آخرین مطالب

دریچه‌ای دیگر، برای نگریستن! اندیشه

دریچه‌ای دیگر، برای نگریستن!

  بزرگنمایی:
این روزها، یادداشت‌ها و تحلیل‌های متنوع و متفاوتی از آینده ایران و بحران‌های منطقه‌ای که درگیر آن است، وجود دارند و هر یک از منظری به ماجرا نگاه می‌کنند. اما غالب تحلیل‌ها در دوآلیسم بقا-سقوط طبقه‌بندی می‌شوند. از آن‌ سوی، کنشگران مختلف نیز در دسته‌های متفاوت و با جهان‌بینی‌های خاص خود، سقوط یا بقای جمهوری اسلامی را ترسیم می‌کنند.

محسن عوضوردی 

این روزها، یادداشت‌ها و تحلیل‌های متنوع و متفاوتی از آینده ایران و بحران‌های منطقه‌ای که درگیر آن است،  وجود دارند و هر یک از منظری به ماجرا نگاه می‌کنند. اما غالب تحلیل‌ها در دوآلیسم بقا-سقوط طبقه‌بندی می‌شوند. از آن‌ سوی، کنشگران مختلف نیز در دسته‌های متفاوت و با جهان‌بینی‌های خاص خود، سقوط یا بقای جمهوری اسلامی را ترسیم می‌کنند.
در این نوشتار سعی می‌شود از دریچه‌ نظام قدرت جهانی به نمایندگی ایالات متحده آمریکا به تحولات نگاه کنیم.
ایالات متحده آمریکا، به‌عنوان مصداق بارز لیبرال دموکراسی که بسیاری از تحلیل‌گران حوزه سیاسی با نگاه چپ‌گرایانه، آن را مصداق سرمایه‌داری می‌دانند، سعی دارد نظم تازه‌ای در منطقه خاورمیانه برقرار کند.
اما اگر لیبرال دموکراسی و سرمایه‌داری را نظام فکری غالب ساختار سیاسی و تصمیم‌گیری ا.م.آ در نظر بگیریم، منطق حاکم بر این نظام از نظر چگونه عمل می‌کند؟
پاسخ به این پرسش در تمامی ابعاد از حوصله خارج است، بنابرین آنچه بنظر نویسنده کارا می‌آید، به تسامح بیان می‌شود:
1. تدریجی عمل می‌کند: با صبر و حوصله، می‌گذارد تا سر فرصت و در بزنگاه اقدام نماید. شاید برای ابرقدرتی به مقام ا.م.آ، هیچ کاری نداشت که در همان روزهای نخست انقلاب اسلامی، حکومت را ساقط کند، چراکه هم چند دستگی در بین نیروهای سیاسی داخل ایران به وفور موج می‌زد، هم ژنرال‌های ارتش ایران یک به یک اعدام، تسویه یا فراری و زندانی می‌شدند و هم اینکه قراردادهای تسلیحاتی توسط دولت موقت لغو شده بود. از طرفی ایران که در جنگ با عراق قرارگرفته بود، اقتصاد و ادوات نظامی ایران بسیار مستهلک کرده بود!
چرا ا.م.آ درگیر جنگ نظامی با ج.ا.ا نشد و آن را ساقط نکرد؟
 پاسخ:
 الف) نظامی که خود را نماینده لیبرال دموکراسی می‌داند و از جمهوری‌ها و دموکراسی‌ها و بازار آزاد و مشترک، حمایت می‌کند، نمی‌تواند یک نظام دموکراتیک برآمده از مبارزه انقلابی بر علیه یک دیکتاتور را، به یک باره ساقط کند.
ب) تصویری که آمریکا و هوادارانش از محمدرضا شاه پهلوی به جهانیان نشان داده بودند، تصویر یک دیکتاتور خشن بود و این حقانیت نظام برآمده بعد از آن را تثبیت می‌کرد.
ج) دولت موقت، رگه‌های غیر قابل انکاری از تفکر لیبرالیستی را نمایان ساخته بود.
 د) نظام پشتوانه قوی مردمی داشت. این مردم بودند که همیشه با رأی و راه‌پیمایی و.. خود، از نظام حمایت می‌کردند.
ط)ج.ا.ا، آزموده نشده بود. 
ه) آلترناتیو مردمی جایگزین وجود نداشت.
از طرفی کسی پیش‌بینی نمی‌کرد که ج.ا.ا ،تا به این اندازه مخل برنامه‌های آمریکا در سطح منطقه و بعضاً حتی در جهان شود.
بنابرین آمریکا علی‌رغم آن‌که می‌توانست در همان روزها ج.ا را ساقط کند، دست به اقدام براندازانه نزد! صبرکرد و در کنش‌های چند بعدی و حدس و گمان خطاهای راهبردی، تا به امروز که پشتوانه مردمی نظام به حداقل خود رسیده (تقریباً 40 درصد شرکت در دور نخست انتخابات ریاست جمهوری)، جنگ اقتصادی که معیشت مردم را به‌خطر انداخته و وجهه‌ای که از سیاست‌خارجی ج.ا.ا به جا مانده، اقدام کند.
2. نظام سرمایه‌داری، با برنامه‌ریزی بلندمدت عمل می‌کند و موانع و تهدیداتی که امنیت منافعش را به‌خطربیندازد، از بین می‌برد: بعد از قریب به دو دهه رقابت، تجارت جهانی چین، از مجموع بازار اتحادیه اروپا و آمریکا پیشی گرفته است و منافع این نظام را تهدید می‌کند. ایران در خاورمیانه نقش مهمی را در راستای این رقابت، برای چینی‌ها ایفا کرده است. از طرفی، ایجاد محور مقاومت و تهدیداتی که در خلیج همیشه فارس، متوجه آمریکا و متحدانش بوده است، انکار نشدنی‌است. از همان دو دهه قبل تحرکات آمریکا در منطقه به بهانه‌های مختلف آغازشد:
الف) حمله به عراق
ب) حمله به افغانستان
ج) حضور پررنگ به بهانه داعش در منطقه
د) افزایش پایگاه‌های نظامی در منطقه براساس تبلیغات منفی علیه ایران و جبهه مقاومت
ط) افزایش حجم مبادلات تجاری با کشورهای عربی، خاصه عربستان
حال در یک اقدام نسبتا سریع، کل جبهه مقاومت ایجاد شده در این سال‌ها، توسط اسرائیل در کمتر از دو سال از بین رفته یا خلع سلاح شده(خواهد شد) و پیمان‌های دیپلماتیک(نظیر آبراهام یا تحولات در کردیورهایی نظیر زنگرور) عملا همه چیز را بر علیه ج.ا.ا آماده کرده است.
با این میزان از هزینه‌هایی که در این ‌سال‌ها بر اساس یک برنامه چند ساله و منافع چندین ساله تدوین شده است، منطقی نیست که نظام منطقی و مادی سرمایه‌داری، در این حد هزینه کند و کوچکترین عامل تهدیدکننده‌ای باقی بگذارد.
حال که سیاست خارجه ج.ا.ا، طی سال‌های متمادی به بهانه‌های مختلف از جمله فعالیت هسته‌ای، امنیتی‌سازی شده است و اقتصاد آن در گرو تحریم‌هاست و پشتوانه مردمی آن به حداقل ممکن تاریخ خود(ج.ا)رسیده است، یا باید تضمین‌های محکمی برای عدم تهدید منافع آمریکا در منطقه بدهد، یا باید برود!
اینکه می‌بینیم که در وسط مذاکره، اجازه جنگ به اسرائیل داده می‌شود و خودش(آمریکا) نیز به پایگاه‌های هسته‌ای حمله می‌کند، بر طبق آنچه تا کنون در این یادداشت آورده شد، احتمال اینکه از روز نخست، دولت ترامپ، آماده سرنگونی جمهوری اسلامی بوده است را تقویت می‌کند.
آمریکا چه می‌خواهد؟ 
الف) تضمین امنیت منافع خود در منطقه
ب) همه سهم یا حداقل(بنا به انعطاف لیبرالی) سهمی بیش از سایر رقبا از تجارت منطقه.
منافع آمریکا فقط با یک صلح جامع با ایران به دست می‌آید! اگر صلح جامع برقرار شود، حتی ممکن است برنامه هسته‌ای و موشکی ایران نیز حفظ شود.در این صلح جامع، حتی اولویت آمریکا، پیوستن ایران به «پیمان آبراهام» نیست، چرا که به قول ترامپ «اول آمریکا»!
برای این صلح جامع که متضمن حفظ منافع آمریکا و عدم تهدید آن در منطقه است، از صلح تحمیلی گرفته تا حتی براندازی را پیش‌بینی کرده است.
بنابرین حمله ترامپ به ایران هم‌زمان با مذاکره، بیانگر این است که موضع آمریکا تقلیل‌پذیر نیست! به زبان ساده و با تسامح، آمریکا می‌گوید: «من ابرقدرت هستم و چنین می‌خواهم، یا برآورده کن، یا در کنار خواهی ایستاد!»
صلح جامع در این متن، به‌عنوان تضمین اساسی امنیت منافع آمریکا تلقی می‌شود و عاقلانه‌است که برقرار شود، چرا که در غیر این صورت، در حوزه‌های مختلف و به‌صورت ذره ذره امتیاز خواهند گرفت، البته اگر منکر عجله ترامپ و هم‌پیمانانش شویم. عجله‌ای که احتمالا ناشی از منطقی‌ا‌ست که بیان می‌دارد تا قبل از اتمام دوره‌ ترامپ و احتمال روی کارآمدن دموکرات‌ها در دور بعدی، باید خواسته‌های ایالات متحده برآورده شود. «زیرا ترامپ، چون بر لغزش‌های احتمالی دموکرات‌ها کاملا مشرف است». 
حال ج.ا.ا چند گزینه بیشتر ندارد:
الف) تن به صلح ندهد، اما کاملاً دموکراتیک و مردمی شده: پشتوانه قوی مردمی را احیا کند و سیاست‌های منطقه‌ای را تدریجاً تغییر دهد و تا دور بعدی ریاست جمهوری آمریکا صبر کند، تا شاید دموکرات‌ها بر مسند تکیه زنند!
این راه از آن حیث که کاملاً دموکراتیک شود خوب است، اما اتخاذ راهبرد صبر و اصلاح تدریجی، احتمالاً از آنجا که در کوتاه مدت تغییری بر معیشت مردم نمی‌گذارد، عملاً پشتوانه حمایت مردم را جلب نمی‌کند. از طرفی عجله ترامپ را بر می‌انگیزد و براندازی را تسریع می‌کند!
ب) دموکراسی و پشتوانه مردمی تقویت نشود، صلح نکند: در این صورت احتمالا تصمیم دارد که هزینه‌های حداکثری به منافع آمریکا در منطقه وارد کرده و سرکوب را بر مردم تحمیل کند. در ایستگاه آخر این سناریو، واژه سقوط انتظار می‌کشد!
ج) صلح کند، اما دموکراسی و پشتوانه مردمی تقویت نشود: در این صورت حکومت وابسته به اقتصادی می‌شود که توسط آمریکا تامین می‌‌شود و با ابزاری نظیر تحریم، اوضاع شکننده خواهد بود، از طرفی دولت رانتیر تقویت شده و توسعه در بعد سیاسی اتفاق نمی‌افتد.
د) صلح کند، دموکراسی و پشتوانه مردمی را تقویت کند: اگر این راهبرد را اتخاذ کند، با توجه به سابقه آمریکا در حمایت از هم‌پیمانانی متاخری که متقدما، متخاصم بوده اند(نظیر ویتنام) ، شکوفایی اقتصادی در انتظار ایران قرارمی‌گیرد و از آنجا که در سیاست داخلی نیز کشوری دموکراتیک و مردمی خواهد بود، خیلی زود تبدیل به ابرقدرت منطقه می‌شود! (نیاز به تبیین بیشتر در نوشتارهای آتی)  نقش روسیه در این یادداشت انکار نمی‌شود، اما بنظر می‌رسد که هم بنا به جنگ اوکراین، هم بنا به تهدیدی که به هر روی از زمان شعار «نه شرقی، نه غربی» و راهبردهای پنهان پشت این شعار، متوجه روس‌ها بوده است، توان و تمایل مداخله را آنطور که باید و شاید نداشته باشد.
در طرف دیگر، چین نیز منافع خود را در جبهه‌های کم تنش‌تر و امن‌تری دنبال می‌کند و قصد ورود به دعاوی خاورمیانه را ندارد، چرا که هرگونه ورود چین در مسائل خاورمیانه، به حد و اندازه مداخله آمریکا، دست‌های پنهان درگیری‌های دو کره، درگیری چین با تایوان و ویتنام، درگیری چین حتی با ژاپن را آشکار خواهدکرد و هر کدام از این درگیری‌ها، رقابت را به آمریکا واگذار خواهدکرد. پس چین عملاً گشتاور بزرگی برای مانور در خاورمیانه ندارد.
بنظر می‌رسد ج.ا از همیشه تنهاتر است و اگر درست تصمیم نگیرد، حتی تا سقوط پیش خواهد رفت. خاصه آنکه بر عکس اوایل تاریخ خود در دهه شصت، تکلیف جریان‌های آلترناتیوش «که اتفاقاً متضمن منافع آمریکا نیز هستند»، رفته رفته آشکار و آشکارتر می‌شود!



نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield

lastnews

چپول

تحلیل راهبردی ISTAR و تأثیر آن بر امنیت ملی ایران

سبقت تورم از افزایش حقوق چگونه قابل مدیریت است؟

ضرورت پرداختن به جامعه‌شناسی زبان

توصیه ضدترور برای نیروهای امنیتی

سازمان‌های مردم‌نهاد و تعهد سازمانی

نواختن سرنا از سر گشاد آن

کهن الگوی زن- قهرمان در افسانه های ایرانی

جهان در هفته ای که گذشت(98)

معرفی کتاب کاربست فلسفه در اخلاق حرفه‌ای چاپ دوم - به ضمیمه سه مقاله در باب دروغ، عقلانی زیستن و فضائل اخلاقی

راهی که به فردا نمی‌رسد

جنگ و سیاست، رکود اقتصادی روسیه در سایه بحران‌های طولانی

سه عنوان تازه از انتشارات حزب اراده ملت ایران

«مدرسه حزبی 2»؛ پاییز آموزش، دیپلماسی و اندیشه در افق سیاست ایران

آغاز «سه‌شنبه‌های گفت‌وگو» به صورت مجازی با حضور دکتر بیژن عبدالکریمی

زن و محیط‌زیست در آیینه‌ آثار بهرام بیضایی

همه چیز رو به زوال است

معرفی کتاب «بچه‌های راه‌آهن»

پیشگام جنبش محیط‌زیستی جهان

بازتعریف عدالت و هویت در دنیای معاصر

تاریخ در آیینه، آزمونِ امروز

حضور هنرمندان جهان در کنسرت خیریه «با هم برای فلسطین»

همه چیز برای آنهاست

دریچه‌ای دیگر، برای نگریستن!

برگزاری پلنوم چهارم حزب پیش از کنگره سراسری یازدهم

هابرماس در عصر دیجیتال: فروپاشی فضای عمومی و چالش کنش ارتباطی در سایه الگوریتم‌ها

پرده سبز

از تهدید تا فرصت ایران و دوراهی تدبیر یا هیجان

اعتماد عمومی به مثابه ثروت

حجله‌ی آتش و خون

درس‌هایی در 12 روز

جنگ های جدید چگونه است؟

جهان در هفته ای که گذشت(97)

چهارمین پلنوم حزب اراده ملت ایران در مهر ماه برگزار می‌شود.

گرجستان؛ سفره‌ای کوچک، اما باز برای همه

«مدرسه حزبی 2» در آستانه آغاز؛ پاییز امسال با نیرویی دوچندان

کتاب «امنیت پایدار آب و سیاست خارجی» راهی چاپخانه شد

انتصاب مشاور جوان و رئیس شورای مشورتی جوانان خوزستان

24 آگوست، نمایش قدرت و وحشت شوروی

پدر علم کویرشناسی ایران

فقط ما بودیم و بس

مدرسه حزبی؛ از رؤیا تا نهاد

به تمامی رعیت، اما بزک‌شده

روز مبارزه با تروریسم فراتر از مبارزه نظامی، به‌سوی امنیت پایدار با رویکردی جامع و ملی

در راه مانده

معرفی کتاب امنیت پایدار آب و سیاست خارجی

معرفی کتاب «خرس کوچولو و خرس بزرگ»

جامعه‌شناسی نقش زنان در سازمان‌های مردم‌نهاد

نقد کتاب «انضباط بدون گریه»

بازگشت به نهاد: راهی برای عبور از فرسایش سیاست