بزرگنمایی:
برنامهریزی کاربری زمین شهری از ارکان اصلی توسعه پایدار و ساختارمند شهرها بهشمار میآید و به تنظیم روابط فضایی میان فضاهای مسکونی، تجاری، خدماتی، اداری، و معابر کمک میکند.
زهرا زمانی
برنامهریزی کاربری زمین شهری از ارکان اصلی توسعه پایدار و ساختارمند شهرها بهشمار میآید و به تنظیم روابط فضایی میان فضاهای مسکونی، تجاری، خدماتی، اداری، و معابر کمک میکند. تعیین دقیق این کاربریها در قالب «زونینگ» یا منطقهبندی نهتنها به استفاده بهینه از زمین منجر میشود، بلکه کیفیت زندگی شهروندان را نیز بهبود میبخشد. در این میان، الگوی ساخت مسکن و تراکمگذاری اصولی، ساختار شهر را تحت تاثیر قرار داده و به توزیع عادلانه جمعیت و جلوگیری از تراکم بیش از حد کمک میکند. بر اساس این برنامهریزی، مناطق مسکونی، فضاهای سبز و باز، فرهنگی-مذهبی، تجاری، اداری-انتظامی، و بهداشتی-درمانی با اهداف خاص به شهر اختصاص مییابند.
معابر شهری و زیرساختهای ضروری
طراحی و دستهبندی معابر، از بزرگراهها و شریانهای درجه یک و دو گرفته تا خیابانهای محلی، ساختار کلی حملونقل و دسترسی شهروندان را تشکیل میدهد. این معابر که بهعنوان ستون فقرات شهر در نظر گرفته میشوند، هرکدام نقش خاصی در اتصال مناطق مختلف دارند. از سوی دیگر، زیرساختهای شهری نظیر تأسیسات آب، برق، گاز و تجهیزات مخابراتی از ملزومات توسعه پایدار هستند و خدمات عمومی همچون فضاهای آموزشی، درمانی، تفریحی و فرهنگی، بهعنوان نیروی محرک اجتماع و همگراکننده افراد عمل میکنند. برای اطمینان از دسترسی مناسب شهروندان به این فضاها، شاخصهایی همچون «سرانه»، «شعاع عملکرد»، و «شعاع دسترسی» تعریف میشوند که نشاندهنده مقدار زمین موردنیاز و قلمرو خدماترسانی به ازای هر نفر است.
تحلیل کاربری زمین: ابزاری برای تصمیمگیری هوشمندانه
روشهای تحلیل کاربری زمین، همچون ماتریس سازگاری، مطلوبیت، وابستگی و ظرفیت، به سیاستگذاران کمک میکند تا رابطههای فضایی بین کاربریها، تناسب کاربریها با محیط و همچنین وابستگی آنها را بررسی کنند. به عنوان مثال، ماتریس سازگاری میزان هماهنگی یک کاربری با کاربری دیگر را تحلیل کرده و نشان میدهد که آیا قرارگیری یک فضای مسکونی در کنار یک فضای تجاری میتواند به بهبود زندگی شهری منجر شود یا خیر. همچنین، ماتریس ظرفیت میزان پذیرش محیط را برای کاربریهای مختلف بررسی میکند تا از توسعه فراتر از ظرفیت شهر جلوگیری شود.
روش دستهبندی کاربری زمین (L.B.C.S)
این روش که بر اساس پنج مولفه اصلی «فعالیت»، «عملکرد»، «سایت»، «ساختار» و «مالکیت» استوار است، به برنامهریزان کمک میکند تا کاربریهای زمین را به شکل دقیقتری تحلیل و طراحی کنند. برای مثال، در این روش برای یک دبستان، فعالیت بهعنوان «آموزشی»، عملکرد بهعنوان ارائه خدمات آموزشی، سایت بهعنوان سطح اشغال، ساختار بهعنوان اسکلت فلزی و مالکیت بهصورت عمومی تعریف میشود که به سازماندهی و تخصیص منابع کمک میکند.
راهکارهای پایدار در تغییر کاربریها
با توجه به نیازهای متغیر شهری، تغییر کاربری زمین یکی از چالشهای جدی شهرها است. اتخاذ راهکارهای پایدار مانند تامین منابع مالی به شیوههای نوین و ارائه مشوقهای مالیاتی، امکان تغییرات سازنده را فراهم میسازد. برخی راهکارهای خلاقانه نظیر «کشاورزی مرتبط با گردشگری شهری» و توسعه ترکیبهای کاربری در شهرهایی نظیر «اوزاکا» در ژاپن و «سیدنی» در استرالیا، به شهرها اجازه میدهد تا تغییرات به نفع منافع عمومی را با شفافیت بیشتری دنبال کنند. از دیگر راهکارهای مؤثر میتوان به تشویق بازسازی بافت فرسوده در هامبورگ و سیستم TDR یا انتقال حق توسعه در واشنگتن اشاره کرد که به بهینهسازی استفاده از زمین کمک شایانی میکند.
چالشهای مسکن و نقش مدیریت شهری
مسکن بهعنوان یکی از نیازهای اولیه شهروندان، در برنامهریزی شهری جایگاه ویژهای دارد. سیاستهای مسکن در ایران از دهههای گذشته تاکنون به دنبال رفع این نیاز از طریق ایجاد بنیادهای مسکن، آمادهسازی زمین و احداث شهرهای جدید بوده است. از سیاستهای مسکن مانند تعاونیهای مسکن و فروش تراکم، تا تشویق نوسازی بافتهای ناکارآمد، همگی نشاندهنده نقش حساس مدیریت شهری در تأمین و بهینهسازی مسکن است. مدیریت شهری باید ضمن جلوگیری از سوداگری زمین و مسکن، از راهکارهایی همچون پسینیکردن عوارض ساختمانی و ایجاد الگوهای کاربری مناسب برای کاهش حاشیهنشینی استفاده کند.