکر این عامل، نائینی به شکلی، صفات شاهِ مغرور و شاه‌پرستان را ذکر می‌کند که ذهن خواننده را به سرعت به سوی شاهان قاجار می‌کشاند. این عامل به زعم نائینی با وجود و رواج تفرقه در میان مردم استمرار می‌یابد و تقویت می‌گردد. چراکه با ترویج چاپلوسی و تملق شاه‌پرستان اقشار مستعد پایین‌دستی که در طلب کسب رفاه و منزلت می‌کوشند را، از جلب فرصت‌ها محروم و متملقان را به امور، حاکم می‌سازد.
عامل چهارم همانگونه که گفته شد از دل عوامل قبلی بر می‌آید. این عامل وجود تفرقه در بین مردم است. نائینی مدعی است که تفرقه بین مردم بر اثر شاه‌پرستی و استبداد دینی به وجود می‌آید. او برای این ادعا شواهدی از آیات وروایات در باب تفرقه میان امت می‌آورد و صراحتاً اذعان می‌کند که وضعیت اکنون ایران نیز همینگونه است.
عامل پنجم استبداد، ارعاب وترساندن مردم توسط مستبدان و عواملشان است. حکومت استبدادی بدین وسیله شرافت مردم را می‌گیرد و آنها را ذلیل و اسیر می‌گرداند. بنابراین در این عامل هم، جهل حاکم است چرا که مردم جاهل، به ذلالت و بندگی تن می‌دهند. 
عامل ششم استبداد از نظر علامه نائینی، بهره‌کشی از زیر دستان است و تفوق طبقاتی که در اثر ظلم حاکمان و عافیت‌طلبی وسکوت اقویا بوجود می‌آید و در کشور معمول و رایج می‌گردد. این عامل همان ایجاد سیره و اخلاق زورگویانه و به تعبیری استبداد طبقاتی است.
عامل هفتم استبداد، استفاده حاکم مستبد از قوای قهریه وارتش برای سرکوب مردم است. مستبدان به این حربه روی می‌آورند تا سیطره خود را تحکیم بخشند و به قول نائینی بیش از پیش مردم را در جهل و بی‌خبری نگاه دارند.
 چنانکه پیداست علامه نائینی با ذکر عوامل هفتگانه‌ای که به شکل زنجیره‌ای یکدیگر را تقویت و تحکیم می‌کنند، مولفه‌های نظری، روانی و عملی را در نظر می‌گیرد و سپس در پایان رساله، راه علاج ملت را با کارایی علما و پرورش نیروی عقلانی مردم برای از بی‌ن‌بردن جهل و ضبطِ قوای نظامی در اختیار قانون و همچنین آشنایی مردم با دینی راستین و آگاهی ایشان از مفاسد استبداد ممکن دانسته، برقراری نظام مشروطه را که در آن تمام این وجوه لحاظ گردیده، تجویز می‌نماید.
بنابراین و به طور خلاصه، آیت الله نائینی ابتدا لوازم حکومت را برمی‌شمرد و عوامل استبداد را نیز ذکر می‌کند. سپس با ترسیم حکومت مشروطه‌، این نوع حکومت را به عنوان دارو و درمان استبداد معرفی می‌کند. بنابراین تلاش نائینی در کتاب “تنبیه الامه تنزیه المله” رفع جهل جهت درمان استبداد، چه از نوع استبداد حکومتی و چه از نوع استبداد دینی که مقوم استبداد حاکمان است را از طریق برقراری نظام مشروطه ممکن می‌داند. چنانکه در عوامل هفتگانه استبداد نیز آورده شده، از نظر نائینی جهل، مادر استبداد است. لذا او به تنبیه و هشدار مردم و پاکسازی دین از آراء مستبدان دینی می‌پردازد. 

این نوشتار تلخیص و ویرایشی است از مقاله‌ای تحت عنوان “علامه نائینی؛ مشروطه خواهی استبداد ستیز، نو اندیشی دینی” که به قلم همین نگارنده در ماهنامه “اطلاعات حکمت و معرفت”، در شهریور 1395منتشر گردیده است.



نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield

lastnews

اکثریت جامعه خواهان تغییر است

سالی که نکوست از پیداست

مجلس و مبارزه با فساد

رخداد های منطقه ای و جهانی و رسالت حزبی

انتخابات حزب محور

جنبش زنان ایران

نمایشگاه رسانه ایران

بررسی یک نمونه تاریخی در بازار نیروی کار

مردان سپر آلودگی و تورم

چرخه مدارا

نان خالی را هم از سفره ها برداشتند!

گپی در نمایشگاه مطبوعات

استاد «رضا رضوی» سازنده سرود رسمی حزب اراده ملت ایران (حاما) درگذشت

اخبار جهان 78

تقدیر نامه نمایشگاه رسانه ایران

مشاهدات در 65 درجه جنوبی

آزادی زنان به سبک استالین

درگذشت خالف

سایه سیاست

کاروانسرای ایزد خواست

سرعت قطار تورم در دولت سیزدهم

اولین کتاب از مجموعه سازوکار حزبی به وزارت ارشاد ارسال گردید

حضور نماینده حزب اراده ملت ایران در گفتگوی نخبگان سیاسی دانشگاه تهران

حضور نشریه اراده ملت در بیست و چهارمین نمایشگاه رسانه های ایران

برنامه ریزی حزبی ترجیع بند جلسات دبیران حوزه ها

فلسفیدن در باب دروغ؛ دروغ چرا؟!

انتخابات و دیگر هیچ ...

درباره ما

ایران گربه نبود

راهکارهای اثربخشی مجلس

انتخابات حزب محور (بخش اول)

نقلی از سلسله نشست های گفتگو و اندیشه

تاریخچه مالیات ایران

از نبود ظلم باید نوشت یا از وجود آزادی؟ چیستی عدالت و ظلم!

دولت رانتیر چیست و چه پیآمدهایی دارد؟

بیشتر آسیب های اجتماعی با فقر نسبت پیدا می کنند

کارآمدی مجلس را در گرو حضور شایستگان است

استاد «رضا رضوی» سازنده سرود رسمی حزب اراده ملت ایران (حاما) درگذشت

جهان در هفته ای که گذشت (77)

حضور انتشارات حزب در نمایشگاه کتاب استان هرمزگان

اعضا جدید دفتر سیاسی حزب مشخص شدند

نشریه سازمانی اراده ملت اولین حضور نمایشگاهی خود را تجربه میکند

ابراز نگرانی اعضا هیات دبیران حوزه ها در مورد برنامه 5 ساله حزب

لازم بود یادآوری کنیم

Black white and the greys سیاه سفید و خاکستری ها

آشپزخانه دیکتاتور

شهلا، نخستین ناشر زن ایران

معینی کرمانشاهی

خلیج فارس میزبان مهربانیست

خشکسالی بی سابقه