همه چیز رو به زوال است
نوشتار
بزرگنمایی:
وقتی به نقشه جغرافیای ایران نگاه میکنیم، پیش چشم ما سرزمینی میآید که روزگاری به «چهارفصل» بودن و تنوع زیستیاش میبالید. اما امروز، هر گوشهاش روایتی تلخ از فرسایش، نابودی و سومدیریت است.
محمدبنی اسدی
وقتی به نقشه جغرافیای ایران نگاه میکنیم، پیش چشم ما سرزمینی میآید که روزگاری به «چهارفصل» بودن و تنوع زیستیاش میبالید. اما امروز، هر گوشهاش روایتی تلخ از فرسایش، نابودی و سومدیریت است. دریاچه ارومیه، بزرگترین دریاچه شور خاورمیانه، به نماد خشکی و مرگ بدل شده است. تالابهای انزلی، گاوخونی و هورالعظیم دیگر بهجای مأمن پرندگان مهاجر، به کانونهای گردوغبار و بیماری تبدیل شدهاند. زاگرس با جنگلهای بلوطش، قربانی آتشسوزیها، قاچاق چوب و بیماریهاست. هیرکانی، میراث میلیونساله ایران، زیرتیغ تغییر کاربری و ویلاسازی جان میدهد.
همه اینها تنها بخشی از تصویر است. مدیریت منابع آب در کشور، حکایت شکستهای پیاپی است؛ انتقالهای پرهزینه و ناپایدار آب، سدسازیهای بیبرنامه و کشاورزی غرقابی، رگهای حیاتی ایران را خشککردهاند. خوزستان، روزگاری پرآبترین استان، اکنون تشنه است و ساکنانش با «آب شور و هوای آلوده» دستوپنجه نرم میکنند. ریزگردها از اهواز تا سیستان، زندگی میلیونها نفر را مختل کردهاند و هنوز نسخهای علمی و ملی برای مقابله با آن تدوین نشده است.
در همین حال، شهرهای بزرگ ایران با بحران آلودگی هوا و فرسودگی ناوگان حملونقل درگیرند. تهران، اصفهان و مشهد هر زمستان به خفقانگاهی برای ساکنانشان بدل میشوند؛ نفسها تنگ و مرگهای خاموش ثبت میشوند. مدیریت پسماند نیز زخمی کهنه بر تن ایران است؛ از کوههای زباله در شمال گرفته تا دفن غیراصولی پسماندهای صنعتی و بیمارستانی، همه نشانهای از بیتوجهی به آینده نسلهاست.
در کنار همه اینها، تغییرات اقلیمی همچون پتکی سنگین بر سر ایران فرود آمده است. میانگین دما بالا رفته، بارشها الگوی طبیعی خود را از دست دادهاند و بحران انرژی و مصرف افسارگسیخته منابع، چرخهای باطل از بحرانها را بازتولید میکند.
اما ریشه همه اینها کجاست؟ پاسخ را باید در سالها سومدیریت، نبود برنامهریزی جامع، بیتوجهی بنظر متخصصان و غلبه نگاه کوتاهمدت اقتصادی جستوجو کرد. ما سرمایههای طبیعیمان را به پای سودهای کوتاهمدت قربانی کردهایم. در این میان، جامعه مدنی و مردم نیز یا صدایشان شنیده نشده یا آنقدر گرفتار روزمرگی شدهاند که قدرت مطالبهگری خود را از دست دادهاند.
اگر همین امروز به فکر اصلاح نباشیم، فردایی نخواهد بود که بتوان در آن از امید گفت. «همه چیز رو به زوال است» تنها یک عنوان نیست؛ هشداری است برای ملتی که اگر به خود نیاید، چیزی جز سرزمین سوخته برای فرزندانش به یادگار نخواهد گذاشت.
حزب اراده ملت ایران , حاما , افشین فرهانچی , احمد حکیمی پور , سوسیال دموکراسی , اصلاحات , اصلاح طلب , حسین اکبری بیرق , رحیم حمزه , پیام فیض , مسعود خادمی , زهره رحیمی