فریدون صدیقی؛ روزنامه نگار پیشکسوت:

روابط عمومی و روزنامه نگاری دو حرفه متفاوت هستند ویژه نامه‌ها

روابط عمومی و روزنامه نگاری دو حرفه متفاوت هستند

  بزرگنمایی:
با وجود اینکه روابط عمومی ها از ارکان هر مجموعه ای هستند، ولی نوع فعالیتشان در نسبت با روزنامه نگاری و خبرنگاری به تضعیف رسانه یا خروج اش از مسیر درست منجر شده است.

اراده ملت
با وجود اینکه روابط عمومی ها از ارکان هر مجموعه ای هستند، ولی نوع فعالیتشان در نسبت با روزنامه نگاری و خبرنگاری به تضعیف رسانه یا خروج اش از مسیر درست منجر شده است. تا جاییکه در توصیف شرایط موجود در رسانه ها گفته می شود این دو شغل با هم تلاقی پیدا کرده و روابط عمومی و خبرنگار هر دو در خدمت مدیران دولتی قرار گرفته اند. به این مناسبت در میان مقالات، مصاحبه ها و سخنان منتشر شده از فریدون صدیقی، روزنامه نگار پیشکسوت تعریف و تفاوت روابط عمومی و روزنامه نگاری را جست و جو کردیم که در ادامه می خوانید:

چیزی تحت عنوان دسترسی آزاد به اطلاعات در کشور نداریم. روابط عمومی ها اطلاعات نمی ‌دهند، مگر اطلاعات کنترل شده  ای که کارکرد سازمان مربوطه را توجیه کند.
روزنامه نگار هم هیچ کشفی انجام نمی ‌دهد. در صورتی که کار روزنامه نگار بررسی و کشف کردن است. هر وقت حادثه ای اتفاق بیفتد، بهانه  ای به دست روزنامه نگار می‌ افتد تا راجع به آن بنویسد و بعد آن موضوع زود رها می ‌شود. حتی اگر نخواهند رها شود دسترسی به اطلاعات وجود ندارد و یا اطلاعات غلط داده می ‌شود.
روزنامه نگاران کاشف حادثه نیستند و مصرف کننده هستند. روابط عمومی ها هم در برابر حوادث و مسائل گوناگون حالت تدافعی به خود می ‌گیرند.
روزنامه ‌نگار صبور است، بردبار است، جست‌ و جو گر است، جسور است، وظیفه ‌اش حفظ منافع ملی و مصالح ملی است. اگر در این چارچوب حرکت کند، فکر می‌ کنم که مسئولان بالا دستی کشور با ما مهربان ‌تر خواهند بود و اجازه خواهند داد که کمی به مسائل و مشکلات مردم هم بپردازیم.
آنجاست که کمی خط قرمز ها را عقب ‌تر می‌ برند. انقدر خط قرمزها را جلو نمی‌ آورند که کار کردن برایمان مشکل شود. همیشه این سلیقه ‌ای برخورد کردن با رسانه‌ ها معنی‌ اش این است که خواسته و ناخواسته مخاطب ایران حتما به سمت سایت‌ ها و شبکه‌ های رادیو و تلویزیونی بیگانه می ‌رود. اگر ما خوانده نشویم، دیده نشویم و شنیده نشویم در واقع نیستیم. حتی اگر اسممان روزنامه ‌ای باشد با هفتاد سال سابقه!
دموکراسی با آزادی بیان تعریف می ‌شود؛ هر زمانی که جوامع در گفتن، در طرح نیاز ها و مطالبات آزاد باشند، طبیعی است که روابط عمومی ها و رسانه ها هم می ‌توانند در نهادینه کردن دموکراسی نقش آفرین باشند. وقتی این اتفاق می‌افتد که آن آزادی بیان وجود داشته باشد و نکته مهم این است که اینها یک شبه تولید نمی ‌شوند.
این کار باید از نظام آموزشی شروع شود و سپس به مرور زمان نهادینه شود؛ روزنامه نگاران و روابط عمومی ها در نهادینه کردن آن می‌ توانند نقش موثری ایفا کنند. این قضیه وارداتی نیست و ابتدا باید در خود ما نهادینه شود. ما هنوز با ترافیک و رانندگی مشکل داریم، چون ماشین مال ما نیست. در خوشبینانه ترین شکل کمربند می ‌بندیم. دموکراسی هم همین گونه است.
نتیجه انفعال تحمیلى به روزنامه نگارى ما اینست که رسانه های ما کنش مند نیستند تولید خبر و تحلیل  از رویداد ها و ابر بحران ها نمى کنند. عموماً واکنشی هستند به ویژه صدا و سیما.
به عبارت ساده تر وقتى اتفاقی رخ می دهد، خبرگزاری ها و رسانه های برون مرزی بلافاصله به آن می پردازند و بعد از یک روز و یا چند ساعت رسانه های ما واکنش نشان می دهند که نخیر چنان نبوده چنین بوده است!
به همین دلیل جاى تعجب ندارد برخى از مسئولان وقتى مى خواهند خبری بازتاب بین المللى داشته باشد به رسانه های برون مرزی پناه می برند و داوطلبانه  با آن ها مصاحبه مى کنند، حتى پول می دهند تا مقاله هایشان چاپ شود. چرا چون  خودشان رسانه های داخلى مثل صدا و سیما را بى اعتبار و بى مخاطب کرده اند.
بنابراین تنها راه عبور از بن بست رسانه ها بازگشت مرجعیت  به رسانه ها، اعتماد کردن به روزنامه نگاران و آزاد گذاشتن آن ها در انجام کارشان است. نباید روزنامه نگاران را تبدیل به کارمندانى دون پایه، بى انگیزه و افسرده و یا بیکار و یا لبو فروش کرد و میلیون ها میلیون مخاطب را به فضاى لایتناهى ارجاع داد.
به عقیده من این فضا متوازن نیست. چون روابط عمومی ها خود را پایبند به یک اصول تعریف شده و متداول می ‌دانند، سخنگوی سازمان خود هستند و دست به تبلیغ آن نهاد یا سازمان می ‌زنند.
از طرفی روزنامه ها پرسشگر مسائلی هستند که مرتبط با نیاز مخاطب باشد. وقتی روابط عمومی ها به این نیاز پاسخ مثبت نمی ‌دهند، در نتیجه اتفاقی که می ‌افتد این است که این تعامل نمی ‌تواند متوازن باشد.
چیزی که من می‌ گویم معنایش دعوا نیست. روابط عمومی ها طیفی هستند که می‌ دانند چگونه با روزنامه ها تعامل کنند یا به گونه‌ ای موضوع را رفع و رجوع کنند که مشکلی به وجود نیاید.
اما گاهی روابط عمومی ها روزنامه نگاران را به نیروی خود تبدیل می ‌کنند و آنان را خنثی می ‌کنند و رسانه به جای این که پرسشگر رسانه خودش باشد، مدافع روابط عمومی و سازمان مورد نظر روابط عمومی می ‌شود.
چیزی که باید گفت این است که انتظارات از روابط عمومی و نوع نگاه کردن به رسالت آن غلط است. تصوری که وجود دارد، این است که فکر می‌ کنند روابط عمومی سخنگوی سازمان است و باید از تمام خطاها و اشتباه های آن دفاع کند، یا این که مبلغ آن سازمان باشد. اگر سازمان 4 تا صندلی ساخته، بگوید 40 تا ساخته و اگر چند خیابان را آسفالت کرده است، بگوید همه شهر را آسفالت کرده است.
یک بخش دیگر به بحث تجربه و تخصص برمی‌ گردد. برخی از مسئولان روابط عمومی ما کم تجربه هستند و در حرفه خود متخصص نیستند. یک بخش دیگر به خود رسانه ها برمی ‌گردد و ممکن است که آن ها در کار خود دچار خطا بشوند.
ضعف، عدم تخصص و عدم تجربه ای است که ممکن است در نزد خبرنگار باشد. همان گونه که در برخی روابط عمومی ها این ضعف وجود دارد.
در بحث “تخصص و تجربه” مثلاً وقتی روزنامه نگار می ‌خواهد به منظور رسیدن به پاسخ اش، بررسی هایی صورت دهد، اگر دقیقاً نداند آن چه که می ‌پرسد لزوماً مربوط به این سازمان است یا خیر و یا کدام عوامل و متغیر ها در شکل گیری موضوع مربوطه دخیل هستند، یقیناً به بیراهه خواهد رفت.
به عنوان مثال همین بحث آلودگی هوای تهران؛ همه مسائل و مشکلات مربوط به آلودگی به وزارت صنایع بر نمی‌ گردد. به طور قطع تاکسی ها و موتورسواران هم نقش برجسته ای در این موضوع دارند. آن ها باید تاکسی و موتور استاندارد داشته باشند ولی قدرت خرید ندارند. از طرفی بنزین موتور موجود نیست. پس گاهی خبرنگار نمی ‌داند که یک مسئله تنها مربوط به یک سازمان نیست و گاهی ممکن است اشتباه صورت بگیرد.
اعتماد یک منشور چند وجهی است. یک «رسانه» باید توقع و انتظاراتش را مبتنی بر شناخت تعریف کند؛ یعنی نهاد مربوطه، شرح وظایفش، مسئولیتش و اختیاراتش را بشناسد و این که این نهاد و یا سازمان کجا باید پاسخگو باشد. مثلاً اگر نهاد مربوطه وزارت نیرو است، باید بداند که این وزارت، ترکیبی از مجموعه ها، مراکز و یا سازمان هایی است که بخش های مختلفی دارند و ممکن است هر کدام از این قسمت ها، خودشان از لحاظ تشکیلاتی در حد یک وزارت خانه باشند. هر قسمت هم برای خودش یک روابط عمومی دارد.
لازم است که بداند وزارت نیرو چه کاری انجام می ‌دهد و از سازمان شناخت داشته باشد. نکته بعد این است که بداند با کدام مخاطب رو به رو است؛ یعنی جامعه مخاطب خودش را بشناسد. یعنی اینکه بداند با مخاطب تخصصی سر و کار دارد یا مخاطب غیر تخصصی. که اگر نداند، پرسشگری بی معنا است و سماجت برای پرسشگری موضوعیت ندارد.
بخش دیگر مربوط به روابط عمومی ها می شود. غم انگیز ترین اتفاق این است که بر خلاف اینکه جایگاه رسانه ها مشخص است، اما همیشه با تفسیرهای شخصی مواجه هستیم. من یک پیشنهاد آشکار می ‌دهم و آن این است که روابط عمومی ها از کارشناسان دعوت کنند تا به مدیرانشان نحوه تعامل با رسانه ها را آموزش دهند.
من خودم این کار را کرده  ام. مدیر، ابتدا لازم است که رسانه را بشناسد و از صورت بندی های مختلف آن آگاهی پیدا کند یعنی اینکه آن رسانه روزنامه است یا ماهنامه است یا هفته نامه است یا گاهنامه است؟ ما روزنامه هایی داریم که تیراژ حداقلی دارند، ولی ظرفیت جریان سازی حداکثری دارند و برعکس این هم صادق است، یعنی روزنامه هایی که تیراژ حداکثری دارند ولی ظرفیت جریان سازی آنان متوسط است.
مسئله مهم تر، این است که مدیران ما به نقش خطیر خبرنگاران و رسانه ها واقف باشند. این اتفاق نمی ‌افتد، چرا که مدیران ما خود را قدرتمند و وابسته به دولت می‌ دانند. در حال حاضر ما با پدیده شهروند خبرنگار مواجه هستیم. شرایط به نحوی شده است که با افزایش گونه های ارتباطی، افزایش تبادل اطلاعات و سرعت انتقال اطلاعات، هر مدیر و سازمانی به آسانی ممکن است به چالش کشیده شود؛ و آن وقت است که مجبور به پاسخگویی می ‌شود و در رسانه ها عنوان می کند که «رسانه های اجتماعی» در مورد او و سازمانش اشتباه کرده اند.
احترام به رسانه ها نیز مقوله بسیار با اهمیتی است. خیلی باید به این نکته توجه داشته باشیم. یک نمونه از آن برگزاری کنفرانس  های خبری است. وقتی کنفرانس خبری برگزار می‌کنیم، نباید اکثر مهمانان ما خبرنگاران خارجی باشند و حتماً ضرورت دارد که از خبرنگاران خودمان نیز با رعایت تناسب و مقتضیات دعوت کنیم تا در کنفرانس حضور پیدا کنند.
در ایران، تا وقتی احترام به رسانه به موقعیت واقعی ‌اش نرسد مطمئن باشید ما از لحاظ ارتباط جهانی، در جایگاه مناسبی قرار نخواهیم گرفت. اگر ما این مشکل را نداشته باشیم می ‌توانیم در فرآیندهای ارتباطات جهانی نقشی مثمر ثمر ایفا کنیم.
در حال حاضر وضعیت به گونه ای است که ما وقتی می ‌خواهیم مقاله ای را چاپ کنیم، باید بهای بسیار بیش  تری از آن چه که لازم است بپردازیم تا مقاله ما را چاپ کنند و آن وقت به این امر افتخار هم می ‌کنیم. در صورتی که باید با هزینه بسیار کم  تری این کار را انجام دهیم. تا وقتی که رسانه ها جایگاه ندارند این اتفاق می ‌افتد.
خود روابط عمومی ها هم مشکلات و خطاهایی دارند. روابط عمومی ها تا وقتی به ایجاد رابطه و بده بستان با رسانه ها بپردازند، گرفتاری حل نمی ‌شود. تا وقتی شناخت و آگاهی صحیح بین این دو صورت نگیرد، تعامل سازنده ای شکل نمی ‌گیرد.
من در یکی از نشست هایی که برگزار شده بود و در آن مدیران ارشد سازمان و روابط عمومی ها حضور داشتند؛ به مسئولان گفتم : شما فکر نمی ‌کنید وقتی پاسخ روزنامه نگاران را نمی ‌دهید، در آینده ممکن است برایتان مشکل به وجود آید؟ در این شرایط روزنامه  نگار در رسانه  اش جایی برای شکایات مردمی باز می ‌کند. آن وقت مردم می ‌گویند که در محله ما برق این کوچه خاموش است و ما در تاریکی کامل به سر می ‌بریم. در چنین شرایطی مدیران به تکاپو وادار می  شوند و سریع تماس می ‌گیرند و به این قضیه اعتراض می‌ کنند.
ممکن است کسی که در روابط عمومی فعالیت دارد، بتواند در روزنامه هم مشغول به کار شود و از طرف دیگر یک روزنامه نگار در بخش روابط عمومی مشغول به فعالیت شود. اما شیوه های اطلاع رسانی، کنترل و هدایت موضوع در این دو حرفه متفاوت هستند.
بایستی توجه کافی داشته باشیم که ارتباطات از بیرون به کشور ما وارد شده است. علم روزنامه نگاری و روابط عمومی هم مختص کشور های اروپایی و آمریکایی است و در ایران پدیده ای وارداتی محسوب می  شوند. طبیعی است که ما بیش  تر مصرف کننده تئوری ها و مفاهیم آن  ها هستیم؛ تا در مناسبات درونی خودمان راه حلی برای آن پیدا کنیم. در صورتی که غلط است.
یک بخش قضیه مدیریت صحیح و علمی در رسانه ها است که حتماً باید توجه اساسی به آن صورت پذیرد. بخش دیگر را مدیریت بالاسری تعریف می‌ کند. اسمش این است که قضیه ای به خاطر منافع ملی مسکوت بماند و در معرض افکار عمومی قرار نگیرد. اگر این اتفاق ادامه پیدا کند، رسانه ها خلع سلاح می ‌شوند و مخاطبان خود را از دست می‌دهند. در این صورت است که مخاطبان برای تأمین نیاز خبری و اطلاعاتی خود به منبع دیگری رجوع می‌کنند که متأسفانه عواقب منفی در پی خواهد داشت.
این وضعیت خود به خود در کار روابط عمومی ها نیز تأثیر منفی می‌ گذارد. وظیفه رسانه -هاست که ظرفیت هایی را برای مخاطبان ایجاد کنند تا روابط عمومی از طریق آن بتواند اخبار خود را اعلام کند. رسانه های ما مخاطب ندارند؛ در نتیجه روابط عمومی ها به تدریج جایگاهشان را از دست می ‌دهند و در این جاست که سازمان مربوطه می‌ گوید خبری را به خبرگزاری بدهند و بقیه اگر خواستند از روی آن برمی‌ دارند. پس روابط عمومی ها و رسانه ها نقش خود را از دست می دهند.
نقش آفرینی، بیش تر با روابط عمومی است. رسانه های ما اطلاعات آماده را می‌ خواهند و آن را باز پخش یا باز نقش می ‌کنند. روابط عمومی ها با توجه به نیاز رسانه ها و خودشان، باید بستری را فراهم کنند تا اطلاعات، منطقی توزیع شود. روابط عمومی باید کارشناس موضوع باشد؛ کارشناس دیکته می ‌کند که تعامل با رسانه ها صورت بگیرد، یا مثلاً می ‌گوید که این موضوع برای این رسانه خوب است.



نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield

lastnews

اکثریت جامعه خواهان تغییر است

سالی که نکوست از پیداست

مجلس و مبارزه با فساد

رخداد های منطقه ای و جهانی و رسالت حزبی

انتخابات حزب محور

جنبش زنان ایران

نمایشگاه رسانه ایران

بررسی یک نمونه تاریخی در بازار نیروی کار

مردان سپر آلودگی و تورم

چرخه مدارا

نان خالی را هم از سفره ها برداشتند!

گپی در نمایشگاه مطبوعات

استاد «رضا رضوی» سازنده سرود رسمی حزب اراده ملت ایران (حاما) درگذشت

اخبار جهان 78

تقدیر نامه نمایشگاه رسانه ایران

مشاهدات در 65 درجه جنوبی

آزادی زنان به سبک استالین

درگذشت خالف

سایه سیاست

کاروانسرای ایزد خواست

سرعت قطار تورم در دولت سیزدهم

اولین کتاب از مجموعه سازوکار حزبی به وزارت ارشاد ارسال گردید

حضور نماینده حزب اراده ملت ایران در گفتگوی نخبگان سیاسی دانشگاه تهران

حضور نشریه اراده ملت در بیست و چهارمین نمایشگاه رسانه های ایران

برنامه ریزی حزبی ترجیع بند جلسات دبیران حوزه ها

فلسفیدن در باب دروغ؛ دروغ چرا؟!

انتخابات و دیگر هیچ ...

درباره ما

ایران گربه نبود

راهکارهای اثربخشی مجلس

انتخابات حزب محور (بخش اول)

نقلی از سلسله نشست های گفتگو و اندیشه

تاریخچه مالیات ایران

از نبود ظلم باید نوشت یا از وجود آزادی؟ چیستی عدالت و ظلم!

دولت رانتیر چیست و چه پیآمدهایی دارد؟

بیشتر آسیب های اجتماعی با فقر نسبت پیدا می کنند

کارآمدی مجلس را در گرو حضور شایستگان است

استاد «رضا رضوی» سازنده سرود رسمی حزب اراده ملت ایران (حاما) درگذشت

جهان در هفته ای که گذشت (77)

حضور انتشارات حزب در نمایشگاه کتاب استان هرمزگان

اعضا جدید دفتر سیاسی حزب مشخص شدند

نشریه سازمانی اراده ملت اولین حضور نمایشگاهی خود را تجربه میکند

ابراز نگرانی اعضا هیات دبیران حوزه ها در مورد برنامه 5 ساله حزب

لازم بود یادآوری کنیم

Black white and the greys سیاه سفید و خاکستری ها

آشپزخانه دیکتاتور

شهلا، نخستین ناشر زن ایران

معینی کرمانشاهی

خلیج فارس میزبان مهربانیست

خشکسالی بی سابقه