آخرین مطالب

بازتعریف عدالت و هویت در دنیای معاصر اندیشه

بازتعریف عدالت و هویت در دنیای معاصر

  بزرگنمایی:
تحلیل ترکیبی وکیسم و لیبرال چپ در تحولات سیاسی و فرهنگی دهه اخیروکیسم، مفهومی که در دهه‌های اخیر به‌طور فزاینده‌ای در مباحث سیاسی و فرهنگی جهان غرب ظهور کرده است، در اصل نشانه‌ای از آگاهی نسبت به نابرابری‌ها و تبعیض‌های ریشه‌دار در جامعه است.

علی اسدیان

تحلیل ترکیبی وکیسم و لیبرال چپ در تحولات سیاسی و فرهنگی دهه اخیروکیسم، مفهومی که در دهه‌های اخیر به‌طور فزاینده‌ای در مباحث سیاسی و فرهنگی جهان غرب ظهور کرده است، در اصل نشانه‌ای از آگاهی نسبت به نابرابری‌ها و تبعیض‌های ریشه‌دار در جامعه است. این آگاهی، که از جنبش‌های حقوق مدنی و اعتراضات علیه تبعیض‌های نژادی در آمریکا سرچشمه گرفته، امروز به جریان فرهنگی و سیاسی تبدیل شده که در تلاش است ساختارهای نابرابر قدرت را به چالش بکشد و عدالت اجتماعی را در ابعاد گسترده‌تر تحقق بخشد. درکنار این، لیبرال چپ جریانی است که ریشه در تفکر لیبرالی دارد اما با رویکردی انتقادی‌تر به نابرابری‌ها و عدالت اجتماعی می‌نگرد و همواره تلاش می‌کند تعادلی میان آزادی‌های فردی و عدالت توزیعی برقرارکند. ترکیب این دو جریان در دهه اخیر به شکل‌گیری گفتمانی جدید انجامیده که پیچیدگی‌های سیاسی و فرهنگی جوامع مدرن را به نمایش می‌گذارد و پویایی تازه‌ای به مبارزه برای عدالت اجتماعی بخشیده است.
در این ترکیب، وکیسم بیشتر به لایه‌های فرهنگی، نمادین و هویتی توجه دارد و به‌دنبال بازتعریف مفهوم هویت است؛ مفهومی که به اعتقاد فعالان این جریان، یکی از پایه‌های اصلی ساختارهای تبعیض‌آمیز و قدرت در جامعه است. به بیان دیگر، هویت در این گفتمان نه صرفاً یک ویژگی فردی، بلکه یک میدان مبارزه سیاسی است که براساس آن می‌توان ساختارهای نابرابر را شناخت و  تغییرداد. لیبرال چپ اما به رغم همسویی‌های نظری با وکیسم در زمینه عدالت اجتماعی، تمایل دارد که مبارزه با نابرابری‌ها را در چارچوب نهادهای دموکراتیک و سیاست‌های قانونی دنبال کند و به اهمیت آزادی فردی و حقوق مدنی پایبند باشد. این رویکرد ساختاری و نهادمند، گاه با رویکرد هویتی و فرهنگی وکیسم تعارض دارد که تمایل به تغییرات رادیکال‌تر و فوری‌تر در گفتمان و رفتار اجتماعی دارد.
این دو جریان در عمل با هم ترکیب شده‌اند و باعث شکل‌گیری شبکه‌ای از گفتمان‌ها، سیاست‌ها و اقدامات شده‌اند که در حوزه‌هایی مانند سیاست‌های تنوع‌گرایی در محل کار، اصلاحات آموزشی، رسانه‌ها و هنر به چشم می‌خورد. تأکید بر بازنمایی متنوع و عدالت جنسیتی، حقوق اقلیت‌های جنسی و قومی، و همچنین تلاش برای مقابله با زبان و رفتارهای تبعیض‌آمیز، از مصادیق بارز این ترکیب هستند. اما در کنار این همسویی‌ها، تنش‌هایی نیز وجود دارد که ناشی از تفاوت‌های بنیادین در روش مبارزه و دیدگاه‌ها نسبت به آزادی بیان و حقوق فردی است. به‌عنوان مثال، برخی از فعالان وکیسم گاه از ابزارهای فشار اجتماعی مانند فرهنگ لغو استفاده می‌کنند که در نگاه لیبرال چپ ممکن است محدودیت‌هایی برای آزادی بیان و بحث‌های دموکراتیک ایجاد کند.
سیاست‌های مبتنی بر این گفتمان ترکیبی، در کشورهای غربی بویژه در آمریکا نقش مهمی ایفا کرده‌اند. حزب دموکرات، به‌عنوان بازوی سیاسی اصلی لیبرال چپ، سیاست‌های تنوع‌گرایی، عدالت نژادی و جنسیتی و اصلاحات اجتماعی را در دستورکار قرار داده است که برگرفته از نگرش‌های وکیسم نیز هست. این سیاست‌ها اما  با مخالفت جدی جریان‌های محافظه‌کار و راست‌گرای پوپولیستی مواجه شده‌اند که وکیسم را به‌عنوان نمادی از دیکتاتوری فرهنگی، سانسور و تهدید به آزادی‌های فردی قلمداد می‌کنند. این تقابل، در واقع بازتابی از کشمکش‌های عمیق‌تر میان ارزش‌های سنتی و مدرن، فردگرایی و جمع‌گرایی، و نوعی جنگ فرهنگی است که در بستر جامعه جهانی به شکل گسترده جریان دارد.
فراتر از مرزهای آمریکا، این جریان‌های ترکیبی در کشورهای دیگری مثل بریتانیا، کانادا، استرالیا و برخی کشورهای اروپایی نیز نمود پیدا کرده‌اند، هرچند با ویژگی‌ها و محدودیت‌های خاص فرهنگی و سیاسی آن کشورها. در این کشورها نیز سیاست‌های عدالت‌محور و هویتی که وکیسم ترویج می‌کند، با چالش‌هایی مواجه شده‌اند که اغلب به‌دلیل مقاومت فرهنگی و سیاسی علیه تغییرات سریع و رادیکال است. به این ترتیب، وکیسم و لیبرال چپ ترکیبی از امید به عدالت اجتماعی و بازتعریف هویت‌های جمعی و فردی را در برابر مقاومت‌ها و تنش‌های سیاسی به نمایش می‌گذارند.
از منظر جامعه‌شناسی، این ترکیب را می‌توان پاسخی به تحولات سریع و پیچیده جهانی شدن، تغییرات ساختاری در اقتصاد، فناوری‌های نوین ارتباطی و افزایش آگاهی نسبت به تفاوت‌های فرهنگی و اجتماعی دانست. رسانه‌های اجتماعی نقش مهمی در گسترش گفتمان وکیسم و تأثیرگذاری آن بر سیاست و فرهنگ دارند و این باعث شده که این جنبش بسیار سریع‌تر از جریان‌های سنتی به یک نیروی سیاسی و فرهنگی تبدیل شود. این روند باعث شده که مفاهیمی چون عدالت، برابری، و آزادی در چارچوب‌های تازه و متنوعی مورد بازاندیشی قرارگیرند و سؤالات جدیدی درباره چگونگی تحقق این مفاهیم مطرح شود.
با این حال، این ترکیب در برابر نقدهای جدی نیز قرارگرفته است. یکی از مهم‌ترین نقدها به وکیسم و لیبرال چپ ترکیبی، متوجه محدودکردن آزادی بیان و فضای گفتگو است. این نقدها بیان می‌کنند که فشار برای رعایت «درستی سیاسی» و حساسیت بیش از حد به مسائل هویتی باعث ایجاد محیطی می‌شود که مخالفان گفتمان غالب را حذف یا سرکوب می‌کند. این وضعیت، به گفته منتقدان، می‌تواند به قطبی‌شدن بیشتر جامعه و کاهش ظرفیت گفت‌وگوی دموکراتیک منجر شود. از سوی دیگر، برخی تحلیل‌گران می‌گویند که تمرکز بیش از حد برهویت و اختلافات هویتی ممکن است از پرداختن به مسائل بنیادی اقتصادی و ساختاری غفلت کند و این باعث شود عدالت اجتماعی به شکلی سطحی و نمادین باقی بماند.
در مقابل، طرفداران وکیسم و لیبرال چپ معتقدند که این حساسیت‌ها و تلاش‌ها برای اصلاح زبان، فرهنگ و ساختارهای قدرت ضروری است تا عدالت واقعی محقق شود و گروه‌های تحت تبعیض صدای خود را پیدا کنند. آنها معتقدند که بدون این تغییرات فرهنگی و نمادین، تغییرات قانونی و سیاسی به تنهایی ناکافی خواهند بود و ساختارهای نابرابر همچنان پابرجا می‌مانند. این دیدگاه تاکید می‌کند که عدالت اجتماعی هم‌زمان نیازمند اصلاح ساختارهای اقتصادی و قدرت، و تغییرات فرهنگی و هویتی است.
در نهایت، ترکیب وکیسم و لیبرال چپ در دهه اخیر پدیده‌ای است که نشان‌دهنده تلاش جوامع مدرن برای یافتن پاسخ‌هایی نوین به چالش‌های دیرپا و جدید نابرابری، تبعیض، و عدالت است. این ترکیب، هم گفتمان‌ها و سیاست‌های تازه‌ای ایجاد کرده و هم  منازعات و تنش‌های فرهنگی و سیاسی جدیدی به‌وجود آورده است. آینده این جریان ترکیبی به توانایی آن در مدیریت این تنش‌ها، حفظ فضای گفت‌وگو، و ایجاد تعادل میان آزادی فردی و عدالت جمعی بستگی دارد. در واقع، سؤال اصلی این است که چگونه می‌توان در جهانی پیچیده و متنوع، عدالت و آزادی را به‌گونه‌ای تحقق بخشید که نه تنها حقوق اقلیت‌ها و هویت‌های مختلف حفظ شود، بلکه فضای مدارا و گفت‌وگو نیز به‌عنوان بنیادهای جامعه دموکراتیک تضمین گردد.
می‌توان گفت که ترکیب وکیسم و لیبرال چپ در عمل به بازتعریف مفاهیم بنیادین سیاست و فرهنگ دامن‌زده است و این بازتعینی نه تنها محدود به حوزه‌های نظری نیست، بلکه تأثیرات ملموسی در سیاست‌گذاری‌ها، نهادها، و مناسبات اجتماعی ایجادکرده است. این ترکیب، درسطح نظری، ترکیبی از نگرش‌های ساختارگرایانه و هویت‌محور است که در عمل به ایجاد جریان‌هایی منجرشده که به شکل‌گیری فضایی نوین برای مبارزه با تبعیض و نابرابری‌های گوناگون پرداخته‌اند.
یکی از جنبه‌های مهم این ترکیب، توجه جدی به اهمیت بازنمایی و نمادها در سیاست و فرهنگ است. این توجه باعث شده که موضوعاتی مثل حقوق اقلیت‌ها، عدالت جنسیتی، عدالت نژادی و حتی مسائلی چون عدالت اقلیمی به‌عنوان محورهای اصلی در دستور کار سیاستمداران، فعالان و نهادهای مدنی قرارگیرد. این موضوعات، که در گذشته گاه به حاشیه رانده می‌شدند، امروز به‌واسطه وکیسم و لیبرال چپ ترکیبی در مرکز توجه قرار دارند و به مباحثی حیاتی در فضای عمومی تبدیل شده‌اند.
اما این تغییر نگرش و سیاست‌ها با مقاومت‌های جدی مواجه شده است. محافظه‌کاران و جریان‌های راست‌گرا، با نگرانی از این‌که این روندها ممکن است به تضعیف ارزش‌های سنتی و آزادی‌های فردی منجر شوند، تلاش کرده‌اند با استفاده از گفتمان ضد وکیسم، احساسات عمومی را علیه این جریان‌ها بسیج کنند. این مقاومت نه تنها در عرصه سیاسی بلکه در رسانه‌ها و فضای مجازی نیز نمود یافته و باعث شکل‌گیری شکاف‌های عمیق اجتماعی شده است. در این شرایط، نوعی جنگ فرهنگی میان دو قطب مختلف شکل گرفته که هر یک از ارزش‌ها و هنجارهای متفاوتی دفاع می‌کنند.
در این میان، یکی از چالش‌های اساسی برای ترکیب وکیسم و لیبرال چپ، حفظ تعادل میان تحقق عدالت و حفظ آزادی بیان است. گاه فشار برای رعایت حساسیت‌های هویتی و فرهنگی باعث شده برخی از صداها و دیدگاه‌ها کنار گذاشته شوند که این خود می‌تواند به بروز مشکلاتی در گفت‌وگو و همبستگی اجتماعی منجر شود. بنابراین، مدیریت این تعارضات و فراهم کردن فضای باز برای مباحثه و نقد از جمله مهم‌ترین وظایف فعالان و سیاستمداران این جریان است.
در حوزه سیاست‌گذاری، تاثیرات وکیسم و لیبرال چپ ترکیبی در ایجاد سیاست‌های تنوع‌گرایی و عدالت اجتماعی در سازمان‌ها و نهادها قابل مشاهده است. این سیاست‌ها نه تنها به تغییر ساختارهای نهادین کمک کرده‌اند بلکه به بازتعریف هنجارها و ارزش‌های سازمانی نیز پرداخته‌اند. به‌عنوان مثال، پذیرش گسترده حقوق اقلیت‌های جنسی در محیط‌های کاری و آموزشی، یا تأکید بر آموزش تاریخ و فرهنگ گروه‌های مختلف، از نمونه‌های بارز این تغییرات هستند.
ازنظر جامعه‌شناسی، این ترکیب به‌عنوان پاسخی به  پیچیدگی‌های جهانی‌شدن و تنوع فرهنگی قلمداد می‌شود. جهانی‌شدن، هم فرصت‌های جدیدی برای تبادل فرهنگی و اجتماعی فراهم‌کرده و هم چالش‌های نابرابری و تبعیض را شدت بخشیده است. در چنین شرایطی، وکیسم و لیبرال چپ تلاش می‌کنند راهکارهایی برای مقابله با این چالش‌ها بیابند که هم عدالت را تأمین کند و هم انسجام اجتماعی را حفظ نماید.
اما در زمینه نقدهای نظری، این ترکیب مورد انتقادهایی از سوی جناح‌های مختلف است. برخی جریان‌های مارکسیستی یا سوسیالیستی معتقدند که تمرکز بیش از حد وکیسم بر هویت و فرهنگ باعث شده که مسائل بنیادین اقتصادی و طبقاتی کمتر مورد توجه قرار گیرد. از نظر آنها، تا زمانی‌که ساختارهای اقتصادی سرمایه‌داری به شکل اساسی تغییر نکند، عدالت واقعی تحقق نخواهد یافت و تمرکز بر هویت ممکن است صرفاً موجب پراکندگی و تضعیف مبارزه طبقاتی شود.
از سوی دیگر، جریان‌های محافظه‌کار نیز وکیسم و لیبرال چپ را به نوعی رادیکالیسم فرهنگی متهم می‌کنند که با هدف تغییر سریع و بنیادین ساختارهای اجتماعی، آزادی‌های فردی را محدود می‌سازد و باعث تفرقه و قطبی‌شدن جامعه می‌شود. این نقدها گاه به شکل حملاتی رسانه‌ای و سیاسی به چهره‌های برجسته و سیاست‌های مرتبط با این جریان‌ها دیده می‌شود.
این تقابل‌های نظری و عملی، بیانگر پیچیدگی و دشواری مدیریت تغییرات اجتماعی عمیق است که در عصر حاضر رخ داده است. پرسش مهم این است که چگونه می‌توان میان خواست عدالت اجتماعی، تنوع فرهنگی، و آزادی‌های فردی تعادلی برقرار کرد که هم تضمین‌کننده حقوق اقلیت‌ها باشد و هم از دموکراسی و  گفت‌وگوی آزاد حفاظت نماید.
در پاسخ به این پرسش، برخی نظریه‌پردازان پیشنهاد می‌دهند که باید به «دموکراسی متکثر» و «گفت‌وگوی میان‌فرهنگی» روی آورد. این رویکرد، تلاش دارد فضای گفت‌وگویی ایجادکند که در آن تفاوت‌های هویتی و فرهنگی به رسمیت شناخته شود و در عین حال زمینه‌ای برای همکاری و همبستگی فراهم آید. در چنین مدلی، عدالت نه صرفاً به معنای رفع تبعیض‌های آشکار بلکه به معنای ایجاد شرایطی برای زندگی مسالمت‌آمیز و مشارکت فعال همه گروه‌هاست.
در سطح عملی، تحقق این رویکرد نیازمند سیاست‌گذاری‌های دقیق، آموزش‌های گسترده و ایجاد نهادهایی است که قادر به مدیریت تعارضات و ایجاد همبستگی باشند. همچنین، رسانه‌ها و فضای مجازی باید به‌عنوان ابزارهایی برای تقویت گفت‌وگو و نه قطبی‌سازی عمل کنند. این امر مستلزم فرهنگ‌سازی، پرهیز از زبان نفرت و حساسیت نسبت به دیدگاه‌های مختلف است.
در نهایت، ترکیب وکیسم و لیبرال چپ را می‌توان یک جریان زنده و درحال تحول دانست که با توجه به شرایط متغیر اجتماعی و سیاسی، همواره در حال بازتعریف خود است. این جریان، فرصتی برای تجدیدنظر در مفاهیم عدالت و آزادی فراهم‌کرده و چالش‌های جدیدی برای جوامع مدرن به همراه آورده است. آینده این جریان تا حد زیادی بستگی به توانایی آن در برقراری تعادل میان گفتمان‌های متنوع و ایجاد فضای گفت‌وگو و همکاری دارد، چراکه تنها از طریق تعامل و تفاهم می‌توان به جامعه‌ای عادلانه‌تر و آزادتر دست یافت.



نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield

lastnews

چپول

تحلیل راهبردی ISTAR و تأثیر آن بر امنیت ملی ایران

سبقت تورم از افزایش حقوق چگونه قابل مدیریت است؟

ضرورت پرداختن به جامعه‌شناسی زبان

توصیه ضدترور برای نیروهای امنیتی

سازمان‌های مردم‌نهاد و تعهد سازمانی

نواختن سرنا از سر گشاد آن

کهن الگوی زن- قهرمان در افسانه های ایرانی

جهان در هفته ای که گذشت(98)

معرفی کتاب کاربست فلسفه در اخلاق حرفه‌ای چاپ دوم - به ضمیمه سه مقاله در باب دروغ، عقلانی زیستن و فضائل اخلاقی

راهی که به فردا نمی‌رسد

جنگ و سیاست، رکود اقتصادی روسیه در سایه بحران‌های طولانی

سه عنوان تازه از انتشارات حزب اراده ملت ایران

«مدرسه حزبی 2»؛ پاییز آموزش، دیپلماسی و اندیشه در افق سیاست ایران

آغاز «سه‌شنبه‌های گفت‌وگو» به صورت مجازی با حضور دکتر بیژن عبدالکریمی

زن و محیط‌زیست در آیینه‌ آثار بهرام بیضایی

همه چیز رو به زوال است

معرفی کتاب «بچه‌های راه‌آهن»

پیشگام جنبش محیط‌زیستی جهان

بازتعریف عدالت و هویت در دنیای معاصر

تاریخ در آیینه، آزمونِ امروز

حضور هنرمندان جهان در کنسرت خیریه «با هم برای فلسطین»

همه چیز برای آنهاست

دریچه‌ای دیگر، برای نگریستن!

برگزاری پلنوم چهارم حزب پیش از کنگره سراسری یازدهم

هابرماس در عصر دیجیتال: فروپاشی فضای عمومی و چالش کنش ارتباطی در سایه الگوریتم‌ها

پرده سبز

از تهدید تا فرصت ایران و دوراهی تدبیر یا هیجان

اعتماد عمومی به مثابه ثروت

حجله‌ی آتش و خون

درس‌هایی در 12 روز

جنگ های جدید چگونه است؟

جهان در هفته ای که گذشت(97)

چهارمین پلنوم حزب اراده ملت ایران در مهر ماه برگزار می‌شود.

گرجستان؛ سفره‌ای کوچک، اما باز برای همه

«مدرسه حزبی 2» در آستانه آغاز؛ پاییز امسال با نیرویی دوچندان

کتاب «امنیت پایدار آب و سیاست خارجی» راهی چاپخانه شد

انتصاب مشاور جوان و رئیس شورای مشورتی جوانان خوزستان

24 آگوست، نمایش قدرت و وحشت شوروی

پدر علم کویرشناسی ایران

فقط ما بودیم و بس

مدرسه حزبی؛ از رؤیا تا نهاد

به تمامی رعیت، اما بزک‌شده

روز مبارزه با تروریسم فراتر از مبارزه نظامی، به‌سوی امنیت پایدار با رویکردی جامع و ملی

در راه مانده

معرفی کتاب امنیت پایدار آب و سیاست خارجی

معرفی کتاب «خرس کوچولو و خرس بزرگ»

جامعه‌شناسی نقش زنان در سازمان‌های مردم‌نهاد

نقد کتاب «انضباط بدون گریه»

بازگشت به نهاد: راهی برای عبور از فرسایش سیاست