بزرگنمایی:
حضور پررنگ افغانیها در این مکان حکایت از وقوع خزنده اتفاقات نامیمون در زیرپوست شهر داشته و به نظر میرسد پس از استیلای طالبان بر افغانستان مسئولین به طور نامرئی و نامحسوس کنترل در و دروازهها را به افاغنه واگذار کردهاند.
به گزارش حاما نیوز، هفته سوم اسفند 1400 توفیقی دست داد تا به زیارت امام رضا (ع) مشرف شویم در نگاه منِ معلم خبرنگار حضور پررنگ افاغنه در مشهد کاملاً غیرعادی مینمود. با خودم کلنجار میرفتم که نکند در و دروازههای خراسان به روی افاغنه باز گذاشته شده تا از ظلم و ستم طالبان واپسگرا به دامن ایران پناهنده شوند.
نهایتاً حس کنجکاوی خود را با توضیحات و توجیهاتی چون همسایگیِ خراسان و افغانستان، زیارت افاغنه از مشهد و ... ارضا کردم. روز دوم عید 1401 به همراه خانواده سری به دریاچه چیتگر (خلیجفارس) میزنیم مکانی بهغایت زیبا و دلگشا و البته با منظرههای بسیار عجیب و باورنکردنی.
اگر اغراق نکنم تعداد پسران افغانی با ایرانیها برابری میکند. راستش یکلحظه فکر میکنم که در یکی از پارکهای کابل در حال قدم زدن هستیم. حضور پررنگ افغانیها در این مکان حکایت از وقوع خزنده اتفاقات نامیمون در زیرپوست شهر داشته و به نظر میرسد پس از استیلای طالبان بر افغانستان مسئولین به طور نامرئی و نامحسوس کنترل در و دروازهها را به افاغنه واگذار کردهاند.
ایران بهشت افغانیها
کارشناسان معتقدند: سالانه بیش از نیممیلیون افغانی بهصورت عمدتاً غیرمجاز و قاچاقی وارد جغرافیای حاکمیتی ایران میشوند. موضوع مهاجرت در افغانستان با تحولات جدید در این کشور دوباره مطرحشده است.
افغانستان طی چند دهه گذشته همواره از نرخ بالای مهاجر فرستی برخوردار بوده است. این روند با برخی تحولات سیاسی همچون جنگ شوروی، جنگ طالبان و اشغال افغانستان از سوی آمریکا تشدید و حالا با تسلط مجدد طالبان وارد فاز تازهای شده است.
این در حالی است که از دیرباز ایران همواره بهعنوان یکی از مقاصد مهاجرتی اتباع افغانستان مطرح بوده و در موج جدید نیز پیشبینیها از احتمال مهاجرت شمار بالایی از آنها به ایران حکایت دارد.
طبق آخرین گزارش کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل تا سال 2020 ایران دومین مقصد مهاجرت برای افاغنه است.
سابقه حضور افاغنه در ایران
حضور مهاجران افغانی در ایران بهعنوان بزرگترین قومیت مهاجر به سالهای دور برمیگردد. هماکنون بخشی از آنان در ایران صاحب فرزند شدند و نسل سوم این مهاجران به ایران بهعنوان زادگاه خود تعلق خاطر دارند.
این نسل به سمتی پیش میرود که مطالبات بیشتری از جامعه دارد. اشتراک این دو ملیت در زبان، دین و بخشی از فرهنگ نوع تعاملات اجتماعی را پیچیدهتر کرده است.
در میان نظریهپردازان ارتباطات میانفرهنگی، در نظریه همفرهنگی به بررسی رابطه میان گروههای اقلیت در مقابل گروههای غالب میپردازد. ازآنجاکه مهاجران افغان در مقابل ایرانیان در اقلیت هستند، رفتار و کنش مهاجران افغان مقیم ایران بهعنوان گروه اقلیت یا هم فرهنگ در برابر ایرانیان که گروه غالب یا مسلط هستند را میتوان مورد بررسی قرار داد.
در چنین شرایطی مهاجران افغان استراتژیهای متفاوتی را برای برقراری رابطه و تعامل با ایرانیان و ساختار گروه سلطه انتخاب میکنند. کمتوجهی، تحقیر و نگاه از بالابهپایین کمترین تجربههایی است که این افراد را دچار آسیبهایی کرده است که این سه نسل در قبال آن رویکرد متفاوتی را از نوع سازش، انطباق و جداسازی را در سه سطح منفعل، فعال و بیشفعال برگزیدند.
در این پژوهش کیفی مصاحبههایی با 20 تن از مهاجران افغانی مقیم بومهن با چهارچوب نظری گادیکانست و اورب انجام و به تحلیل رفتارهای این مهاجران بر اساس نظریه هم فرهنگی پرداخته شده است. نتایج نشان میدهد نسل سوم مهاجران افغانی برخلاف نسلهای گذشته که به طور سنتی رویکرد سازش را انتخاب میکردند از روشهای انطباقی و گاه بهصورت محدودتری روش جداسازی را انتخاب میکنند.
حضور افاغنه؛ فرصت یا تهدید؟
بههرحال حضور پررنگ افاغنه در ایران سکهای دو رو بوده و کنشی حساس و چالشی است که هم میتواند فرصتساز در “کشسانی پنجره جمعیتی” و هم تهدیدی جدی در تغییر ترکیب جمعیتی تلقی گردد.
وجود مشترکات فرهنگی، زبانی، دینی و تاریخی، هضم افاغنه در ایران را راحتتر از سایر قومیتها کرده است از طرفی باتوجهبه کاهش زادوولد در کشور حضور جوانان عمدتاً مذکر افغانی شاید از منظر حاکمیت، مسکنی برای ترمیم سیر نزولی و ایستای جمعیت تلقی گردد. از منظر دیگر حضور میلیونها افغانی آماده کار فرصتهای شغلی بیشماری را از جوانان ایرانی میستاند پیمانکاران اغلب مشتاقاند تا با بهکارگیری افغانیها علاوه بر پرداخت حقوق نازل از زیر بار بیمه و سایر خدمات و تسهیلات شانه خالی کنند.
آسیبهای اجتماعی حضور افاغنه در ایران روزافزون بوده و بعضاً ناامنی روحی و روانی جدی برای شهروندان ایرانی ایجاد میکند.
سخن آخر
مصطفی زندیه کارشناس مسائل حوزه افغانستان و پاکستان معتقد است: روابط ایران و افغانستان دو وجه دارد یک طرف ایران قرار دارد که از نگاه افغانها همیشه متهم، بدهکار و از قبل محکوم و طرف دیگر افغانستان که علیرغم جرائم روزافزون اتباع آن کشور در نقض حاکمیت و قانون ایران، همواره طلبکار، حقبهجانب و همیشه پیروز جنجالهای رسانهای بوده و به طور خلاصه جای شاکی و متشاکی عوضشده است.
حضور پررنگ افغانیها در این مکان حکایت از وقوع خزنده اتفاقات نامیمون در زیرپوست شهر داشته و به نظر میرسد پس از استیلای طالبان بر افغانستان مسئولین به طور نامرئی و نامحسوس کنترل در و دروازهها را به افاغنه واگذار کردهاند.