خبرنگار نشریه اراده ملت - حمید سپهری -

راه حل بحران های فعلی در راستای همبستگی ملی و مشارکت تمام مردم در سرنوشت کشور، سهیم کردن ایشان در قدرت است گفتگو

راه حل بحران های فعلی در راستای همبستگی ملی و مشارکت تمام مردم در سرنوشت کشور، سهیم کردن ایشان در قدرت است

  بزرگنمایی:
این روزها و بدنبال جان باختن خانم مهسا امینی در ارشادگاه وزرا اعتراضات زیادی از سوی اقشار مختلف جامعه خصوصا زنان و جوانان صورت گرفته است. این اعتراضات وارد هفته سوم شده اند و کماکان نیز به شیوه های مختلف ادامه دارند. حزب اراده ملت ایران نیز تاکنون دو بیانیه در این ارتباط منتشر کرده است. از اینرو ترجیح دادیم که در این شماره نشریه به گفتگو با افشین فرهانچی قائم مقام دبیرکل حزب بنشینیم و تحلیل های ایشان از وقایع را بشنویم.

آقای فرهانچی ممنون از وقتی که در اختیار ما قرار دادید. در هفته گذشته رییس جمهور بطور مستقیم با مردم صحبت کردند، آیا صحبت های ایشان را مثبت ارزیابی میکنید و آنرا گامی به جلو برای رفع نگرانی های جامعه و معترضان میدانید؟
اولا گفتگو در هر شرایطی کاری پسندیده است؛ ولی آدابی دارد که اگر رعایت نشود موثر نخواهد بود. در این گفتکو ایشان یکطرفه صحبت کردند و مجری چندان علاقه‌ای برای طرح سوالات چالشی و مناسب این شرایط از ایشان نداشتند. آقای رییس جمهور اگر واقعا میخواهند با مردم گفتگو کنند لازم است جلسه پرسش و پاسخ با نمایندگان واقعی مردم و رسانه‌ها برگزار کنند تا همگان بتوانند دغدغه های خود را مطرح کنند و ایشان پاسخ بدهند. 
دوم اینکه شعار دادن ساده است، عمل کردن و پاسخگو بودن است که سخت است. ایشان کماکان و در موارد متعدد شعار میدهند و جملات زیبا بر زبان جاری میکنند بدون اینکه عملی واقع شود. ایشان در بخشی از صحبت هایشان میگویند اعتراض حق مردم است. اما هیچ راهکاری برای بیان این اعتراض مطرح نمیکنند. حتی اگر از این مرحله فراتر برویم و دولت مستقر مکانیسمی برای بیان اعتراض هم بیابد نهایت چه خواهد بود. اعتراض به تنهائی کمکی به حل مسئله نمیکند مهم این است که معترضان بتوانند سهمی در قدرت داشته باشند. الان فرض کنید شما به مسئله محتوای آموزشی مدارس اعتراض دارید و این اعتراض را در قالب یک نامه کارشناسانه مطرح میکنید. اجازه تجمع هم به شما میدهند و در آنجا نیز همین مسئله را فریاد میزنید، نشریه‌تان هم مجوز میگیرد و در آن نیز با مقالات متعددی به این بحث ورود میکنید. در نهایت یک شورای عالی مانندی، برای این محتوا تصمیم میگیرد که شما و کارشناسان مرتبط با شما را نه راهی به آن هست و اگر هم راهی باشد، صاحب رای در آن نیستید. در تمام سالهای اخیر به شیوه های مختلف افراد را به بهانه‌ی تفکرات غیرخودی حذف کرده اند و هیچ روزنه ای را برای اعمال قدرت توده مردم باقی نگذاشته اند.
سوم؛ در شرایط حاضر لازم است اقدامات عملی مشخصی صورت بگیرد. وعده دادن یا قول پیگیری دادن کمکی به حل موضوع نمیکند. الان باید قاطعانه تغییر ایجاد کرد و آنهم نه فقط تغییرات سلبی مثل برچیدن گشت ارشاد بلکه تغییرات ایجابی در راستای خواست مردم مثل تغییر در کابینه.

مجلس در برابر وقایع اخیر خیلی فعال نبوده و ورود موثری نداشته است، آقای قالیباف اول هفته اشاره کردند که تغییر شیوه اجرای گشت‌های امنیت اخلاقی را پیگیری میکنند. در این مورد نظر شما چیست؟
در دو سال و نیم عمر این مجلس فعالیت موثر و کارآمدی از مجلس مشاهده نکرده‌ایم. حتی در طرح های بسیار مهم اقتصادی و سیاسی نیز مجلس نقشی نداشته است. نه در طرح جراحی بزرگ اقتصادی دولت، نه در سیاست خارجی، نه در قراردادهای خارجی و نه حتی در بحث بودجه فعالیت موثری از مجلس دیده نشده است. قبلا هم اشاره کرده ایم که این مجلس نماینده واقعی مردم نیست. الان نگاه کنید که آیا یک نفر از زنان این مجلس میتوانند نماینده ده ها زنی باشند که به شرایط موجود اعتراض دارند. آیا نباید بر اساس جمعیت لااقل یک زن غیرچادری و با پوشش و الگویی متفاوت در مجلس حضور میداشت. نظارت استصوابی و سایر محدودیت های قانونی و غیرقانونی، مجلس را از کارکرد و اثربخشی واقعی خویش دور کرده است. خود نمایندگان نیز این موضوع را درک کرده اند و خیلی خود را درگیر مسائل کلان مملکت نمیکنند. پاسخ آقای حسن لطفی نماینده رزن دال بر بی‌اطلاعی از موضوع مهسا امینی نشان دهنده وضعیت عمومی این مجلس است.
صحبت های آقای قالیباف نیز فقط برای خالی نبودن عریضه بیان شده است و نباید چندان جدی گرفته شود. قبلا نیز از این دست سخنان زیاد گفته شده است. 

با توجه به اینکه شما پزشک هستید و در بخش مراقبت های ویژه نیز فعالیت میکنید، مایل هستیم نظرتان را در مورد علت فوت خانم مهسا امینی بدانیم؟ آیا واقعا تعیین علت فوت ایشان لازم است اینقدر طول بکشد؟ 
با توجه به اینکه من هیچگونه دسترسی به پرونده پزشکی ایشان نداشته ام و در فرایند حادثه پیش آمده نبوده ام نمیتوانم در این مورد اظهار نظر نمایم، حدس و گمان های احتمالی نیز کمکی به حل مسئله نمیکند و فقط داغ دل بازماندگان را تازه میکند. اما در مورد بخش دوم سوال شما باید بگویم که جدا از بحث های پزشکی، در ابتدای امر معمولا فرایندهای پلیسی و رسانه ای میتواند به شفاف شدن واقعه کمک کند. فرایندهای پلیسی نظیر بررسی دوربین های مداربسته، بازجوئی از افراد حاضر در صحنه، بازسازی و شبیه سازی فرایندهای رخ داده همراه با اقدامات رسانه‌ای نظیر مصاحبه با افراد نزدیک به حادثه، مصاحبه با تیم پزشکی، گردآوری شواهد جامانده، دریافت نظرات مردم و مسئولین به شیوه بی طرفانه میتوانند شرح دقیق‌تری از حادثه را در اختیار ما قرار دهند. در مورد خانم مهسا امینی بجز یک فیلم تقطیع شده و گزارشات حکومتی، هیچ مستندی به جامعه و خانواده ایشان ارائه نشده است. در مورد بحث پزشکی مسئله نیز ما معمولا در سه سطح علت مرگ را جستجو میکنیم. در مرحله اول معاینات و آزمایشات و عکسبرداری ها کمک کننده هستند. در مرحله دوم کالبد شکافی صورت گرفته شواهدی از علت مرگ را در اختیار ما میگذارند و در مرحله نهائی گزارشات سم شناسی و نظایر اینها به ما کمک میکنند. بنا به دلایلی که بر ما معلوم نیست و در این مورد خاص بسیار ضرررسان هم بوده است، سیستم، تلاشی برای شفاف کردن موضوع از خود نشان نداده و همه اقدامات را موکول به نتایج مرحله آخر کرده است. اگر در همان ساعات اولیه، گزارش دقیقی از فیلم ها منتشر میشد یا نتایج اولیه اقدامات پاراکلینیکی نظیر آزمایشات و عکس برداری ها منتشر میشد یا تیم معالج در کنفرانسی خبری حاضر میشدند، ممکن بود خیلی از مسائل بعدی بروز نکنند. از همین جهت است که در این مسائل دو عاملِ وجود گروه های مستقل با هدف ایجاد اعتماد، و زمان بندی ارائه شواهد و اسناد اهمیت پیدا میکند. متاسفانه علی رغم تجارب مکرر جهانی و ملی کماکان حاکمیت ترجیح میدهد که یکطرفه و از موضع بالا و حق بجانب با مسئله برخورد کند و انتظار دارد که جامعه نیز دربست حرف ایشان را قبول نماید و همین موضوع اعتماد جامعه را بسیار سست نموده است. همین الان که یک وکیل باتجربه و شجاع در پرونده حضور پیدا کرده است معلوم شده که چقدر نارسائی در فرایند بازداشت و مرگ خانم امینی رخ داده است.

وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات این روزها محدودیت‌های زیادی را بر فضای مجازی اعمال کرده است، این موضوع تاثیر مخربی بر کسب و کارهای اینترنتی داشته است و بعضی از فعالیت‌های آموزشی و پژوهشی را نیز مختل کرده است، در این مورد نظر شما چیست؟
فضای مجازی ابزار ارتباطی بین انسانها در این عصر است، الان در بیشتر شهرهای ایران، هر روز از ساعت  4 عصر تا نیمه شب اینترنت کشور را قطع میکنند و در بقیه ساعات نیز سرعت اینترنت بسیار کند است این یعنی اعلام میکنند حق ندارید ارتباط داشته باشید. ما سال هاست بسیاری از ارتباطاتمان را به این فضا منتقل کرده‌ایم و حکومت حق ندارد ما را از برقراری ارتباط محروم کند. حقوقدان ها توضیح داده اند که این کار حتی با قوانین موضوعه ایران نیز غیرقانونی است چه برسد به حقوق مترقی انسانی.
لذا اینجا فقط بحث کسب و کارها و فعالیت های آموزشی و پژوهشی نیست؛ بلکه یک حق بنیادی از ما سلب شده است. ما را قبلا از داشتن رسانه‌های صوتی و تصویری محروم کرده‌اند و ما از معدود کشورهائی هستیم که ملت اجازه داشتن شبکه رادیو و تلویزیون خصوصی ندارد و بعد که به مدد پیشرفتهای تکنولوژیکی فضای مجازی پا گرفت، قصد دارند که این محدودیت را بر آن نیز اعمال کنند. آنها فقط تریبون‌های یکطرفه میخواهند.
میدانیم که بسیاری از هم وطنانمان در این روزها متضرر شده اند اما باید به این مسئله عمیق تر اندیشید. حکومت گمان کرده است که بعلت قدرت و ثروتی که به امانت در اختیار دارد میتواند به حقوق اساسی مردم تعرض کند و این نکته اصلی و کلیدی در این بحث است. وگرنه چند وقت دیگر در قالب طرح صیانت یا اینترانت ممکن است بحث کسب و کارها یا تبادلات اداری حل بشود؛ ولی مشکل ارتباط آزادانه مردم حل نشده باقی بماند.

به نظر شما برای حل این چالش ها و بحران موجود چه کاری باید انجام داد؟
من مایل هستم ابتدا به این نکته اشاره کنم که راه حل مشخص است، هم تجربیات ملی و هم تجربیات متعدد بین المللی برای برون رفت از اینگونه بحران‌ها وجود دارد؛ اما سوال باید این باشد که چرا حاکمیت نمیخواهد این راه حل ها را در پیش گیرد. وگرنه در بین خود حاکمان دانش آموختگان بسیاری وجود دارد که بهتر از من و امثال من میتوانند راه حل های حقوقی، منطقی و تجربه شده را ارائه دهند. الان مشکل اصلی این است که حاکمیت تمایلی به تغییر شرایط موجود ندارد درحالیکه شواهد و قرائن نشان دهنده این است که وقت تغییر نه تنها فرارسیده است؛ بلکه به تعویق نیز افتاده است.
الان رییس جمهور میگوید مردم میتوانند اعتراض کنند و مطالبات خود را بیان کنند. خوب فرض کنید ما جمع شدیم و مطالبات خود را اعلام کردیم خیلی هم آرام و در یک قالب شناخته شده مثل بیانیه، تریبون آزاد، یا مقاله ای در رسانه ها آنها را مستند گفتیم. حاکمان نیز آنها را شنیدند. بعدش چه؟ حاکمان دنبال کار خود میروند و ما میمانیم و مشکلاتمان. طبیعی است که مردم عصبی میشوند و شعارها تندتر میشود. بیان اعتراض وقتی ارزش دارد که منجر به تغییری شود. اکثریت مردم احساس میکنند هیچ سهمی، تاکید میکنم هیچ سهمی در قدرت ندارند. بحث دموکراسی این است که ما نیز باید قدرت داشته باشیم. تک تک آحاد مردم باید قدرت داشته باشند. قدرت قانون گذاری، قدرت نظارت، قدرت عملیاتی کردن خواسته هایشان. الان این قدرت از مردم گرفته شده است و در دست یک اقلیت هم سود متمرکز شده است. اگر حاکمیت صادق است لازم است بخشی از این قدرت را با مردم سهیم شود. 
اینجاست که سوال بنده معنا پیدا میکند حکومت نمیخواهد هیچ بخش قدرت را واگذار کند. اصلا اعتقادی به قدرت برای همه مردم وجود ندارد. به اون بحث زنان مجلس نگاه کنید. آیا حتی نباید یک زن با پوششی متفاوت به عنوان نماینده بخشی از زنان جامعه در مجلس باشد. حاکمیت این تقسیم قدرت بر اساس رای تک تک مردم را باور ندارد و در تمام سالهای بعد از انقلاب به شیوه های مختلف رسمی و غیر رسمی اجازه تحقق هر فرد یک رای را نداده است. لذا مجلس و دولتی درست شده است که نماینده واقعی مردم ایران نیست.
راه حل بحران های فعلی در راستای همبستگی ملی و مشارکت تمام مردم در سرنوشت کشور، سهیم کردن ایشان در قدرت است. ما نمیگوئیم که همه قدرت به بخش دیگری منتقل شود؛ ولی توزیع این قدرت باید عادلانه و بر اساس هر فرد یک رای باشد. همه حق انتخاب کردن و انتخاب شدن را داشته باشند و علاوه بر این حقوق اقلیت نیز باید دقیقا مشخص گردد و اکثریت اجازه محدود کردن آنرا نداشته باشد.

میشود چند راهکار عملی نیز برای این سهیم کردن مردم در قدرت ارائه دهید؟
ما در مجموعه حزب پیشنهاداتی چه برای اصلاح ساختار قدرت در کوتاه مدت و چه در میان مدت داریم که بخشی از آن در قالب بیانیه بعدی حزب در روزهای آینده منتشر خواهد شد. اگر حاکمیت واقعا خودش راه حل ها را نمیداند ما این آمادگی را داریم تا این راه حل ها را بطور مستند ارائه کنیم.

موضع احزاب اصلاح طلب و شخصیت های این جریان را در واکنش به این حادثه و مسائل بعد از آن چگونه میبینید؟
احزاب و شخصیتهای برجسته اصلاح طلب در چهارچوب رفتاری و گفتاری خودشان، ورود مناسبی به این موضوع داشتند. ایشان از همان روز اول با بیانیه ها و یادداشت های متعدد همدردی خویش را اعلام داشتند و یکسری راهکار متناسب با شرایط و البته در پارادایم عملی خویش ارائه نمودند. 
ایشان از یکطرف و بصورت پر رنگ حاکمیت را مورد خطاب قرار دادند و اصلاح امور و فرایند ها را خواستار شدند و از طرف دیگر نیز تلاش کردند در حد مقدور بیان کننده مطالبات و خواسته های مردم و معترضین باشند. علی رغم هزینه هائی هم که مترتب بود بعضی از ایشان در صدا و سیما حضور یافتند و نقطه نظراتشان را مطرح کردند. آقای پزشکیان نیز به عنوان یکی از معدود اصلاح طلبان حاضر در مجلس، صحبت ها و اعتراضات خود را بیان کردند. این نقشی است که اصلاح طلبان برای خود تعریف کرده اند و تلاش میکنند بدون اوج و حضیض آنرا محقق نمایند. طبیعی است که انتظاری بیش از این نباید از آنها داشت. رادیکال شدن شرایط به هر صورت، ایشان را از صحنه دور خواهد نمود. از همین رو اگر حاکمیت به این خواسته ها گوش فرا ندهد و برای آنها وزن و شانی قائل نشود طبعا اصلاح طلبان نمیتوانند کار بیشتری را صورت دهند. اگر اصلاح طلبان را بصورت کنشگران مرزی ببینیم – لااقل کنشگران مرزی سابق - وقتی میتوانند موفق باشند که از یک طرف با مردم گفتگو کنند و از یک طرف با حاکمیت چانه زنی نمایند. الان اصلاح طلبان جایگاه مشخص و موثری در حاکمیت ندارند؛ لذا گفتگوی ایشان با مردم نیز موثر نخواهد بود. 
در این روزها بطور مکرر شاهد بوده ایم که از اصلاح طلبان خواسته میشود مرز خود را مشخص کنند و بطور مشخص در یک طرف جدال ها قرار گیرند. این امر بصورت ماهوی در تضاد با فلسفه کنشگری مرزی است و قاعدتا امکان تحقق ندارد. لذا بهتر است اجازه دهیم این بخش از کنش گران سیاسی ایران در جایگاه خویش باقی بمانند چرا که یک جامعه همیشه به کنش گران مرزی نیاز خواهد داشت و از بد حادثه فعلا این وظیفه بر دوش اصلاح طلبان بار شده است.
ممنون و سپاسگزارم. سوالات متعدد دیگری نیز هنوز مانده است که امیدوارم در فرصت بعدی پاسخگوی آنها باشید.



نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield

lastnews

اکثریت جامعه خواهان تغییر است

سالی که نکوست از پیداست

مجلس و مبارزه با فساد

رخداد های منطقه ای و جهانی و رسالت حزبی

انتخابات حزب محور

جنبش زنان ایران

نمایشگاه رسانه ایران

بررسی یک نمونه تاریخی در بازار نیروی کار

مردان سپر آلودگی و تورم

چرخه مدارا

نان خالی را هم از سفره ها برداشتند!

گپی در نمایشگاه مطبوعات

استاد «رضا رضوی» سازنده سرود رسمی حزب اراده ملت ایران (حاما) درگذشت

اخبار جهان 78

تقدیر نامه نمایشگاه رسانه ایران

مشاهدات در 65 درجه جنوبی

آزادی زنان به سبک استالین

درگذشت خالف

سایه سیاست

کاروانسرای ایزد خواست

سرعت قطار تورم در دولت سیزدهم

اولین کتاب از مجموعه سازوکار حزبی به وزارت ارشاد ارسال گردید

حضور نماینده حزب اراده ملت ایران در گفتگوی نخبگان سیاسی دانشگاه تهران

حضور نشریه اراده ملت در بیست و چهارمین نمایشگاه رسانه های ایران

برنامه ریزی حزبی ترجیع بند جلسات دبیران حوزه ها

فلسفیدن در باب دروغ؛ دروغ چرا؟!

انتخابات و دیگر هیچ ...

درباره ما

ایران گربه نبود

راهکارهای اثربخشی مجلس

انتخابات حزب محور (بخش اول)

نقلی از سلسله نشست های گفتگو و اندیشه

تاریخچه مالیات ایران

از نبود ظلم باید نوشت یا از وجود آزادی؟ چیستی عدالت و ظلم!

دولت رانتیر چیست و چه پیآمدهایی دارد؟

بیشتر آسیب های اجتماعی با فقر نسبت پیدا می کنند

کارآمدی مجلس را در گرو حضور شایستگان است

استاد «رضا رضوی» سازنده سرود رسمی حزب اراده ملت ایران (حاما) درگذشت

جهان در هفته ای که گذشت (77)

حضور انتشارات حزب در نمایشگاه کتاب استان هرمزگان

اعضا جدید دفتر سیاسی حزب مشخص شدند

نشریه سازمانی اراده ملت اولین حضور نمایشگاهی خود را تجربه میکند

ابراز نگرانی اعضا هیات دبیران حوزه ها در مورد برنامه 5 ساله حزب

لازم بود یادآوری کنیم

Black white and the greys سیاه سفید و خاکستری ها

آشپزخانه دیکتاتور

شهلا، نخستین ناشر زن ایران

معینی کرمانشاهی

خلیج فارس میزبان مهربانیست

خشکسالی بی سابقه